راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کوچ روحانیون شعیه از لبنان به ایران

سرانجام تلخی که برای

"شهید اول" رقم زده شد!

"محمد بن مکی» را که به "شهيد اول" در راه ولايت فقيه مشهور شده،علمای اسلام مرتد اعلام کردند و حاکم دمشق او را مروج جنگ شيعه- سنی اعلام کرد. بدين ترتيب اولين ولی فقيه را در نهم جمادی الاول 786 با شمشير گردن زدند و سپس جنازه اش را برای سنگسار به دار آويختند و سرانجام نیز آن را سوزاندند. پيروان محمد مکی خون اهل سنت را حلال می شمردند و نکاح متعه (تملک موقت زنان- چیزی شبیه صیغه کم مدت) را مباح می دانستند. "مکی" نخستين کسی بود که دعوی نيابت مهدی را کرد و گفت زمينه ساز ظهور وی بود.

 

   

بخش دوم (بخش اول را در شماره 941 راه توده منتشر کردیم) نگاهی به کتاب "مهاجرت علمای شيعه از جبل عامل لبنان به ايران- درعصر صفوی" را از نخستين تئوريسين "ولايت فقيه" شروع باید کرد که پس از اين تئوری پردازی مذهبی، پيرانه سر، خود را نايب امام و "ولی فقيه" اعلام کرد. او با همين مسئوليت شروع به صدور فتوا کرد و نمايندگان خود را برای شهرها و ولايات بر می گزيند و حکم انتصاب می داد. او در يکی از روستاهای جبل عامل بدنيا آمده بود و "محمدبن مکی" نام داشت. در کتاب "مهاجرت علمای شيعه جبل عامل..." حتی ادعا می شود که از هزار عالم و مجتهد دوران درجه اجتهاد گرفته بود!

"مهدی فراهانی منفرد" در 70 صفحه اول کتاب تحقيقی خود بسيار می کوشد تا از محمد بن مکی، که او را "شهيد اول" (در راه نظريه ولايت فقيه) می نامند، يک چهره مبارز در برابر حکومت "مماليک" دمشق بسازد و به نرخ روز در جمهوری اسلامی چشم بر فتواهای او برای کشتن اين و آن و حتی "مريدان" خود او که منتقدش شده بودند بپوشد!

زمان سرانجام تلخی را برای محمد مکی رقم زده بود. سرانجامی که با فتوای روحانيون ديگر و هم عصر او رقم زده شد. نه تنها اين، بلکه برخی مريدان سابق خود او که از صف هوادارانش بيرون زده بودند، دادخواست و ادعانامه ای بنام "صورت مجلس" تهيه کرده و نزد علمای عصر و حکومت مماليک فرستادند و زمينه محاکمه و حکم "ارتداد" مکی، این اولین ولی فقیه را فراهم ساختند. اختلاف درونی ميان هواداران مکی، با فتوائی اوج گرفت که محمد مکی برای قتل يکی از نزديک ترين مريدان خود داد و برآشفتگی در صفوف هوادارانش را موجب شد. تقابل فتواهای مذهبی و مرزبندی های دينی ميان طيف گسترده شاخه های مختلف مذهبی در دين اسلام دست به دست هم داد و سرانجام تلخ "محمد بن مکی" را که از علمای شيعه دوران بود رقم زد. ابتدا فتوای اعدام او صادر شد، سپس يکسال در حبسش نگهداشتند تا توبه کند. يک مرجع زمان مدعی شد که "مکی" در زندان توبه کرده است، اما مرجع ديگری که قاضی القضات بود به اين ادعا اعتنائی نکرده و چون ديگر مراجع و حتی هواداران مکی نيز از اين قاضی حمايت می کردند، اجرای حکم را فرمان داد. مکی را با شمشير گردن زدند. سپس برای سنگسار به دارش آويختند و سرانجام نيز او را سوزاندند. ريشه های روحانيون شيعه که در دوران صفويه به ايران فراخوانده شدند تا مروج تشيع درايران شوند، و همچنین ماجرای ولایت فقیه به اين حوادث باز می گردد. حال به نقل از کتاب بخوانيد:

محمدبن مکی ملقب به شهيد اول در روستای جزين لبنان بدنيا آمد. حوالی سالهای 720- 729. در سال 750 از جبل عامل راهی عراق شد و در "حله" که مرکز بزرگ علمی شيعه بود، برای ادامه تحصيل مذهبی مستقر شد. چند سال بعد، از حله راهی بغداد شد و در سال 758 از فقيه شافعی اجازه اجتهاد گرفت. به دمشق و مصر رفت و سپس راهی مکه و مدينه شد. در تمام اين سفرها و اقامت ها از علمای وقت اجازه اجتهاد گرفت و گفته می شود جمعا نزد 40 فقيه زمان درس خواند و از 70 مرجع تقليد سنی اجازه اجتهاد گرفت. در بسياری از رشته ها تحصيل کرد، از جمله "علم سحر" را نيز فرا گرفت. نقل است که وی را هزار فقيه زمان که مرجع مذاهب پنجگانه بودند تائيد و اجازه اجتهاد به او دادند! (این مربوط به دورانی است که او هنوز خود را ولی فقیه اعلام نکرده بود)

محمدبن مکی را نخستين فقيه شيعه می دانند که از جبل عامل برخاست و درجهان اسلام پايگاه علمی بلند يافت.

محمد بن مکی در سال 760 به جزين بازگشت و برای دانش مذهبی در اطراف او جمع شدند. اين آغاز نقش جبل عامل در تاريخ شيعه بود. يکی از دستآوردهای محمدبن مکی طرح نظريه ولايت فقيه بود. او در هيچ کتابی بطور جداگانه به موضوع ولايت فقيه نپرداخته، اما در مقدمه کتاب ذکری الشيعه در سال 784 به آن اشاره کرد. در کتاب المعه الدمشقيه در سال 782 نيز مسئله ولايت فقيه را مطرح می کند. دراين کتاب مجموعه ای از فتواهای وی وجود دارد که بر بنياد ولايت فقيه صادر شده است. خمس به نايب عام امام، يعنی فقيه جامع الشرايط در همين کتاب طرح شد، همچنان که برای نخستين بار عبارت "فقيه جامع الشرايط" را وارد فقه شيعه کرد.

بدين سان "مکی" نخستين کسی بود که دعوی نيابت مهدی را کرد و گفت بدون حضور شخص وی نمی توان نماز آدينه برپا داشت. او جمع آوری خمس و زکات را وظيفه نايب امام دانست و از اين طريق بصورت پيشوای شيعيان در آمد که در ميان ايشان نايب امام زمان و زمينه ساز ظهور وی بود. محمد مکی ولايت فقيه را هموار کننده ظهور امام زمان دانست. پس از مدتی با همين انديشه نخست در شهرهای مجاور مناطق کوهستانی دست بکار شد و دور از چشم حکومت دمشق در آن نواحی از جانب خود نايبانی را برای طرابلس و ديگر شهرها تعيين کرد. اين نايبان نشر انديشه های محمد مکی در باره ولايت فقيه را شروع کردند. از جمله نايبان اسم و رسم دار و برگزيده محمد مکی، "تقی الدين خيامی" بود، که بعدها خود بر ضد محمد مکی قيام و برای دستگيری و محاکمه وی با حکومت همکاری کرد.

شماری نيروی جنگی نيز در اطراف محمد مکی جمع شدند و او را تشويق به قيام کردند. آنها همه در جريان يک شورش کشته شدند. والی دمشق در فرمانی که در سال 764 درباره محمد مکی، نظرات و پيروان او داد نه تنها منطقه تحت نفوذ او را مشخص کرد، بلکه اشاره به تدارک وی برای راه اندازی جنگ شيعيان عليه سنی ها نيز کرد. عنوان آن فرمان "توقيع طويل به منع اهل صيدا و بيروت و اعمال آنها از اعتقاد رافضيه و شيعه و ممانعت از ايشان" تقريبا قلمرو نفوذ محمد مکی را نشان ميدهد. پيروان محمد مکی خون اهل سنت را حلال می شمردند و نکاح متعه (تملک موقت زنان- چیزی شبیه صیغه کم مدت) را مباح می دانستند.

آنها را بعنوان قيام کنندگان عليه حکوم مماليک سرکوب و قتل عام کردند. گفته می شود گورستانی در جاده نبطيه- قريه نبطيه- وجود دارد که همه طرفداران محمد مکی پس از سرکوب و کشتار در آن دفن شدند. از جمله ياران مشهور محمد مکی که گردن زده شد "عرفه" نام داشت و در طرابلس گردنش را زدند. محمد مکی نيز خود سرانجام از سوی حکومت مماليک دستگير شد و با فتوای فقهای سنی وقت تسليم دادگاه شد.

يکی از ياران و همراهان پرآوازه محمد مکی بنام "محمد يالوشی" به حکم محمد مکی و به جرم ادعای پيامبری و استقلال از مکی کشته شد. بعدها طرفداران و مريدان يالوشی، برای دستگيری و محاکمه محمدمکی با حکومت مماليک دمشق همکاری کردند. در راس اين مريدان؛ جانشين يالوشی بنام "تقی الدين خيامی" قرار داشت که افشای محمد مکی و نظراتش در ميان مردم را آغاز کرد و سپس "يوسف بين يحيی" که شاگرد "خيامی" نه تنها اين افشاگری را دنبال کرد؛ بلکه با تهيه صورت مجلسی حاوی دستورات محمد مکی در مقام ولايت فقيه آن را در صيدا و بيروت و سپس دمشق به داوری نهاد.

اين صورت مجلس که احکام ولايت فقيه را در بر داشت بعنوان سند محکوميت محمد مکی به امضای هفتاد تن از پيروان خود او نيز رسيد. (ظاهرا اين مريدان، پس از کشته شدن "محمد يالوشی"به فتوای محمد مکی و فتواهائی که در همين زمينه مکی عليه مريدان طالب دلائل فتواهای وی شده بودند، عليه مکی آن صورت مجلس را تهيه کرده بودند.) اين صورت مجلس را که توسط روحانيون و مريدان شيعه مکی تهيه شده بود، از سوی يکهزار فقيه سنی نيز امضاء شد و اين يعنی حکم قتل مکی. آنها که اين صورت مجلس را امضاء کردند حکم به مرتد شناخته شدن محمد مکی، اولين ولی فقيه شيعه دادند. از آنجا که رسم بود- براساس مذهب شافعی- مرتدان و زنديقان را يکسال مهلت توبه بايد داد، محمد مکی را به جرم ارتداد از دين و طرح ولايت فقيه برای يکسال زندانی کردند. پس از يکسال قاضی "برهان الدين شافعی" فتوا داد که "محمد مکی" توبه کرده است، اما يک قاضی ديگر بنام "مالکی" اين فتوا را رد کرده و فتوای اعدام محمدمکی را به جرم ارتداد صادر کرد. ميان اين دو فتوا، علمای وقت فتوای مالکی را تائيد کردند و مردمی که در کتاب "مهاجرت علمای شيعه از جبل عامل به ايران" آنها را متعصبان معرفی می شوند؛ از فتوای دوم حمايت کردند. بدين ترتيب اولين ولی فقيه را در نهم جمادی الاول 786 با شمشير گردن زدند و سپس جنازه اش را برای سنگسار به دار آويختند و سپس سوزاندند.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 942  -  18 مهر  1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت