راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

توسعه بلاروس

نابودی اوکراین!

ساویتسکایا راسیا- ترجمه آزاده اسفندیاری

  

روزنامه ساویستکایا راسیا اخیراً مصاحبه ای با پروفسور و. کاتاسونوف، اقتصاد دان برجسته روسیه انجام داده است:

س- بلاروس با نپذیرفتن "خصوصی سازی چوبایس"(1) به چه سمتی رفت و به چه دستاوردی رسید؟

ج ـ اقتصاد بلاروس، در مقایسه با سایر جمهوریهای اتحاد شوروی سابق، پایداری و استحکام کامل خود را نشان داده است و زیر بار خصوصی سازی انبوه نرفت و بدین ترتیب از ضربات نئولیبرالیسم در امان ماند. در عین حال توانست برنامه ریزی استراتژیک و یک بخش عمومی قوی سنتی را حفظ کند. امروز، مزایای چنین سیاستی کاملاً آشکار است و ما حق داریم در باره "معجزه اقتصادی بلاروس" صحبت کنیم.

س-  امروزه اغلب می گویند که غرب سال هاست زمین ها و منابع اوکراین را خریداری کرده است. به نظر شما، آیا عملیات نظامی ویژه در این کشور به نحوی برنامه های غرب را برای ادامه خرید همه چیز در اوکراین خنثی میکند؟

ج ـ پس از استقلال اوکراین، مالکان خصوصی زمین های حاصلخیز این جمهوری را تصاحب کردند. در ابتدا مجتمع های کشاورزی و صنعتی بودند که الیگارش های اوکراینی توانستند، آنها را در اختیار بگیرند. سپس معلوم شد که آنها توسط نمایندگان الیگارشی مالی جهانی حمایت می شوند و این یک وضعیتی متفاوت است. سپس الیگارشی های اوکراین شروع به فروش سهام کشاورزی خود به ساکنان غیربومی کردند. در نتیجه یک دست بدست شدن، نیمی از زمین های حاصلخیز اوکراین در کنترل شرکت های آمریکایی قرار گرفت.

در مورد منابع معدنی باید گفت، بیشتر آنها در مناطق لوگانسگ، دونتسک، خرسون، زاپروژیه و دینپرو پطروسکیا قرار دارند. از بین مناطقی که تا به حال به ترکیب فدراسیون روسیه در نیآمده اند، منطقه دنپروسکایا است.

اخیراً لیندسی گراهام، سناتور آمریکایی که به جرگه "شاهین ها"ی این کشور تعلق دارد، مصاحبه ای با کانال تلویزیونی CBS انجام داد و در آنجا آشکارا از اهداف ایالات متحده در اوکراین نام برد. وی گفت که این مبارزه برای آزادی و دموکراسی نیست، بلکه مبارزه برای منابع طبیعی اوکراین است. این منابع نباید در اختیار روسیه و یا چین قرار گیرند. او همچنین معتقد است که امکان دارد که نه روسیه، بلکه چین در ارتباط با این منابع معدنی ذینفع اصلی باشد. او استدلال می کند که ایالات متحده باید موقعیت خود را نه تنها در سرزمین هایی که در فدراسیون روسیه گنجانده نشده است حفظ کند، بلکه باید سرزمین هایی را که بخشی از روسیه شده اند نیز تسخیر کند. قیمت این منابع طبیعی به نظر او دوازده تریلیون دلار است. اما تخمین هایی زده می شود که ارزش این منابع به ده ها تریلیون دلار می رسد.

لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده، اعلام کرد که ایالات متحده و کشورهای ناتو تا به حال 98 میلیارد دلار جهت کمک های نظامی به اوکراین سرمایه گذاری کرده اند. در مقایسه با دوازده تریلیون دلار، این مقدار فقط یک پنی می شود. با این حال آنها به پمپاژ اسلحه به اوکراین ادامه خواهند داد.

در این میدان بانکداران نیز وارد بازی شدند. تا سال 2022، در اوکراین، تامین منابع مالی به شکل وام و سرمایه گذاری وجود داشت و از فوریه 2024 "فولاد داماسک" وارد بازی شد. آنها "فولاد داماسک" را پنهان می کنند، اما به زودی ماسک ها کنار گذاشته می شوند.

آنها می خواهند دارایی های مسدود شده روسیه در بانک های غربی را صاحب شوند اما قوانین آنها این اجازه را نمی دهد. بنابراین، آنها به طرحی رسیدند که حد اقل درآمد حاصل از این دارایی ها را کاهش دهند. اما بیشتر ذخایر ارزی فدراسیون روسیه (دویست میلیارد از سیصد میلیارد) در حوزه قضایی اروپا است. در حال حاضر غرب در فکر رونمایی از یک طرح دیگری است. غرب کمک های بلاعوض به اوکراین را به شدت کاهش داده و به کمک های اعتباری روی آورده است. آمریکایی ها قبلا رقم پنجاه میلیارد دلاری را اعلام کرده اند که آن را به صورت وام اختصاص داده اند. پس، این سوال مطرح می شود که "اکراین مستقل" چگونه به تعهدات خود عمل کرده و این وام ها را بازپرداخت خواهد کرد؟

در اینجا یک ساز و کار جدید طراحی شده است ، به این صورت که درآمدی که از کسری دارایی های روسیه که در اروپا حاصل می شود، برای پرداخت بهره این وام ها و اعتبارها استفاده بشود. یعنی اروپا به عنوان ضامن تعهدات فعلی اوکراین در قبال بانکداران آمریکایی عمل می کند. اما دیر یا زود مبلغ اصلی بدهی باید بازپرداخت شود و منابع طبیعی اوکراین وثیقه این وام ها هستند.

با تجزیه و تحلیل این موضوع به این نتیجه می رسم که آنها با هیچ توافقنامه صلحی موافقت نخواهند کرد، آنها تا آخر خواهند جنگید، موضوع این است که ارزش این منابع بسیار زیاد است. بنابراین، آخرین پیشنهاد ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه که در نشستی در وزارت خارجه روسیه مطرح شد، شایسته است اما مخالفان ما عقل خود را از دست داده اند.

 

 نه بر اساس الگوهای چوبایس

 

س- معجزه اقتصادی بلاروس چیست؟

ج- البته این یک معجزه نیست. این نشانی از دوام و سیر طبیعی اقتصاد بلاروس است. بیایید مسیر توسعه اقتصادی روسیه را در بیش از سی سال در نظر بگیریم. در سال 1992، طبق برآورد صندوق بین المللی پول، سهم روسیه از تولید ناخالص ملی جهان (بر اساس برابری قدرت خرید) 4.85 درصد بود. این سهم در پایان سال گذشته 2.95 درصد بوده است. یعنی این شاخص طی سی سال 1.6تا1.7 برابر کاهش یافته است. این کاهش بسیار جدی است. کشورهای زیادی در جهان وجود ندارند که چنین خط سیر تخریبی را داشته باشند.

واضح است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در شرایط سختی قرار گرفتیم. قطع روابط اقتصادی برخی از کشورها وجود داشت که از ویرانه های اتحاد جماهیر شوروی نیز برخاسته بودند. سهم تولید ناخالص ملی همه جمهوری های پس از شوروی در واقع کاهش یافت و این کاهش در جمهوری های مختلف یکسان نبود. در این رابطه اوکراین رکورد دار است. در سال 1992 سهم آن دقیقاً یک درصد از تولید ناخالص داخلی جهان بود. در داخل اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین دومین اقتصاد بزرگ از نظر پتانسیل بود. در پایان سال گذشته، سهم آن از تولید ناخالص داخلی جهان تنها 0.25 درصد بود.

اکنون بسیاری خواهند گفت که این افت به دلیل عملیات نظامی ویژه است. خوب بیایید به عملکرد اوکراین قبل از آن نگاه کنیم. در سال 2021، سهم اوکراین 0.4 درصد بود. همچنان نسبت به سال 92 تا 2.5 برابر کاهش داشته است. این یک رکورد بی سابقه برای اوکراین است.

اما اقتصاد بلاروس در مقایسه با سایر جمهوریهای پس از فروپاشی شوروی، پایداری خود را نشان داده است. واضح است که آنها هم از نظر جمعیت و هم از نظر اقتصادی جمهوری کوچکی بودند. بنابراین در سال 1992 سهم آن از تولید ناخالص داخلی جهان 0.15 درصد بوده است. و سال گذشته سهم آن 0.13 درصد بود. هنوز مقداری کاهش وجود دارد، اما این کاهش حداقلی، در خطای آماری است.

چگونه این اتفاق افتاد؟ فدراسیون روسیه دلایل بیشتری برای تقویت سهم خود در اقتصاد جهانی داشت زیرا روسیه شوروی، بزرگترین جمهوری اتحادیه بود که تقریباً نیمی از کل تولید ناخالص اجتماعی را به خود اختصاص می داد. سپس در اتحاد جماهیر شوروی مفهوم "مجتمع اقتصادی واحد ملی" وجود داشت، یعنی اقتصاد خود کفا بود زیرا همه بخش های تولید در آن حضور داشتند.

اگر چه در بلاروس یک صنعت تولیدی عمدتاً مهندسی مکانیک وجود دارد و به اندازه روسیه از منابع طبیعی جدی برخوردار نیست با این حال بلاروس ها به راهی رفتند که ما نرفتیم.

جمهوری بلاروس خصوصی سازی انبوه را انجام نداد اما ما آن را انجام دادیم و ضربه جدی به پتانسیل صنعتی- اقتصادی ما وارد کرد. آنها مانند اتحاد شوروی اقتصاد برنامه ریزی شده دارند اما نه صد درصد مانند آن. امروزه بخش عمومی اقتصاد جمهوری بلاروس از موقعیت قوی تری نسبت به روسیه برخوردار است. سهم بخش اشتغال عمومی در اقتصاد بلاروس امروز حدود 55 درصد است، سهم بخش عمومی از تولید ناخالص داخلی تقریباً 47 درصد است. این بدان معنا نیست که هیچ شرکت خصوصی بزرگ در بلاروس وجود ندارد. در هر حال آنها مسیر خصوصی سازی "چوبایس" را دنبال نکردند، بلکه در مسیر تحرک بخشیدن به ایجاد بنگاه های جدید با سرمایه خصوصی بودند. یعنی تشکیل شرکت ها از صفر که در این مورد، بخش دولتی متضرر نشد.

اخیراً من ویدئویی را در اینترنت تماشا کردم که در آن الکساندر لوکاشنکو، رئیس جمهور بلاروس با رومن گولوچنکو، نخست وزیر بلاروس گفتگو می کرد. نخست وزیر به رئیس جمهور اطلاع داد که وضعیت اقتصاد ملی بلاروس چگونه است. وی با بیان اینکه از پنج شاخص کلیدی بر اساس نتایج پنج ماهه، چهار مورد آن به طور کامل اجرا و حتی از آن فراتر رفت. وی ادامه داد: رشد تولید ناخالص داخلی نسبت به مدت مشابه سال قبل 5.2 درصد بوده است. این رقم بهتر از روسیه است. سرمایه گذاری در سرمایه ثابت و درآمد واقعی شهروندان به صورت سالانه ده درصد رشد داشته است. شاخص قیمت مصرف کننده کمتر از 2.8 درصد پیش بینی شده بود. همانطور که نخست وزیر اظهار داشت، فقط یکی از پنج شاخص محقق نشده است، این شاخص صادرات از نظر ارزشی است تا فیزیکی اما این تا حد زیادی به دلیل تغییر وضعیت در بازارهای کالاهای جهانی است. از نظر فیزیکی، صادرات سالانه 8.7 درصد رشد داشته است. در آنجا، نخست وزیر در واقع مرتب گزارش می دهد، و نه هر چند سال یک بار، بلکه چندین بار در طول سال، همین طور در مورد چگونگی برآورده شدن شاخص های کلیدی.

اکنون، در شرایط عملیات نظامی ویژه، وخامت اوضاع بین المللی، تهدید یک جنگ واقعی و تمام عیار علیه روسیه و بلاروس نزدیک تر می شوند. آنها برخلاف قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان همیشه در چارچوب اتحادیه اقتصادی اوراسیا به یکدیگر نزدیکتر بوده اند. اکنون این نزدیکی سرعت گرفته است، یکپارچگی اقتصادی در حال انجام است. اما ما نه تنها به تقویت روابط تجاری و اقتصادی و همکاری های سرمایه گذاری نیاز داریم، بلکه به مطالعه تجربیات چگونگی ماند گاری آنها نیز نیاز داریم.

 

(1) چوبایس، فرد مورد اعتماد غربیها و همدست یلتسین، که مدیریت در تخریب اقتصاد اتحاد شوروی را مدیریت کرد.

 

https://sovross.ru/2024/11/11/katasonov-3/

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 947  -  23 آبان 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت