راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

رهبر سابق حزب کارگر انگلستان:

کارگران رنگ ندارند

بلکه طبقه دارند

یونگه ولت. ترجمه  ستاره داوودی

جرمی کوربین (متولد1924 ) چندین دهه است که به عنوان یک فعال صلح و در کار همبستگی بین المللی فعال است. او از سال 1983 نماینده حوزه انتخابیه ایسلینگتون نورث لندن در مجلس عوام بوده است. او خود را سوسیالیست ـ دموکرات  می نامد، زمان رهبری او در «حزب کارگر» با افزایش شدید در اعضا ثبت شده است. جانشین او «کیر استارمر» حزب کارگر بریتانیا را به مسیر طرفداری از  ناتو و سرمایه سالاری بازگرداند. در انتخابات عمومی ژوئیه 2022، کوربین در حوزه انتخابیه ایسلینگتون شمالی به عنوان یک نامزد مستقل جلوتر از نامزد حزب کارگر پیروز شد. کوربین رئیس مشترک «پروژه صلح و عدالت» است که در سال 2021 بنیانگذاری شد. هدف پروژه گرد هم آوردن فعالان، انجمن های کارگری و جنبش های اجتماعی در بریتانیا و در سطح بین المللی درجهت  مبارزه برای عدالت اجتماعی و اقتصادی، صلح و حقوق بشر است. امروز این جنبش 60 هزار حامی دارد. آنچه را می خوانید مصاحبه ایست که نشریه یونگه ولت آلمان با وی انجام داده است:

 

   

یونگه ولت: در نشست سران ناتو در ماه ژوئیه، توافق شد که موشک های دوربرد ایالات متحده در آلمان مستقر شوند. این توافق نامه را چگونه ارزیابی می کنید؟

جرمی کوربین: همه ما باید بدانیم که اتحادهای نظامی که بر تفکر سیاسی اروپا مسلط هستند، از ناتو سرچشمه می گیرند. محرک اصلی سیاست خارجی و اقتصادی در حال حاضر این است که همه کشورها هزینه های نظامی خود را حداقل به 5/2 درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهند. در مورد بریتانیا، این به معنای 30 میلیارد پوند افزایش سالیانه هزینه برای تسلیحات است. بدیهی است که با این حساب، مانند همه کشورهای اروپایی، هزینه های اجتماعی کاهش می یابد.

اکنون اتحادیه اروپا به رهبری «اورسولا فون در لاین» نیز در تلاش است تا به عنوان یک «بلوک نظامی» توسعه یابد. خطرات نظامی شدن فزاینده اقتصاد و جامعه در غرب بسیار زیاد است. اما فرصت های صنایع تسلیحاتی در روسیه، هند و چین نیز بسیار زیاد است. بنابراین اقتصادی مبتنی بر ادامه جنگ در اوکراین اعمال می شود. البته با درنظر داشت درگیری های دیگر مثل فلسطین، سودان، کنگو و یمن.

س: بسیاری از سلاح های مورد استفاده اسرائیل در جنگ غزه مستقیما توسط از تامین می شود.

ج: بله دقیقا. ما در «پروژه صلح و عدالت»، از نزدیک با کمپین همبستگی فلسطین و بسیاری از سازمان های دیگر در بریتانیا همکاری می کنیم و تاکنون توانسته ایم در یک روز تا یک میلیون تن را برای حمایت از مردم فلسطین بسیج کنیم. ما نه تنها خواستار آتش بس، بلکه پایان دادن به معاملات تسلیحاتی بین بریتانیا و دولت اسرائیل و همچنین خروج نیروهای اشغالگراسرائیل از غزه و کرانه باختری هستیم. اسرائیل تحرکات نظامی خود را در کرانه باختری تشدید کرده است و به نظر من راست افراطی اسرائیل که به دنبال تصاحب کامل خاک فلسطین است، در جامعه سیاست اسرائیل کاملا نفوذ کرده است.

س:آیا ارتباطی بین این جنگ ها و آنچه در حال حاضر در ونزوئلا در رابطه با به رسمیت نشناختن نتایج انتخابات توسط ایالات متحده و متحدانش اعمال می شود، وجود دارد؟

ج: مسئله اینست که گردانندگان درجه اول ناتو تصمیم گرفت سال 2006 در کنفرانس لیسبون تصمیم گرفتند تا به تسلط نظامی ناتو ابعاد جهانی ببخشند. «ایفا نقش جهانی». مشارکت ناتو در مشاوره نظامی و سایر فعالیت ها در سراسر جهان، از جمله در غرب آفریقا، بسیار زیاد است. ناتو به وضوح علاقه مند  در هم ریختن «شیوه های غیرخودی تجارت» در آمریکای لاتین است. به همین دلیل است که حملات فرهنگی ـ رسانه ای به مسئولین چپگرای آمریکای لاتین، رهبران کشورهائی بولیوی، پرو،  رئیس جمهور «لولا داسیلوا» در برزیل و البته در کوبا و ونزوئلا سازماندهی می شود.

س: این به چه معناست که دولت آلمان اکنون پناهجویان را به افغانستان می فرستد؟

ج: دولت های اروپایی سابقه ضعیفی در برخورد با پناهندگان و پناهجویان دارند. پناهندگانی که از طریق «بندر کاله»* سعی می کنند از کانال مانش عبور کنند تا به بریتانیا برسند، پناهندگان  منتظر در لیبی که سعی می کنند به ایتالیا برسند، پناهندگانی که از طریق ترکیه  سعی می کنند به یونان برسند، تقریبا همه قربانیان جنگ یا فجایع زیست محیطی هستند.

*(بندرکاله  شهر بندری فرانسه در باریک ترین نقطه «کانال مانش» که با 34 کیلومتر نزدیکترین شهر فرانسه به انگلستان است.م)

اخراج به افغانستان استثنایی است زیرا این کشور هیچ یک از الزامات بشردوستانه جهانی تحت اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون پناهندگان ژنو 1951، کنوانسیون های حقوق کودک، اعلامیه پکن یا کنوانسیون استانبول در مورد حقوق زنان را برآورده نمی کند. بنابراین هیچ مبنایی برای بازگرداندن یک نفر به افغانستان وجود ندارد. این صرفا یک اقدام پرخاشگرانه علیه افرادی است که به شدت به دنبال پناهندگی هستند.

چرا پناهندگان اوکراینی به درستی در سراسر اروپای غربی حمایت و پذیرفته شده اند، اما همین را نمی توان در مورد پناهندگان فلسطینی یا افغانستانی، یا افرادی که از لیبی یا سوریه یا مناطق درگیری دیگری مانند اریتره، اتیوپی و غرب آفریقا می آیند، گفت؟ ظاهرا یک دستور کار نژادپرستانه در اروپای غربی وجود دارد که مشخص می کند کدام پناهندگان قابل قبول هستند و کدام یک نیستند. این البته به ظهور راست افراطی در اروپا دامن می زند.

 

س: درماه آگوست در بریتانیا، ناآرامی های نژادپرستانه در وجود داشت. پس زمینه این ناآرامی ها از کجا ناشی می شود؟

 

ج: در شهر«ساوت پورت» در شمال غربی انگلستان، سه کودک در یک مدرسه رقص به قتل رسیدند. در شبکه های اجتماعی ادعا شد که مجرم یک پناهجو بوده است. در حقیقت، او در انگلستان متولد شده است، که البته این جنایت توجیه نمی کند. اما در نتیجه، تامی رابینسون و راست افراطی به خیابان ها ریختند و به مساجد و به ویژه زنان مسلمانی که حجاب داشتند حمله کردند. واکنش جنبش ضد نژادپرستی بسیار سریع و بسیار سازمان یافته بود. ما در سراسر منطقه تظاهرات برگزار کردیم. من خودم در یک تظاهرات همبستگی در مقابل بزرگترین مسجد ما سخنرانی کردم. اما این فقط در مورد صحبت کردن علیه نژادپرستی نیست. دلایل ریشه ای رشد راست افراطی باید کاملا حلاجی شود.باید مشخص کشود این مشکل از کجا سرچشمه می گیرد.

افکار عمومی فعلی غرب به اشتباه و فریب خورده پناهندگان را به دلیل کمبود مسکن، کمبود محل مدارس، لیست انتظار در بیمارستان ها و فقر فزاینده در میان کارگران سرزنش می کند. در حالی بحران موجود فعلی تقصیر پناهندگان نیست بلکه به دلیل اعمال سیاست نئو لبرالیستی دولت ها است که استاندارد زندگی مردم اروپا را در ده سال گذشته به دلیل اقدامات ریاضتی 20 درصد کاهش یافته داده است، یعنی «ثروتمندان ثروتمندتر و ثروتمندتر شده اند وبرعکس مردم کوچه و بازار قدرت خرید خود را از دست داده و در مقایسه با ثروتمندان فقر تر شده اند. مشکل اصلی این است که راست افراطی «علل سیاسی فقر» را درک نمی کند در نتیجه اقلیت ها قومی مهاجر را مقصر اعلام می کند، همان کاری که نازی ها در آلمان انجام دادند. یک پاسخ سیاسی از سوی چپ مهم است: ما باید قدرت اقتصادی و نابرابری در جامعه خود را افشاء کرده و از طریق همبستگی طبقه کارگر به چالش بکشیم. «کارگران طبقه دارند، نه رنگ. آنها همه رنگ ها را دارند.»

س: ایجاد شکاف و اختلاف بین طبقه کارگر بخشی از سیاست سرمایه داری است. آیا جایگزینی می بینید؟

ج: من یک سوسیالیست هستم. ضرورت برقراری مالکیت عمومی در بخش خدمات عمومی، اعمال دسترسی ارزان به مراقبت های بهداشتی همگانی، مسکن و آموزش وپرورش نمونه هائی از اقدامات لازم است. در بخش  فرهنگی و آموزشی و پرورشی باید با هر کودک بدون توجه به طبقه و خانواده اش محترمانه رفتار شود.

س: به آن چپگرایانی که اکنون امیدشان را به کامالا هریس در ایالات متحده بسته اند چه می گویید؟

س: من نه حامی ترامپ هستم و نه تحسین کننده دموکرات های آمریکا. زیرا آنها مسئول وحشتناک ترین حملات به پناهندگان و مهاجران در ایالات متحده هستند. در دوران جوزف بایدن و باراک اوباما، مهاجران بیشتری از مکزیکی ها، گواتمالایی ها و سایر افراد طبقه کارگر نسبت به هر رئیس جمهور دیگری اخراج شده اند. شکست دونالد ترامپ من و بسیاری دیگر را بسیار خوشحال می کند. اما من ترجیح می دهم که یک آلترناتیو قوی تر برای طبقه کارگر در ایالات متحده وجود داشته باشد، به جای اینکه فقط دو حزب شرکتی که اساسا پیام اقتصادی یکسانی را منتقل کنند.

س: بیایید به مکزیک نگاه کنیم. «کلودیا شینباوم»، رئیس جمهور چپ گرای تازه انتخاب شده در ماه ژوئن با چه چالش هایی روبرو است؟

ج: با چالش های بزرگ. شینباوم شهردار بسیار موثری از مکزیکو سیتی بود. من او را ملاقات کرده ام و برای مدت طولانی با او بحث کرده ام و فکر می کنم او به مسیر عدالت اجتماعی در مکزیک ادامه خواهد داد. «حزب مورنا»توسط  او در سراسر مکزیک و در هر روستا و شهر سازماندهی شده و توانسته است اکثریت آرا و اکثریت پارلمانی عظیمی را به دست آورد. مهمتر از همه، امیدوارم که سطح عجیب نابرابری در مکزیک اکنون زیر سوال برود. پیشرفت های بزرگی به ویژه در زمینه های آموزش و بهداشت حاصل شده است، اما کشور هنوز راه درازی در پیش دارد.

س: در انتخابات عمومی بریتانیا در ماه ژوئیه، محافظه کاران سرانجام پس از 14 سال حضور در دولت از قدرت برکنار شدند. از دولت کارگر تحت رهبری «کیر استارمر» چه انتظاری دارید؟

ح: من برای اولین بار به عنوان یک مستقل نامزد شدم زیرا حزب کارگر حتی از اعلام نام من به عنوان نامزد خودداری کرد... و ما پیروز شدیم. مانیفست انتخاباتی من در مورد صلح، در مورد درخواست برای لغو سلاح های هسته ای و پایان دادن به فروش سلاح به اسرائیل، در مورد مالکیت عمومی و توزیع مجدد ثروت و قدرت بود. اینها اصولی است که من در مانیفست قبلی حزب کارگر گنجانده ام. ما با 50 درصد آرا در حوزه انتخابیه خود پیروز شدیم. من به این نتیجه بسیار افتخار می کنم، زیرا این موفقیت افرادی بود که به مبارزات انتخاباتی متعهد بودند. نتیجه انتخابات سراسری حزب کارگر در این انتخابات کمتر از سال 2019 بود و این حزب سه میلیون رای کمتر از ما در سال 2017 به دست آورد. دولت استارمر پس از روی کار آمدن اقدامات ریاضتی بیشتر و افزایش هزینه های دفاعی 5/2 درصد را اعلام کرد. این شروع خوبی نیست و من گمان می کنم که این منشأ یک درگیری بزرگ باشد. می خواهم خوش بین باشم. اما متاسفانه نیستم.

 

https://www.jungewelt.de/artikel/483050.linke-politik-arbeiter-haben-klasse-nicht-farbe.html

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 940  -  21 شهریور 1403                                اشتراک گذاری:

بازگشت