راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرنوشت مشترک

سازمان ملل و جامعه ملل

والری بورت

بنیاد فرهنگ استراتژیک

ترجمه- کیوان خسروی

   

90 سال پیش اتحاد جماهیر شوروی به جامعه ملل پیوست. این سازمان بین المللی چندی پس از پایان جنگ جهانی اول در ورسای ایجاد شد. بر اساس پیش بینی بنیانگذاران آن، این تشکیلات که مقر آن در ژنو است و در ترکیب آن  44 کشور وارد شده بودند، قرار بود ابزاری بشود برای فرونشاندن درگیری های آینده جهانی و برانگیختن تلاش هایی که «قادر به محافظت مؤثر از صلح ملت ها باشد». افسوس، که آرزوهای بسیار خوب روی کاغذ ماندند. در این بین قابل ذکر است که جامعه ملل موفق شد بیش از 40 درگیری را محدود کند. با این وجود، موفق نشد کشورهای قدرتمندی را که جنگ جهانی دوم را تدارک و آغاز کردند - آلمان و ژاپن - متوقف کند. آری چنین امکانی وجود نداشت - در سال 1933، این کشورها از جامعه ملل خارج شدند. ایتالیا نیز از آنها پیروی کرد. هیتلر و دارودسته اش فقط در ابتدا به افکار اجتماعی توجه داشتند. سپس آنها به سادگی از آن دست کشیدند و شروع به اجرای استراتژی خود در تصرف سرزمین های دیگران کردند. جامعه ملل نتوانست متجاوزان را "سرعقل" بیاورد. اعضای سازمان در آغاز متوجه تصرف اتریش توسط آلمان نشدند، سپس چکسلواکی و منطقه کلایپدا که به لیتوانی تعلق داشت. همچنین تصرف آلبانی توسط ایتالیا و حمله به حبشه مورد محکومیت و نکوهش قرار نگرفت. جامعه ملل تهاجم ژاپن به چین را نادیده گرفت. اما همه اینها در سالهای دهه 30 روی داد، زمانی که ابرهای دومین جنگ بزرگ سده  بیست بر فراز جهان متراکم شده بودند. وقتی جامعه ملل ایجاد شد، آقایان خوش منظری که با عینک پنسی می درخشیدند و سیگار برگ می کشیدند، سرشار از خوش بینی بودند. یکی از ایدئولوگ های اصلی اتحادیه، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا وودرو ویلسون بود.

بر اساس برنامه وی، این سازمان قرار بود تحریم های اقتصادی را علیه کشورهای متجاوز اعمال کند، به عدالت بین المللی بپردازد و از حاکمیت دولت ها محافظت کند. اما این تنها بخشی از برنامه های ویلسون عملی بود. او امیدوار بود که کشورش به اوج قدرت برسد و نه تنها در اقتصاد، بلکه در سیاست نیز به یک رهبر جهانی تبدیل شود. به نظر می آمد که او باید در کشورش مورد تحسین و تشویق قرار بگیرد، اما سنای آمریکا از تصویب معاهده ورسای خودداری کرد و معتقد بود که مشارکت در کار جامعه ملل به عنوان یک ساختار فراملی، آزادی و استقلال کشورها را محدود می کند. و ویلسون فقط می‌توانست آزرده شود و بر کوتاه‌اندیشی سناتورها لعنت بفرستد - بالاخره آمریکا می‌توانست اراده‌اش را به بقیه جهان دیکته و تصمیم‌هایی که به نفعش بود را تحمیل کند. اما، بعداً این اتفاق افتاد. آنچه ویلسون اعلام کرده بود به حقیقت پیوست: «ضمن شریک شدن با کشورهای دیگر، بر اتحادیه مسلط خواهیم شد. برتری مالی، صنعتی و تجاری از آن ما خواهد بود...». آلمان دعوت نامه به جامعه ملل دریافت نکرد - دعوت شکست خوردگان به میز ضیافت، جایی که فاتحان غنایم ارضی را تقسیم کردند، نامناسب بود. در سال 1926، این کشور با این وجود بخشی از سازمان شد، اما در میان برگزیدگان نبود. و پس از به قدرت رسیدن نازی ها ، آنطور که پیشتر گفته شد ، برلین اتحادیه را ترک کرد ، زیرا هیتلر دستور داد شرایط پیمان ورسای که برای آلمان تحقیرآمیز بود، مانند یک خواب بد فراموش شود. روسیه، دولتی با یک سیستم سیاسی کاملاً جدید، که رهبران غربی با آمیزه‌ای از حیرت و ترس به آن نگاه می‌کردند، در اتحادیه حضور نداشت. بلشویک ها با تنفر آشکار به آنها نگاه می کردند. و از این رو همزیستی غیرممکن بود. بخصوص که مداخله گران خارجی بر خاک روسیه پاسخگو بودند. آنها مانند دزدان سر راه  رفتار کردند ...

در سال 1920، لنین در یکی از سخنرانی‌های خود گفت که: «جامعه ملل تنها روی کاغذ اتحادیه است، اما در عمل اینها گروهی از چپاولگران ددمنش هستند...» او معتقد بود که جانشین این سازمان پس از انقلاب جهانی کمینترن خواهد بود. استالین در ابتدا نیز از سخنان تند و شدید نسبت به این سازمان دریغ نکرد. به ویژه، او این اتحادیه  را با "خانه دیدار" روسای امپریالیستی که امور خود را در پشت صحنه می گرداندند، مقایسه کرد". اما با گذشت سالها، رهبر شوروی شروع به توسعه روابط با کشورهای خارجی کرد. در سال 1933، لحن خود را ملایم کرد: «اتحادیه ممکن است برخی گره ها را در مسیری که تاحدودی امر جنگ را دشوارتر کند و تا حدودی مسئله صلح را آسان کند...... ممکن است ما از جامعه ملل علیرغم کمبودهای عظیمش حمایت کنیم». اشاره و کنایه های مسکو در ژنو شنیده شد. اما در اتحادیه انتظار داشتند که مقامات شوروی خود شروع به زدن درهای آن کنند. با این وجود، همه چیز طبق جملات شاعرانه مایاکوفسکی روی داد: "شوروی ها غرور خاص خود را دارند: ما به بورژوازی از بالا نگاه می کنیم." ماکسیم لیتوینوف، کمیسر خلق در امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی گفت: «ما از جامعه ملل نخواهیم خواست که ما را بپذیرد. اگر معتقدید که این برای تقویت اتحادیه ضروری است، تمام کارهای ضروری را انجام دهید. بگذارید از اتحاد جماهیر شوروی درخواست شود که به آن بپیوندد. و ما حسن استقبال را خواهیم کرد». و همینطور هم روی داد. دعوتنامه رسمی به مسکو رسید. در رأی گیری، اتحاد جماهیر شوروی دو سوم آرای اعضای اتحادیه را به دست آورد. تنها پرتغال، هلند و سوئیس مخالفت کردند. اتحاد جماهیر شوروی ضمن پیوستن به اتحادیه، اعتبار خود را در عرصه بین المللی تقویت کرد و به همراه بریتانیا و فرانسه به یکی از سه کشور تأثیرگذار در سازمان تبدیل شد. گذشته از آن، حق داشتن یک نماینده - خود لیتوینوف - در شورا و مجمع را دریافت کرد.

لازم به اشاره است که ورود روسیه کمونیستی به سازمان پس از خروج آلمان نازی رخ داد. آنها در آن زمان آشتی ناپذیران سرسختی بودند. لیتوینوف در سخنرانی خود در مجمع در سپتامبر 1937 گفت: "من می دانم که جامعه ملل ابزاری برای لغو کامل جنگ ها در اختیار ندارد." با این وجود، من متقاعد شده‌ام به آنکه با اراده قوی و همکاری دوستانه همه اعضای آن، می‌توان کارهای بسیاری انجام داد و در هر لحظه مورد نظر احتمال جنگ را به حداقل رساند...». افسوس که انجام این کار عملی نشد، هرچند اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی برای دستیابی به این امر اقدام های مجدانه انجام داد. با این وجود، با بی تفاوتی و بی عملی نمایندگان کشورهای دیگر مواجه شد که تنها به اعلامیه محدود می شد. گفتگوها در مورد امنیت جمعی که اتحاد جماهیر شوروی با بریتانیا و فرانسه انجام داد، ناموفق بود. پیشتر، مسکو پیشنهاد کرد که اتحادیه هوانوردی حافظ صلح و سپاه هوابرد برای مبارزه با متجاوز ایجاد کند. و این ایده به واقعیت تبدیل نشد. اتحاد جماهیر شوروی تنها برای پنج سال بخشی از جامعه ملل بود. هنگامی که جنگ شوروی و فنلاند آغاز شد، کشور شمالی قربانی "تجاوزات استالینیستی" شمرده شد و در 14 دسامبر 1939، اتحاد جماهیر شوروی از صفوف سازمان اخراج شد. مسکو با بیانیه‌ای تند از سوی تاس واکنش نشان داد که در آن به ویژه گفته شده بود که: «جامعه ملل، به لطف کارگردانان کنونی‌اش، از نوعی «ابزار صلح» که می‌توانست باشد، به یک ابزار واقعی بلوک نظامی انگلیس و فرانسه در حمایت و جنگ افروزی در اروپا تبدیل شده است...».

در ادامه در این بیانیه گفته شد: «در نهایت، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی میتواند در اینجا برنده باشد.نخست اینکه، آن اکنون از مسئولیت اخلاقی در قبال اعمال ناپسند جامعه ملل رها شده است...دوم آنکه اتحاد جماهیر شوروی دیگر با پیمان جامعه ملل ارتباط ندارد و از این پس دستانش آزاد خواهد بود». حذف اتحاد جماهیر شوروی بر روند عملیات نظامی تأثیری نداشت که ادامه داشت. تا آنجا که به  اتحادیه مربوط است تأثیر آن در رویدادهای جهانی کم و کمتر شد. جنگ جهانی دوم شعله ور شد و نظامیان در جایگاه رهبری را قرارگرفتند و دیپلمات ها را کنار زد. فراخوان و ندای صلح با شلیک گلوله و فریاد در حال مرگ خاموش شد... مراسم رسمی "تشییع جنازه" جامعه ملل در آوریل 1946 برگزار شد. هر چند این سازمان مدتهاست که فقط روی کاغذ وجود داشت. در آخرین مجمع خود، تصمیم گرفته شد که یک ساختار بین المللی جدید و مؤثرتر بنام - سازمان ملل متحد ایجاد شود. این سازمان قرار بود «نسل‌های آینده را از بلای جنگ نجات دهد، جنگی که دو بار در طول عمر ما غم و اندوه ناگفتنی را برای بشریت به ارمغان آورده است». افسوقرار دارد و دائماً تصمیماتی می گیرد که به سود واشنگتن باشد. و مانند جامعه ملل قادر به حل بسیاری از درگیری ها نیست. آخرین مورد، مهم ترین آن - در اوکراین، 10 سال پیش رخ داد و تهدید می کند که منجر به جنگ جهانی سوم خواهد شد. نکته شایان توجه این که جنگ در هر گوشه و کنار زمین توسط آمریکا تحریک و آغاز می شود. با این وجود، سیاستمداران آن به طور خستگی ناپذیر وقیحانه در مورد تلاش برای صلح صحبت می کنند. این چیزی است که در حال حاضر - در همان اوکراین رخ می دهد.

https://www.fondsk.ru/news/2024/10/03/gruppa-khischnykh-zverey.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 943  -  25 مهر  1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت