8 سال پیش راه توده درباره "ترامپ" چه تحلیلی داشت! بازگشت ترامپ به کاخ سفید، رویدادی است که قریب 8 سال پیش آغاز شد اما در پایان 4 سال ریاست جمهوری او عقیم ماند و حالا، باردیگر و منسجم تر، آن رویداد بصورت یک طرح جامع برای امریکا قرار است اجرا شود. راه توده 8 سال پیش در همین باره و درباره ترامپ و طرح های او برای امریکا و جهان یک سلسله مقالاتی را منتشر کرد که در آن دوران شاید برای خیلی ها عجیب و غیر قابل باور بود، اما اکنون وضع فرق می کند و حتی همانها که در آن دوران با ناوری این مقالات تحلیلی راه توده را می خوانند امروز به قبول حقانیت آنها نزدیک شده اند. ما سعی می کنیم این سلسله مقالات را یکبار دیگر و با اندکی خلاصه کردن منتشر کنیم و برای شروع، مقاله ای را منتشر می کنیم که در تاریخ 25 آذر 1395 در راه توده منتشر شد. به خوانندگان خود توصیه می کنیم این مقالات را نه تنها با دقت بخوانند بلکه به زمان انتشار آن نیز دقت کنند: |
«سخنی گزاف نیست اگر پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا را مهمترین حادثه سده بیست و یکم بدانیم. حادثهای که ابعاد و پیامدهای خود را بتدریج آشکار میکند. البته هیئت حاکمه ایران دچار خوش خیالی نشود، چون نه ترامپ و نه دیگر رهبران امریکا به هیچ عنوان قصد فروپاشاندن آن کشور را ندارند؛ برعکس سخن بر سر مجموعه تدابیری است که برای جلوگیری از این فروپاشی و حفظ امریکا به عنوان نیرومندترین کشور سرمایهداری و تبدیل کردن آن به کانونی امن در جهانی در حال فروپاشی در نظر گرفته است. برای آنکه بتوان به درک ابعاد راهبرد جدید رهبری امریکا نزدیک شد میتوان از برنامه های ترامپ برای خاورمیانه آغاز کرد. ترامپ اعلام کرده که امریکا از توافق پاریس پیرامون تغییرات آب و هوایی خارج میشود و در داخل کشور اجازه بهره برداری از نفت و منابع فسیلی و زغال سنگ و غیره را صادر خواهد کرد. البته برای رسانههای غربی و دنباله روهای ایرانی آنها، این هم نشانه دیگری از "پوپولیسم" و دیوانگی ترامپ و بیتوجهی وی به محیط زیست است ولی اگر نتوان این تدابیر را قلب همه برنامههای آینده هیئت حاکمه امریکا دانست؛ لااقل کلیدی است که از طریق آن میتوان به صندوقخانه پنهان استراتژی جدید هیئت حاکمه راه یافت. موضوع در واقع بسیار ساده است: همانطور که در برنامه رسمی ریاست جمهوری ترامپ آمده است امریکا باید به "استقلال انرژی" دست یابد. بعبارت دیگر امریکا میخواهد به وابستگی خود، به ویژه به نفت خاورمیانه پایان دهد و این یعنی باز شدن راه برای تغییری بنیادین در سیاستهای جهانی امریکا با پیامدهای غول آسا برای خاورمیانه و ایران و جهان. ترامپ در دوران کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری بارها تاکید کرد که امریکا هزاران میلیارد دلار برای تامین امنیت جریان نفت خاورمیانه هزینه میکند در حالیکه سود آن به جیب چین میرود. یعنی امریکا خاورمیانه را برای تامین جریان نفت به چین امن کرده است. در خوش بینانه ترین حالت امنیت جریان نفت خاورمیانه اهمیتی برای امریکا نخواهد داشت. در حالت بدبینانه نه تنها علاقهای به امنیت آن ندارد بلکه ترجیح میدهد که اصلا این جریان نفت قطع شود تا اقتصاد چین و خواه و ناخواه اروپا که به نفت خاورمیانه وابسته است زمین بخورد. به این ترتیب استراتژی آینده امریکا از همینجا کم و بیش روشن میشود. حتی امریکا میکوشد وابستگی خود را نه تنها به نفت بلکه اصولا به اقتصاد جهانی تا آنجا که میتواند کاهش دهد و در صورت لزوم قطع کند. در نهایت، هر عاملی که موجب شود امریکا به اقتصاد بخشی از جهان و امنیت آن وابسته باشد باید قطع شود. این تنها راهی است که به امریکا امکان می دهد در صورت لزوم بصورت یک جزیره امن در جهانی ناامن در بیاید؛ جزیره کاملا امنی که مرکز سرمایه و تولید و صنعت جهان؛ مهمترین و بزرگترین تولید کننده جهان باشد. رهبران امریکا بدنبال ایجاد شرایطی هستند که در زمان معین بتوانند همه نیازهای مردم خود را در داخل خود کشور تولید کند و در همان داخل امریکا هم مصرف کند. هرج و مرج، جنگ، فروپاشی هیچ کشور، هیچ منطقه و هیچ قارهای نباید بتواند به اقتصاد امریکا لطمه بزند. تا زمانی که اقتصاد امریکا به اقتصاد جهانی وابسته است، باید هزینه حفظ وضع موجود، یعنی حفظ امنیت رقبای خود را بپردازد. ترامپ رسما اعلام کرده است که امریکا دیگر حاضر نیست نه برای امنیت خاورمیانه، نه اروپا و نه کره جنوبی هزینه کند. چنین چیزی تنها درصورتی ممکن است که بتوان رابطه اقتصاد امریکا با اقتصادهای این مناطق را قطع کرد یا لااقل نشان دهد که امریکا آماده است در جهت قطع این وابستگی حرکت کند. با قطع یا کاهش این وابستگی، در یک نگاه خوش بینانه امنیت دیگر نقاط جهان برای امریکا اهمیت نخواهد داشت، در حالت بدبینانه هر چه جهان بیشتر در جنگ و هرج و مرج فرو رود برای امریکا بهتر است. این در واقع و در نهایت بازگشت به همان راهبردی خواهد بود که تا پیش از جنگ جهانی دوم راهنمای سیاست امریکا بود و به امریکا اجازه داد که پای خود را از دو جنگ جهانی کنار بکشد و در پایان آن با ویرانی اروپا و شوروی و ژاپن به آقای جهان تبدیل شود. اکنون هم آخرین راه حل، لااقل برای بخشی از رهبری امریکا، آن است که روسیه و اروپا و ژاپن و چین و کشورهای خاورمیانه به جان همدیگر بیفتند و همدیگر را ویران و خاکستر کنند. حال اگر جهان تک قطبی با محاصره روسیه و چین به نتیجه نرسید، پس، از راهی دیگر باید به این جهان تک قطبی زیر رهبری امریکا رسید و آن هم ایجاد امکان تبدیل شدن به تنها جزیره امن در جهانی ویران از جنگ و ناامنی است. مهمترین عاملی که این امنیت امریکا را تهدید میکند موشکهای اتمی روسیه است. برای حل این مسئله تنش زدایی با روسیه در دستور کار است. امکان تهدیدهای تروریستی از مرزهای زمینی هم وجود دارد که امریکا فقط با کانادا و مکزیک مرز زمینی دارد. از مرزهای کانادا که فعلا خطر امنیتی متوجه امریکا نیست، هر چند کنترل مرزی وجود دارد. مرزهای مکزیک را هم به بهانه جلوگیری از مهاجرت دیوار آهنی خواهند کشید. تهدیدهای داخلی اقتصاد و بیکاری را هم که با ایجاد کار و جلب سرمایه قصد حل آن را دارد. روی کار آمدن ترامپ در امریکا نوعی عقب نشینی دربرابر شکست اقتصادی در برابر چین و ناکارآمدی استراتژی نظامی دربرابر روسیه است، که هر دو بصورت بحران نئولیبرالیسم اقتصادی درآمده است که قرار بود تضادهای سرمایهداری را حل و این نظام را به "پایان تاریخ" بشری تبدیل کند ولی برعکس تضادها را به مرحله انفجاری رساند. این عقب نشینی از این جهت مثبت و حامل فرصتهایی تازه است. اما رهبران سرمایهداری امریکا میخواهند از این عقب نشینی ناگزیر سکوی پرشی برای آقایی بعدی بر جهان بسازند و این جنبه خطرناک آن است. بنابراین دورانی که با دونالد ترامپ در امریکا آغاز میشود، دورانی است از تاریخی ترین فرصتها و وحشتناک ترین خطرها، به ویژه برای کشورهایی مانند کشورما. همه چیز بستگی به این دارد که مردم و رهبران جهان و ایران چگونه با این دوران روبرو شوند و چگونه از آن عبور کنند.»
25 آذر 1395
https://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/579/sar579.html
تلگرام راه توده:
|