رهبر جمهوری اسلامی به اسناد كودتای 28 مرداد و
نقش مطبوعات دراین كودتا اشاره كردهاست!
كدام مطبوعات
زمینه ساز كودتاهستند؟
ع. سهند
نقش روزنامه كیهان، اهداف سازندگان برنامه "هویت"، فعالیت گروههای انصار و لباس شخصی، اهداف ترور حجاریان و منبع تامین كننده هزینه توطئههای 4 سال گذشته علیه دولت خاتمی و جنبش اصلاحات شباهتهای انكار ناپذیری با طرحهای انگلیس و امریكا برای براندازی دولت دكتر مصدق دارد.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود در دانشگاه امیركبیر و در پاسخ به سئوالی كه درباره نفوذ دشمن در مطبوعات از او شده بود گفت: اخیرا اسناد كودتای 28 مرداد در امریكا منتشر شده است. این اسناد نشان میدهد كه امریكا به مطبوعات پول میداد تا زمینه كودتا را فراهم كنند.
با توجه به اینكه در چهار سال اخیر و زیر پوشش مقابله با نفوذ دشمن در مطبوعات، تعدادی از مطبوعات بعد از دوم خرداد تعطیل شده و نویسندگان و ناشران سرشناس آنها زندانی شدهاند، ظاهرا اشاره رهبر به همین مطبوعات باید باشد، چرا كه در غیر اینصورت باید روزنامه كیهان و یا رسالت و زیر مجموعههای آنها تعطیل میشدند كه نشدهاند و به فعالیت خود ادامه میدهند. البته، در این میان تیغ ضد كودتای 28 مرداد، گلوی روزنامه "سلام" را هم بریدهاست، كه هر اتهامی به آن شاید پذیرفته میشد، مگر اتهام همگامی با امریكا برای فراهم ساختن زمینه كودتای امریكائی!
در ارتباط با اسنادی كه رهبر جمهوری اسلامی به آن اشاره و یورش به مطبوعات را براساس آن توجیه كرده، نكاتی مطرح است كه در زیر میخوانید:
اول- در جریان انتشار این اسناد كوشش بسیار شدهاست تا نقش انگلستان در كودتای 28 مرداد كم رنگ شده و این كشور از زیر ضربه افكار عمومی مردم ایران بیرون كشیده شود. تاسف بار است كه وقتی به این اسناد اشاره و استناد میشود، این حیله فراموش میشود، آنهم از جانب مقامی كه بیوقفه بر نفوذ و خطر دشمن تاكید میكند!
دوم- اسناد مورد اشاره رهبر، جزئیاتی از فعالیتهای امریكا و انگلیس (بویژه عوامل مستقیم و غیرمستقیم انگلستان در مطبوعات و در میان سیاستمداران آن دوران) فاش میكند. نمیتوان نسبت به توطئه نفوذ امریكا وانگلیس در مطبوعات نگران بود، اما از نحوه عمل و كاركرد مطبوعات زمینه ساز كودتای 28 مرداد در مقایسه با نقشی كه برخی نشریات طی چهار سال گذشته در ایران ایفاء كردهاند، غافل ماند. در واقع، همین مقایسهاست كه نشان میدهد كدام مطبوعات نقش مطبوعات كودتای انگلیسی-امریكائی 28 مرداد 1332 را برعهده دارند و یا با كپی برداری از آن مطبوعات عمل میكنند و كدام نشریات در جبهه دفاع از استقلال كشور و خنثی كننده طرحهای كودتائی قرار دارند.
ابتدا ببینیم نقش انگلستان، در كودتای 28 مرداد چه بوده و چرا در اسناد اخیرا منتشر شده در باره كودتای 28 مرداد، آنگونه كه انتظار میرفت به آن پرداخته نشده و رهبر جمهوری اسلامی نیز از آن غفلت كردهاست. سپس طرحها و نقشهای مطبوعات دهه 30 و سالهای اخیر را با هم مقایسه كنیم.
نقش عوامل انگلستان در كودتا!
دكتر آبراهامیان، محقق تاریخ معاصر ایران، در یكی از آخرین تحقیقات خود در باره كودتای 28 مرداد، كه مرور اسناد مورد اشاره رهبر – اسنادی كه اخیرا در امریكا منتشر شده- را نیز شامل میشود، نقل قولی خواندنی را از رهبر كنونی جمهوری اسلامی، كه در گذشتهها بیان شده نقل كردهاست. این نقل قول در پی تحقیر رهبران دو جنبش استقلالطلبانه و ضد استعماری-ضد امپریالیستی جهان، یعنی دكتر آلنده در شیلی و دكتر مصدق در ایران است، كه هر دو قربانی توطئه و كودتای "سیا" و "ام آی6" شدند. آبراهامیان در تحقیق خود، این نقل قول را چنین میآورد: «در سال 1981، در چهاردهمین سالگرد در گذشت مصدق، علی خامنهای، رهبر كنونی جمهوری اسلامی كه در آنزمان یكی از شاگران تقریبا گمنام خمینی بود، اعلام كرد "ما مثل آلنده ( و مصدق) لیبرال نیستیم كه سیا بتواند ما را خاموش كند!»
رهبر جمهوری اسلامی، بیست سال پیش هم بجای درس آموزی از فاجعه ناشی از دخالت "سیا" در امور داخلی ایران و كشورهای دیگر، در مقام ستایش از خود، قربانیان توطئههای "سیا" را بطور ضمنی مسئول و قربانی محتوم قلمداد كرد كه جرمشان از نظر ایشان، نداشتن اندیشهای جزمی مانند مصباح یزدی بودهاست!
منظور رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی دانشگاه امیركبیر از اسناد جدید، كتابی است كه برای اولین بار روزنامه امریكائی نیویورك تایمز در تاریخ 16 آوریل سال دو هزار خلاصهای از آن را منتشر كرد.
جهت پی بردن به میزان واقعی اهمیت این كتاب و درك انگیزههای واقعی انتشار آن، در شرایط كنونی كه بطور قطع با هدف تاثیرگذاری بر حركت جنبش كنونی صورت گرفته، توجه خوانندگان را به نظر دكترابراهامیان در باره این كتاب جلب میكنیم. او مینویسد:
«برای یك مورخ، دسترسی به اسناد "سیا" پیرامون كودتای 1953 در ایران، از رد كردن یك شتر از سوراخ سوزن مشكلتر است. این اسناد، با وجود گذشت نیم قرن، سقوط سلسله پهلوی، پایان جنگ سرد، مرگ اكثر شركتكنندگان در كودتا و انتشار اسناد مربوط به عملیات مخفی دیگر، مانند كودتا در گواتمالا غیر قابل دسترسند. این درحالی است كه یك فرمان رئیس جمهور امریكا، مورخ 1995، همه بخشهای دولتی را موظف میكند كه اسناد محرمانه را "بطور اتوماتیك" پس از 25 سال غیر محرمانه طبقه بندی كنند. در اوائل دهه 1990، سیا به بهانه نداشتن بودجه كافی برای طبقه بندی پروندههای حجیم مربوط به كودتای 1953 در ایران، تقاضای وقت بیشتر كرد. با این وصف، در اواخر دهه 1990، سیا ادعا كرد كه قادر به علنی كردن این اسناد نیست، زیرا آنها در اوائل دهه 1960 به طرز "نامعلومی" از بین رفتهاند.
رو آمدن غیر قابل توضیح یك گزارش سیا پیرامون كودتا، پس از 45 سال مسكوت ماندن، محرمانه بودن این اسناد را جدیتر كرد. این گزارش برای اولین بار، بطور خلاصه، در 16 آوریل دو هزار در روزنامه نیویورك تایمز منتشر شد. متعاقبا، خلاصه تصفیه شدهای در 80 صفحه روی صفحه اینترنت همان روزنامه و خلاصه كمتر تصفیه شدهای در 169 صفحه، در سایت اینترنتی دیگری منتشر شد. این گزارش تحت عنوان "سرنگونی مصدق، نخست وزیر ایران" در سال 1954 بوسیله "دونالد ویلبر" یكی از ماموران درگیر سیا در كودتا و بنا بدستور بخش تاریخی سیا، بعنوان راهنمای عمل برای كودتاهای آینده نوشته شدهاست. كتاب مسئولان بالا نه تنها در سیا، بلكه در پنتاگون، وزارت امور خارجه، كاخ سفید و كمیته روابط خارجی سنا را بعوان مخاطبین خود در نظر میگرفت.»
دكتر آبراهامیان پس از ذكر برخی از تبلیغات روزنامههای امریكائی و انگلیسی پیرامون این گزارش میافزاید:
«این شرایط باید باعث طرح سئوالات چندی شود. درست است كه گزارش، بلافاصله پس از واقعه نوشته شده، اما منابع درجه اول واقعی، یعنی مخابرات و مراسلات بین واشنگتن، لندن و تهران غیر قابل دسترسی باقی ماندهاند. درست است كه گزارش بوسیله یكی از شركتكنندگان در كودتا نوشته شده، اما حوادث و منابع اولیه از صافی دیدگاه او گذشتهاند. در نتیجه جنگ سرد، بحران نفت را تحت الشعاع قرار داده و نقش "ام آی 6" انگلیس در برابر نقش سیا ناچیز میشود. درست است كه گزارش محرمانه بوده، اما این به معنای آن نیست كه "ویلبر" خود سانسوری نكرده باشد. در تاریخ نگاری فرمایشی، ویلبر دقت كرده كه به نقش پنتاگون و وزارت امور خارجه نپردازد.
تمركز روی نقش سیا در كودتا، با توجه به اینكه این سازمان ماهیتا قرار است چنین عملیاتی را پیش ببرد یك چیز است و توصیف دخالت فعال سفرا و مشاوران نظامی در سرنگونی دولت میزبان یك چیز دیگر. پذیرش نقش سیا در "تبلیغات خاكستری" در تامین هزینه تظاهرات، شركت در "عملیات كثیف" و تشویق افسران به كودتا یك چیز است و پذیرش همكاری سیا با نازیهای محلی و نقش آن در آدمربائیها، سوء قصدها، شكنجه و قتل عام خیابانی یك چیز دیگر. نقش مستقیم ایالات متحده در ایران، برخلاف نقش تقریبا غیر مستقیم آن در جاهائی مانند گواتمالا، روشن میكند كه چرا اسناد سیا در رابطه با ایران بر خلاف اسناد مربوط به گواتمالا غیر قابل دسترس باقی ماندهاند»
بر این ارزیابی كه انتشار غیر قابل توضیح گزارش فرمایشی سیا، نقش سازمان جاسوسی انگلیس "ام آی 6" را در برابر "سیا" ناچیز جلوه میدهد باید تامل كرد. در جامعه و جنبش امروز كشور ما شناخت ریشهداری پیرامون رابطه ارتجاع مذهبی، حجتیه و موتلفه با سازمانهای جاسوسی- اطلاعاتی انگلیس وجود دارد. این شناخت كه در پی افشاگریها، پیرامون نقش عسگراولادی در رابطه با انگلستان و در جریان سازمان دادن یورش به حزب توده ایران و افشاگریها پیرامون مذاكرات نمایندگان ناطق نوری با "نیك براون" حاصل شده بحدی است كه خانم فاطمه حقیقتجو در نطق پیش از دستور خود در مجلس ششم (در پیك هفته- راهتوده بخوانید) خطاب به رهبر، ضمن اشاره به توطئههای مورد حمایت نهادر هبری بر علیه مردم و جنبش میگوید این توطئهها «نگاه ما را متوجه پیر كهنه كار استعمار و مراكز تجاری سنتی وابسته به آن میكند.» اشاره رهبر به اسناد جدید دخالت سیا در به شكست كشاندن جنبش ملی شدن نفت، متاسفانه به نقش این پیركهنه كار استعمار نمیپردازد. پیركهنهكاری كه نقش مهمی در رویدادهای20 سال گذشته در جمهوری اسلامی داشتهاست.
در تحقیق اخیر دكترآبراهامیان نكاتی از نظر تاریخی جدید و پر اهمیت وجود دارد. بعنوان مثال او در وصف "ویلبر"، نویسنده گزارش سیا مینویسد:
«ویلبر متخصص اصلی سیا در مورد ایران بود. او كه یك افسر حرفهای سرویس مخفی بود، از دهه 1930 با ظاهر مبدل و بشكل باستان شناس، كارشناس تاریخ هنر و متخصص دست نویسهای جعلی به دفعات به خاورمیانه سفر كرده بود.
سیا و امآی6 كه هر دو در توطئه كودتا شركت داشتند، نه تنها به مدیران مطبوعات، بلكه به بسیاری از روحانیون و بازاریها كمك مالی میكردند.» رهبر جمهوری اسلامی به این واقعیات مندرج اسناد تازه انتشار یافته كودتای 28 مرداد اشاره نمیكند و در برابر رابطه روحانیون و رهبران بازار و تجار با سرویسهای جاسوسی خارجی سكوت میكند!
كدام مطبوعات زمینه ساز كودتا شدند!
در همان بخش مربوط به كمك انگلستان و امریكا به مطبوعات زمینه ساز كودتای 28 مرداد، نكات بسیار مهمی وجود دارد كه اتفاقا تشابه آن نكات بیش از آنكه شامل حال مطبوعات طرفدار تحولات بشود، شامل حال نشریاتی مانند روزنامه كیهان، رسالت، شلمچه، لثارات، حریم، فیضیه، پرتو اسلام و… میشود. حتی نحوه نگارش، سوژهها، صحنه پردازیها، كاریكاتورها، طنزها و … این مطبوعات، مشابه همان مطبوعاتی است كه در آستانه كودتای 28 مرداد توسط شبكه تبلیغاتی "بدامن" و با هدایت سازمانهای جاسوسی انگلستان و امریكا حمایت مالی و حتی از نظر مطالب و كاریكاتور تغذیه میشدند تا مردم را از مصدق ناامید، مصدق را ناتوان، مردم را خانهنشین، بحران اقتصادی را تشدید كنند و… . همزمان با همین عملیات مطبوعاتی، عوامل مستقیم سازمانهای جاسوسی امریكا وانگلیس در میان روحانیون و در احزابی نظیر "حزب دمكرات"، "حزب زحمتكشان" و دسته بندیهای زیر نظر همین احزاب طرح آدم ربائی، قتل، ترور، حمله به اجتماعات را پیش میبردند. قتل رئیس شهربانی مصدق، كه توسط همین عوامل انجام شد، شباهت بسیار به ترور سرلشكر صیاد شیرازی دارد كه اكنون مشخص شده دارودستههای وابسته به مافیای قدرت و اقتصاد در جمهوری اسلامی آن را اجرا كردهاند و یا ترور سعید حجاریان شباهت بسیار به ترور دكتر حسین فاطمی وزیر خارجه مصدق دارد، كه اتفاقا هر دو به طرز معجزه آسائی از این ترور جان بدر بردند.
اینهاست آن نكات و تشبهاتی كه اگر رهبر جمهوری اسلامی واقعا نگران زمینه سازی كودتا توسط عوامل انگلیس و امریكا باشد، باید این رویدادها را در كنار هم قرار داده، به مقایسه آنها پرداخته و ریشههای آن را كشف و به مردم معرفی كند. نقش مظفر بقائی را در بیوت رهبری و روحانیون حكومتی چه كسانی بازی میكنند؟ نقش میراشرافی كودتاچی، كه نقش مشاور مطبوعاتی آیتالله كاشانی را برعهده داشت و پس از كودتا نیز از نزدیكترین افراد به رهبری انجمن حجتیه بود را چه كسانی امروز در جمهوری اسلامی و در مطبوعات برعهده دارند؟ كسانی كه در آن سالها دو آتشه سنگ آیتالله كاشانی را بر سینه میزدند و مصدق ستیزی افتخارشان بود، امروز در جمهوری اسلامی چه كسانی هستند. اكبر گنجی و عبدالله نوری و عمادالدین باقی بیشتر به سید مهدی میراشرافی شبیهاند و یا امثال حسین شریعتمداری؟
از دل مناسبات تجاری با خارج كشور، مناسبات جاسوسی بیرون میآید و یا از هیات تحریریه چند روزنامهای كه مشتی جوان مذهبی گرداننده آن بودند و هستند؟ چمدان دلار ادعائی آیتالله مصباح یزدی در حسابهای تجاری جابجا میشود و یا در داخل چمدان از سد فرودگاه مهرآباد میگذرد؟ آنچه كه در زیر میآید بیشتر حزب مشاركت ایران اسلامی را شامل حال میشود و یا هیاتهای موتلفه اسلامی را؟
آبراهامیان در بحث مربوط به امكانات و ارتباطات سازمان جاسوسی انگلیس در ایران، از جمله مینویسد:
«این ارتباطات حداقل مدیران سه روزنامه جنجالی "داد"، "آتش" و "فرمان" و برادران "رشیدیان" را كه واردكننده كالاهای انگلیسی بوده و از "حزب اراده ملی" حمایت مالی میكردند را شامل میشد. سفارت انگلیس این سه برادر (برادران رشیدیان) را بعنوان افرادی "وفادار" و "دوستان واقعی" كه با "تیزبینی در پی فرصتهای تجاری هستند" میستاید. (اسناد وزارت امور خارجه انگلیس 371- ایران 1955- 114811) . برادران رشیدیان بنوبه خود، ارتباطات مفیدی با شعبان جعفری، معروف به شعبان بیمخ، خطرناكترین رهبر گروههای اوباش، با رهبران صنف قصاب، نانوا، قناد و شیرینیپز و با روحانیون طراز متوسط نزدیك به گروه محافظه كار مجاهدین اسلام (تحت حمایت و رهبری آیتالله كاشانی) و گروه تروریستی فدائیان اسلام داشتند. (اسناد وزارت امور خارجه انگلیس 248- ایران 1952- 385721) یكی از ماموران انگلیسی گزارش میدهد كه برادران رشیدیان ماهانه حداقل ده هزار لیره استرلینگ را در بین این روحانیون، سیاستمداران و مدیران روزنامه توزیع میكردند.»
هر سیاستمدار تیزهوشی، اگر خواهان دستیابی به حقیقت باشد، حتی اگر حوادث چهار سال اخیر را هم مبنای تحقیق و تفحص خود قرار دهد، نه تنها حق دارد، بلكه موظف است پیگیری كند: هزینه فیلم عصرعاشورا علیه محمدخاتمی را چه كسانی دادند و از كجا؟ ماجرای چاپ 150 پوستر مونتاژ شده مصدق و خاتمی در سفر اخیر خاتمی به شیراز ریشههایش كجاست و هزینه آن را چه كسانی پرداختند؟ هزینه مطبوعاتی كه مردم نمیخرند، ولی همچنان منتشر میشوند از كجا تامین میشود؟ كنگرههای پیاپی موتلفه اسلامی در تهران و شهرستانها با كدام هزینه تامین میشود؟
اگر دفتر تبلیغات اسلامی، آستانقدس رضوی، كمیته امداد امام و چند نهاد دیگر، بعنوان زیر مجموعههای نهاد رهبری این هزینهها را تامین میكنند –كه میكنند- كانون فتنه و كودتا در همین زیر مجموعهها نیست؟
دكتر آبراهامیان در بحث از امكانات و ارتباطات سازمان جاسوسی امریكا در ایران از جمله مینویسد: «برادران "باسكوئی" از عناصر محلی "سیا" بودند. برادران با سكوئی كه ویلبر آنها را " كیوانی" و "جلالی" معرفی میكند، مدیر و ناشر مجله "ایران پرستان" بودند. این دو با باشگاه ورزشی "تاج"، وزنه برداران، اوباش محلات و چاقوكشان دور و بر زورخانههای سنتی، در ارتباط بودند. آنها كمك مالی سیا را نه تنها در روزنامههای خود، بلكه در روزنامههای كیهان، ملت ایران، ملت ما، آرام، ستاره اسلام و آسیای جوان توزیع میكردند.» این اسناد و اعترافات اوباش انصار حزبالله و انصارولایت را تداعی میكنند و یا دفتر تحكیم وحدت دانشجوئی را؟ بسیج تازه تاسیس و لباس شخصی ها را تداعی می كنند و یا دانشجویانی را كه نیمه شب به خوابگاهشان شبیخون زده شد؟
آبراهامیان ادامه میدهد: «كرمیت روزولت در كتاب "ضد كودتا"ی خود اشاره میكند كه سیا به برادران باسكوئی دستور داد كه در روز ورود "هریمن"، معاون رئیس جمهور امریكا به تهران در جولای 1951 به راه پیمائی حزب توده ایران حمله كنند. آنچه او فراموش میكند یادآوری كند این است كه این حمله كه تلفات سنگینی در پی داشت، با همكاری نازیهای محلی انجام شد. سیا همچنین با عناصر مذهبی جبهه ملی رابطه برقرار كرد. در نوامبر 1951 كاردار سفارت انگلیس در تهران گزارش میدهد كه "آیتالله كاشانی" اعلامیههای مختلفی صادر كرده و با سفارت امریكا و شاه رابطه برقرار كردهاست.(وزارت امور خارجه انگلیس 371- ایران1951-91465) وزارت امور خارجه انگلیس از منبع دیگری شنید كه حزب زحمتكشان بقائی بطور مخفیانه از امریكائیها پول دریافت میكند. (وزارت امور خارجه انگلیس 371- ایران1951-91609). "كنت لاو" در كتاب تحقیقی خود گزارش میدهد كه در هفته كودتا، سیا آنقدر پول در بین روحانیون توزیع كرد كه اصطلاح «دلار بهبهانی» جانشین "ملا بهبهانی" شده و به ضربالمثل تبدیل شده بود و ارزش دلار در بازار سیاه نزدیك به یك سوم سقوط كرد!»
پول سیا و ام آی 6
در خدمت چه طرحی؟
آبراهامیان اهداف طراحان كودتا را اینگونه توضیح می دهد:
«چند ماه قبل از كودتا، انگلیس و امریكا فعالیتهای هماهنگ خود را تشدید كردند. بنا به گفته "ویلبر" هدف عبارت بود از آغاز "جنگ روانی" و "مبارزه تبلیغاتی گسترده با هدف تضعیف هر چه بیشتر دولت مصدق از هر طریق ممكن"، ترسیم دولت مصدق بعنوان "هوادار كمونیستها" و " تهدید برای اسلام" و مسئول " ایجاد اغتشاشات اجتماعی" و "قدرت دادن به سیاستمداران فاسد" و "سوق دادن عمدی كشور به سمت بی نظمی اقتصادی".»
این اهداف را امروز باید مقایسه كرد با آنچه در اربتاط با دولت محمد خاتمی میشود و توطئههائی كه علیه جنبش مردم سازمان داده میشود. یكی از ماموران سیا كه در ارتباط با مطبوعات زمینه ساز كودتا، بر علیه دولت مصدق و در اجرای طرح كودتا فعالیت می كرد "ریچارد كاتم" بود كه كتاب او بنام "ناسیونالیسم در ایران" در داخل كشور به فارسی هم ترجمه شدهاست. دكتر آبراهامیان در باره این مامور و فعالیتهای او مینویسد: «… كاتم در باره حزب توده اطلاعات جمع آوری میكرد و این اطلاعات را بطور سخاوتمندانه در اختیار سفارت انگلیس نیز قرار میداد… او همچنین مقالاتی مینوشت كه در روزنامههای حقوق بگیر منتشر میشدند. یكی از این مقالات ادعا كرد كه فاطمی، وزیر خارجه مصدق به اختلاس مالی محكوم شده، همجنسباز معروفی است و به مسیحیت و بهائیگری گرویدهاست. در پی انتشار این مقاله فدائیان اسلام اقدام به سوء قصد نسبت به جان فاطمی كردند. (وزارت امور خارجه انگلیس 371- 1953- 104566)»
این واقعیات كه از اسناد مورد اشاره رهبر برگرفته شده، سازندگان و طراحان برنامه تلویزیونی "هویت" و "چراغ" را تداعی نمی كند؟ زمینه سازی برای ترور دكتر حسین فاطمی شباهت كامل با زمینه سازیهای مصباح یزدی، جنتی، حسین شریعتمداری، مهدی خزعلی و دیگران برای ترور امثال سعید حجاریان را تداعی نمی كند؟
رد پای كودتا و كودتا سازان را از این طریق باید جستجو كرد و اسناد كودتای 28 مرداد را با همین هدف باید بارها و بارها مرور كرد!