بازگشت

 

28 مرداد

كودتا در يك كشور نبود

گامی تهاجمی در جهان بود

م. معصوم زاده

 

 

در حول و حوش سالگرد كودتای 28 مرداد مطالب فراوانی درباره زمينه های انجام اين كودتا و پيامدهای تاريخی آن اينجا و آنجا به چاپ رسيد و رسانه های گروهی ايرانی و بين المللی نيز ساعاتی را به پخش گزارشات و مصاحبه های راديويی و تلويزيونی اختصاص دادند. از جمله راديوی آمريكايی فردا" كه از پراگ، جمهوری چك، برنامه های خود را به زبان فارسی پخش می كند گزارشات متعددی را به مناسبت اين سالروز تهيه و پخش كرد.از جمله اين گزارشات ويژه مصاحبه ای بود با مارك گازيروسكی، مورخ و استاد علوم سياسی در آمريكا كه پيش از اين با كتاب او به نام "محمد مصدق و كودتای 28 مرداد 32" آشنا بوديم. محتوای مصاحبه درباره سند تازه ای است كه اخيرا مركز آرشيو امنيت ملی آمريكا منتشر كرده است. اين سند متن يادداشتی است در9  صفحه كه به تاريخ بيستم مارس 1953 (31 اسفند 1331 اول فروردن 1332) كه والتر اسمیت معاون وزارت خارجه وقت آمريكا آن را نوشته و حاكی از " كوشش آمريكا برای پيشگيری از افزايش نفوذ شوروی و كاربرد تمهيداتی برای مقابله با خطر اشغال نظامی ايران توسط شوروی و يا تصاحب قدرت توسط حزب توده با حمايت ارتش سرخ است. والتر اسميت اين يادداشت محرمانه را خطاب به جيمز لی دبير اجرايی شورای امنيت ملی آمريكا نوشته و در آن نتيجه تلاش های قبلی خود را در چارچوب سياست خارجی واشنگتن در قبال وضعيت آن زمان ايران تشريح كرده است. در سند ياد شده از جمله آمده است كه سازمان اطلاعات مركزی آمريكا(سيا) در آن زمان با رهبران ايل قشقايی در جنوب ايران به توافق رسيده بود كه برای مقابله با خطر احتمالی حزب توده و شوروی يك پناهگاه امن مخفی به وجود آورند. پايگاهی كه از درون آن ماموران اطلاعاتی بتوانند همراه با چريك های برخوردار از حمايت مالی آمريكا عمليات خود را سازمان دهند. در بند سوم همين سند توصيه شده است در صورت رو به وخامت گذاشتن وضعيت اقتصادی ايران در دوران زمامداری دكتر مصدق، به نفع امريكا است كه برای پيشبرد منافع خود و مقابله با نفوذ كمونيسم، آنچه را والتر اسميت در اين سند دولت جبهه ملی ناميده با اهدای يك كمك 45 ميليون دلاری ياری رساند." ه نقل از سايت اينترنتی راديو فردا 19 اوت 2004)

بهانه اصلی تهيه اين گزارش راستگردانی محتوای گزارشی است كه بخش فارسی راديوی فرانسه درباره اين سند پخش كرده و محتوای اين يادداشت را بخشی از تداركات كودتای 28 مرداد قلمداد كرده است. مارك گازيورسكی در اين مصاحبه چنين اظهار نظر می كند كه در يادداشت فوق الذكر قرينه ای برای اين داوری راديو فرانسه وجود ندارد و آن را مربوط به جنگ سرد و احتمال به قدرت رسيدن حزب توده و اشغال ايران توسط اتحاد شوروی می داند.

در ادامه اين مصاحبه كوشش می شود چنين وانمود گردد كه آمريكا تا پايان اميدوار بوده است كه مصدق راه حلی برای بحران نفت و اختلاف نظرها با بريتانيا بيابد و تنها زمانی تن به تدارك كودتا داد كه از تحقق اين امكان قطع اميد كرد. به نظر او عمليات كودتايی و اين طرح در كنار هم در حال اجرا بودند و به موازات هم پيش می رفتند. مارك گازيورسكی می گويد همكاری آمريكايی ها با قشقايی ها به دوران پايان جنگ جهانی دوم برمی گردد و همان زمان سازمان های اطلاعاتی آمريكا همين برنامه ها را دنبال می كردند و پيش از آنكه اين سند نوشته شود مفاد آن مورد اجرا گذاشته شده و تحقق يافته بود.

در ارتباط با سند ياد شده و گفته های آقای گازيورسكی در راديو "فردا" بايد چند نكته را ياد آوری كرد :

آقای گازيورسكی حق دارد اين تداركات را منفك از تداركات كودتايی 28 مرداد (طرح آژاكس) قلمداد كند. واقعا هم چنين بود. اين طرح كه مختص ايران نبود سالها پيش از كودتا ريخته شد و پس از آن نيز ادامه يافت. اما بايد تذكر داد كه نامربوط به آن هم نبود. انجام كودتا عليه حكومت ملی در ايران بايد در متن جنگ سرد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.  دامن زدن به ترس قدرت گرفتن حزب توده توسط عمال آمريكا در روزهايی كه به كودتا انجاميد را بايد در متن چنين استراتژی بلند مدتی قرار داد. هر دو طرح حلقه هايی از استراتژی جلوگيری از گسترش نفوذ اتحاد شوروی و نيروهای چپ در جهان بود.

حتی در دوران حكومت ملی در آذربايجان، با سوء استفاده از احساسات قوم گرايانه، انگليسی ها در جنوب عشاير را تحريك می كردند و آمريكايی ها هم در حال برقراری ارتباط با قشقايی ها بودند.

 

اين استراتژی كجا شكل گرفت؟

همه چيز از ايتاليا آغاز شد. در روز 17 اكتبر 1990 ماه ها پس از فروريزی ديوار برلن و در بحبوحه فرو پاشی اتحاد شوروی و بلوك شرق سوسياليستی، در ايتاليا از يك آپارتمان اسنادی پيدا شد كه حاكی از وجود يك سازمان مخفی بنام"عمليات گلاديو" (گلاديو يعنی شمشير كوتاه) بود.

هنوز جنگ جهانی دوم پايان نيافته بود كه آمريكايی ها و انگليسی ها سناريوهای احتمالی جنگ جهانی سوم را بررسی می كردند و به فكر تدارك آن بودند. در سال 1947 اين تداركات شكل عملی بخود گرفت و تشكيلات ويژه ای برای آن ايجاد شد. آمريكايی ها و انگليسی ها اتحاد شوروی را رقيب بالقوه خود می دانستند و احزاب كمونيست اروپا را به مثابه نيروهای حامی اتحاد شوروی می پنداشتند و چنين وانمود می كردند كه اين دست اتحاد شوروی است كه از آستين اين احزاب بيرون آمده و به دنبال كسب قدرت در اروپا و تمام جهان است. اشاعه ترس و وحشت از قدرت گرفتن كمونيست ها در اروپا تازگی نداشت. وينستون چرچيل كه بر انجام كودتا در ايران عليه مصدق برای استقرار مجدد حاكميت بريتانيا بر نفت ايران پا می فشرد در سال 1917 كمونيست های لنينی را به كودكانی تشبيه كرده بود كه بايد آن ها را در گهواره خفه كرد. آمريكايی ها برای رسيدن به اين مقصود به دنبال ايجاد گروه های چريكی مجربی بودند كه بتوانند پشت جبهه دشمن دست به عمليات خرابكاری بزنند. روزنامه انگليسی گاردين در دسامبر 1990 نوشت كه انگليسی ها در سال 1940 گروه های مشابه ای را در فرانسه و هلند سازمان داده بودند. آن ها دنبال افرادی بودند كه هم دارای تعليمات نظامی بوده و هم مواضع شديدا ضد كمونيستی داشته باشند. بی علت نبود كه در همان زمانی كه در اروپای پس از جنگ دوم جهانی به دنبال دستگيری عمال نازی ها و جانيان فاشيست بودند، سرويس های مخفی آمريكايی و انگليسی افراد دست چين شده خودشان را فراری می دادند. افرادی كه بعدها از سرويس های جاسوسی غرب سر در آوردند. مسئول اين عمليات كسی نبود جز آلن دالس اولين رئيس سازمان سيا. از اولين وظايف اين گروه ها كه تحت سرپرستی عمال جنايتكار نازی عمل می كردند، مقابله با نهضت رهايی بخش در يونان بود كه داستان خود را دارد. ترور"آلدو مورو" نخست وزير ايتاليا كه آماده بود حتی در دوران جنگ سرد به ائتلاف با كمونيست ها دست زند توسط گروه های تروريستی چپ گرا صورت گرفت، اما چنانكه لويجی اسكالفارو رئيس جمهور ايتاليا در 9 ماه مه به مناسبت بيستمين سالگرد اين واقعه در پارلمان ايتاليا گفت، سالهاست كه عاملان قتل دستگير شده و محكوم شده اند، اما آمران آن هنوز پشت پرده باقی مانده اند. شكی در آن نبود كه آمران اين قتل، عالی جنابان خاكستری، همان محافلی بودند كه از مشاركت كمونيست ها در دولت واهمه داشتند. ارتباط تنگ همين عالی جنابان با گروه های تروريستی سيا ساخته "گلاديو" در پی تحقيقات درباره اين قتل، كه دامنه آن فراتر از يك ترور سياسی گسترش يافت افشاء شد.

شگفتی نيست كه سيا در ايران نيز دست به ايجاد چنين گروه هايی زده بود. اكنون درباره قشقايی ها چنين اسنادی يافت می شود و منتشر می گردد. گروه های ديگر هنوز پنهان مانده اند. متعجب نبايد شد كه حتی پس از افشای اين گروه و پايان جنگ سرد، امريكا و ناتو(گروه تروريستی گلاديو بعضا به نام گروه تروريستی ناتو ملقب شده بود) به حفظ اين گروه ها ادامه می دهند. نفوذ گسترده اين گروه ها در تركيه و نقش آن ها در مبارزه عليه گروه های چريكی دركردستان واقعيتی اثبات شده است. اين محافل با كارتل های قاچاق مواد مخدر و راست گرايان گرگ های خاكستری ارتباط تنگاتنگی داشته و با آن ها از نزديك همكاری دارند.

علاوه بر سازماندهی گروه های چريكی و خرابكاری، بلندگوهای تبليغاتی متعددی نيز برپا شدند كه همين اهداف را با وسايل ديگری دنبال می كردند. راديوی اروپای آزاد و راديو آزادی كه به زبان های خلق های كشورهای اروپاِ شرقی و اتحاد شوروی برنامه پخش می كردند، از سوی بودجه ويژه كنگره آمريكا تامين مالی می شدند. با فروپاشی كشورهای سوسياليستی اين راديو مركز خود را از مونيخ آلمان به پراگ منتقل كردند و برنامه های جديدی را به زبان های ديگری براه انداختند، از جمله به زبان فارسی. راديو فردا كه جانشين راديو آزادی است ادامه دهنده اين راديوهای تبليغاتی دوران جنگ سرد است.

نپرداختن راديو فردا به جزئيات طرح همكاری با قشقايی ها و به سكوت برگزار كردن زمينه های تاريخی آن بی جهت نيست.

( اين مقاله با عنوان "گلاديوی ايرانی"  در سايت " Vahik.info منتشر شده است.)

 

 

 

  

 

                                                                                                                         بازگشت