راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جنگ اوکراین

غرب را به مرداب

شکست کشاند!

ریا نووستی- ویکتوریا نیکیفوروا

ترجمه- نعمت بوستانی

   

پس از هر حمله تروریستی در کیف، رسانه های غربی می پرسند: "روسیه چگونه پاسخ خواهد داد؟ "در واقع، آنها هر روز پاسخ خود را میگیرند با این تفاوت که مقیاس آن بسیار زیاد است، پیامدهای آن تاریخی است و برای رژیم باندرا- نازی کیف، یک فاجعه واقعی است". ما اکنون در باره "شمعدانی ها (پهپادهای شاهد 136)" یا موشک های اسکندر خود صحبت نمی کنیم.

آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده سیا، اخیراً داده های به روز شده ای در باره اوکراین را منتشر کرده است که  شایان توجه است: بر اساس داده های سیا، جنگ در اوکراین نه تنها روسیه، بلکه به طور کلی همه را به کام خود کشیده و شکست داده است.

به عنوان مثال در باره خود این کشور، در سال 2024، شش تولد در هر هزار نفر ثبت شد. این یک ضد رکورد جهانی مطلق است، می توانید آن را در گوگل جستجو کرده و مقایسه کنید. در مورد میزان مرگ و میر نیز دارای یک رکورد جهانی است: مرگ و میر 18.6 در هر هزار نفر. رتبه اول دیگر اوکراین در جهان تعداد مهاجران است: 36.5 در هر هزار نفر. یعنی در مقایسه با اوکراین، درهائیتی فقیر و سومالی ویران شده از جنگ داخلی تعداد کمتری کشور خود را ترک می کنند.

در برخی از شاخص ها، برای رسیدن اوکراین به جایگاه اول آسان نبود اما رژیم کیف، بسیار تلاش می کند تا بدین حد برسد. در این کشور میزان مرگ و میر مادران هنگام زایمان 17 نفر در 133 نفر، در حالی که میانگین جهانی 17 در هزار نفر است. نرخ مرگ و میر نوزادان در اکراین 141 در هزار است، درحالی که این شاخص در جهان 8.7 در هزار می باشد. اعداد وحشتناک اند اما برای رژیم نئو فاشیست- باندرای کیف، البته این ها رقم های کوچکی هستند.

چه چیزی از اوکراین آنطور که ما می شناختیم باقی مانده است؟ جمعیت دقیق این کشور از اواخر دهه 90 جزو اسرار دولتی بوده است. بعد رسماً گفتند که اکراین نزدیک به 33 تا 36 میلیون نفر جمعیت دارد. خب، بیایید این رقم را بپذیریم.

در طول عملیات نظامی ویژه، نزدیک به شش میلیون نفر از شهروندان اوکراینی این کشور را به مقصد غرب ترک کردند. تقریباً به همین تعداد به روسیه و عده بیشماری به بلاروس، نقل مکان کردند. این بدان معنی است که طی دو سال این کشور نزدیک به یک سوم جمعیت خود را از دست داده است که این آمار طبق محافظه کارانه ترین تخمین ها است.

آیا وقتی درگیریها به پایان رسید، اوکراینی ها به خانه باز خواهند گشت؟  در باره این موضوع شک و تردیدهای بسیار جدی وجود دارد. برای مثال فرانسوی ها از باور به آن امتناع می ورزند. بیش از صد هزار اوکراینی که کشور خود را ترک کرده اند قبلاً درخواست هایی برای ترک تابعیت خود (به فرانسه) ارائه داده اند. در مورد زنان اوکراینی، آنها طبیعتاً به دنبال زندگی بهتر برای خود و فرزندانشان در کشورهای دیگر خواهند بود. در عین حال، به طور رسمی می توانند به عنوان شهروندان شوروی سابق اوکراین، در لیست قرار بگیرند.

اگر توجه داشته باشیم با یک فاجعه جمعیتی با چنین ابعادی مواجه می شویم که جهان از زمان جنگ جهانی دوم تا به حال به خود ندیده است. بعلاوه، اقتصاد کشور ورشکسته است (زمین های کشاورزی فروخته شده،  نیمی از بودجه کشور را استقراض های خارجی تشکیل می دهد) و حاکمان دست آموز و بی صلاحیتی در رهبری کشور وجود دارند که هدف خود را از بین بردن همین تعداد جمعیت باقی مانده قرار داده اند.

اوکراین، همه اینها را با درگیر شدن در جنگ فرسایشی با روسیه از دست داد. این دقیقاً نتیجه  همان سیاستی است که یک کشور عقب مانده و فقیر سعی می کند تا با دولتی که بمراتب ثروتمند تر، قوی تر و متمدن تر از خود است وارد درگیری مسلحانه شود.

اینجا دیگر جای شادی نیست، بلکه فقط غم و اندوه سایه بر ذهنها انداخته است. جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکراین، مروارید اتحاد جماهیر شوروی بود، این جمهوری با همکاری کل اتحادیه بازسازی و از آن مراقبت گردید و گرامی داشته شد. در سال 1991 آن جمهوری "آزاد" شد تا بدون بدهی، با اقتصادی پر رونق که دارای پنجاه میلیون نفر جمعیت بود، به راه خود برود. چرا ثروت خود را هدر دادید و زمین ها و هر چیزی که فروشی بود را فروختید؟ و از همه مهمتر، چرا کشور را به غرب تسلیم کردید و به آنها اجازه دادید تا همه چیز مردم را بدزدند و بسوزانند و نابود کنند؟

از این گذشته، همه این روندهای ترسناک جمعیتی از دیروز آغاز نشدند، آنها بتدریج به اوج رسیدند. فرار به هر کجا که امکان پذیر بوده است. از اینجا به بعد، اروپای غربی در اوکراین، برای سالها پذیرای بردگان سفید پوستی بود که به هر کاری تن در دادند، آماده بودند که تحت تحقیرآمیزترین شرایط کار کنند و بدتر از مهاجران فقیرترین کشورهای جهان زندگی کنند. در اصل این نسخه جدیدی از "طرح اوست" بود: جمعیت معلول اوکراین در خانه ها ماندگارند و فقط زنده می مانند، در حالی که میلیون ها جوان از کشور خارج می شوند و بی رحمانه توسط اربابان غربی مورد استثمار قرار می گیرند.

امروزه روزنامه های آلمانی برای ما می نویسند که در میان فاحشه خانه های افسانه ای در برلین، حد اقل نیمی از زنان خود فروش اوکراینی هستند. همزمان، در اوکراین شوهران و دوست پسرهایشان را با خشونت به داخل ماشین ها هل می دهند و به جبهه می کشانند تا برای منافع غربی ها بجنگند. چه بگوییم؟ خب! "پلان اوست" کار می کند، حیف این همه انسان!

همه کشورهایی که واشنگتن در حال حاضر در تلاش برای کشاندن آنها برای مقابله با روسیه است، باید به آمارهای جمع آوری شده توسط سیا با دقت نگاه کنند. از این گذشته، در ابتدا "مبارزه با روس ها" ایده بسیار سود آوری به نظر می رسید. ما افراد بیکار و افراد بی خانمان را به جبهه می فرستیم، اما یک مشت دلار و یورو به دست می آوریم، اقتصاد شروع به رونق می کند و همه چیز بروفق مراد خواهد گشت.

هیچ چیزی از این طرح نا بود کننده حاصل نشد و نمی توانست به نتیجه برسد: جنگ فرسایشی با روسیه، اصولاً ایده ای بسیار هولناک است. رهبری کشورهای اروپایی باید توجه داشته باشند که اگر اتفاقی بیفتد، همان صحنه ها برای شما نیز رخ خواهد داد. مسکو به خوبی میداند که در رویارویی چند بعدی جهانی خود با غرب، اقتصاد و جمعیت شناسی نقشی کمتر از توانایی مجتمع های موشکی اسکندر ندارند. بنابراین، پاسخ ما همیشه به جایی می رسد که انتظار نمی رود: در روسیه، مردم به طور کلی، به استراتژی های نا متقارن عادت دارند.

 

https://ria.ru/20240916/pobeda-1972828970.html

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 942  -  18 مهر  1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت