راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

مصاحبه محمدعلی عموئی در تهران
ادامه ریاست جمهوری
احمدی نژاد واقعا موجب نگرانی است

این بار نیز مسئله تایید نظام است ولاغیر. نظام سیاسی ایران معتقد است كه هركسی كه وارد صحنه انتخابات شود می تواند او را اداره كند.

 

سایت روزآنلاین متن مصاحبه ای را با علی عموئی منتشر کرده که در تهران با وی انجام شده است. این مصاحبه را برای آگاهی آندسته از خوانندگان راه توده که احتمالا مصاحبه مذکور را در آن سایت خبری نخوانده اند منتشر می کنیم.

آقای عمویی همانگونه که اطلاع دارید آقای خاتمی اعلام كردند كه یا ایشان یا آقای حسین موسوی نخست وزیر زمان آیت الله خمینی به صحنه انتخابات ایران وارد خواهند شد. به نظر شما از میان این دوكاندیدا كدامیك بیشتر می توانند با ادبیات خودو با طرح مسایل اصلی جامعه ایران از سد رای پادگانی آقای احمدی نژاد عبوركنند؟
وجیه تر از همه كاندیداها همین دوشخصیتی هستند كه شما از آن ها نام بردید. این دو به لحاظ سوابق شان انسان های شریفی وسالمی هستند، ولی از لحاظ مدیریت اجتماعی واجرای وظایفی كه به عهده یك رییس جمهوراست، مانند اجرای دقیق قانون اساسی، تجربه آقای خاتمی طی 8 سال ثابت كرده كه ایشان توان اجرایی کردن آن حقوق را ندارد. خود ایشان درپایان دوره دوم ریاست جمهوری گفتند كه من تداركات چی بودم. آقای موسوی هم دردوره جنگ نخست وزیر بودند و بارها وبارها با مشكلاتی مواجه شدند كه تنها حمایت آقای خمینی از ایشان موجب شد دچار بحران های گوناگون نشوند. امروز به ویژه باید این موضوع را مدنظرقراردهیم كه تركیب حاكمیت به گونه ای شده كه با زمانی كه آقای موسوی نخست وزیربودند تفاوت کرده است. آن دوره دستشان برای اجرای سیاست هایی كه البته از طریق آقای خمینی تعیین می شد، باز بود. از این رو اینكه نقش ایشان درآن زمان تا چه اندازه بوده نمی تواند معیاری برای شرایط امروز جامعه ایران باشد. لذا به طور كلی شخصا اعتقاد دارم مادام كه موانع انجام وظایف ریاست جمهوری بیان نشود یا اینكه چه تدابیری باید اندیشیده شود كه این موانع رفع شود شركت دراین انتخابات كاری است عبث و بی معنی.

ظاهرا آقای خاتمی هم مطرح كرده اند كه اگر دست های خاصی بخواهند از شخص خاصی حمایت بكنند مردم وارد انتخابات نخواهند شد و درمجموع درمواضع خود خواهان انجام انتخابات سالم با تاكید بر حفظ آرا مردم شده اند. با این همه به نظر شما در این شرایط چه كسی باید كاندیدای اصلاح طلبان باشد تا بتواند از سد به قول آقای حجاریان سازمان حزب پادگانی كه برای رای آوری ایجاد شده عبوركند وبرآن پیروز شود؟
ببینید آقای حجاریان درزمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و حاكمیت اصلاح طلبان برمجلس اظهار داشتند قدرت حقوقی دراختیار اصلاح طلبان است ولی قدرت حقیقی دراختیارآنان نیست. این مسئله به گمان من درحال حاضرنیز مطرح است. آقایانی كه می خواهند درانتخابات شركت كنند آیا پاسخی برای مشكلی كه آن زمان آقای حجاریان مطرح كرد دارند یا خیر؟ اگر دارند باید عنوان بكنند تا كسانی كه علاقمند به تغییر وضع كنونی هستند بسیج شوند وبه میدان بیایند واز كسی كه قادراست از چنین ابزاری برای پیشبرد جامعه استفاده كند حمایت كنند. اگرهم تمهیدی دیده نشده و نتوانسته اند تدبیری برای این امر بیاندیشند تا به اختیاراتی كه قانون اساسی برایشان تدارك دیده، عمل كنند، مشاركتشان درانتخابات كارعبثی است. من ایرادم به آقایان اصلاح طلب هااین است. تكلیف جناح مقابل روشن است. آنان درعمل نشان داده اند كه حاصل كارشان جز ویرانی كشور و اقتصاد و جز گرانی وبیكاری چیز دیگری نبوده است. مضافا براین تهدیداتی است كه از خارج وجود دارد. ولی اگر آقایان اصلاح طلب می خواهند تمهیدی به خرج بدهند وكرسی ریاست جمهوری را دراختیار بگیرند، به گمان من با شرایطی به مراتب دشوارتر از ایام 8 ساله آقای خاتمی روبرو هستند. توجه داشته باشید که درآن زمان مجلس را هم داشتند، ولی درشرایط كنونی دارای مجلس دیگری هستند كه اكثریت آن از آقایان محافظه كارتشكیل شده است. به چه امیدی دوستان اصلاح طلب می خواهند جلب توجه آرا مردم را بكنند؟ به فرض آنكه دراین كار نیزموفق شوند و بتوانند از نارضایتی اكثریت واجدان شرایط شركت درانتخابات بهره بگیرند و رایی را به صندوق به نفع خودشان جمع آوری كنند ولی با این رای می خواهند چه برنامه وچه اهدافی را متحقق سازند؟ من تا كنون برنامه معینی از آقایان مشاهده نكرده ام جز كلی گویی. گفتن جملات كلی وزیباهم كار بسیار دشواری نیست.

البته این بار آقای موسوی با آقای خاتمی دریك جبهه وارد میدان شده اند. چون تاكنون مهندس موسوی از اینكه وارد فعالیت های سیاسی شوند، ابا داشتند.
واقعیت این است كه ما از فعالیت های پشت پرده اطلاعی نداریم. یك بار دیگری كه آقای موسوی مطرح شده بود و بنا براین بود كه نامزد انتخاباتی شوند، شایعه تهدید ایشان از سوی گروه های فشار درجامعه مطرح شد وبه دنبال آن ایشان هم اعلام انصراف كردند. حالا اینكه درشرایط كنونی تا چه اندازه این فشارها كاهش یا افزایش یافته، اینكه چه قول وقراری دراین میان داده شده، من بیشتر احتمال می دهم كه مسئله دعوت هرچه بیشتر افراد واجد شرایط برای شركت درانتخابات دراین مرحله مسئله اساسی تلقی می شود. به عبارت دیگر این بار نیز مسئله تایید نظام است ولاغیر. نظام سیاسی ایران معتقد است كه هركسی كه وارد صحنه انتخابات شود می تواند او را اداره كند.

فكر می كنید یك جنبش اجتماعی برای اینكه با توسل به آن اصلاح طلبان از سد آقای احمدی نژاد ورای سازمان یافته حزب پادگانی عبور كنند وجود دارد؟ چون مطرح شده كه درحال حاضر كنارگذاشتن آقای احمدی نژاد خود یك هدف بسیار بزرگ است.
بله حضور آقای احمدی نژاد واقعا موجب نگرانی اكثراقتصاددانان كشور و سیاستگزاران مملكت است و تمام صحبت ها برسراین است كه كسی بتواند قدرت رقابت با آقای احمدی نژاد را داشته باشد. اما برای اینكه چنین هدفی به ثمر برسد حتما باید آن شور وحالی كه درسال 76 برای شركت درانتخابات و حمایت ازكاندیداتوری آقای خاتمی مطرح بود به وجود بیاید كه درحال حاضر ما آن شوروحال را مشاهده نمی كنیم.

یعنی شما شرایط یك جنبش اجتماعی را درداخل ایران مشاهده نمی كنید؟
با كمال تاسف من چنین چیزی را مشاهده نمی كنم. یك نارضایتی عمومی مشاهده می شود اما درجهت ایجابی واثباتی این نارضایتی درحال حركت نیست.

اگر این نارضایتی بخواهد به جهت ایجابی هدایت بشود، به نظر شما اگر كاندیداها شعارهایی را درباره قدرت حقیقی مطرح كنند كافی به نظر می رسد؟
این مطلب بسیار مهم است. اگر روی مسئله نظارت استصوابی و نظارت برصندوق های انتخابات، تضمین هایی داده شود، احتمال آنكه مشاركت بالا برود كم نیست.

اگر كاندیداهای اصلاح طلب بخواهند درارتباط با مواردی كه شما مطرح كردید مانند نظارت استصوابی وتضمین انتخابات و... صحبت كنند فكر می كنید درمجموعه موجود اصلاح طلبان اعم از آقای خاتمی ودیگر كاندیداها، كدامشان امكان آوردن رای بیشتری درانتخابات را دارند؟
شاید نشود با دقت تمام دراین باره صحبت كرد، ولی با توجه به احتمالات باید بگویم كه سه كاندیدای احتمالی آقای خاتمی، آقای موسوی وآقای نوری بیش از همه وجاهت دارند.

به عنوان سوال آخر كاندیداها باید درمورد كدامیك از تضمین ها دراین شرایط صحبت كنند؟
واقعیت این است كه حتما كاندیداها بایدبتوانند نمایندگانی برسر صندوق های رای بگمارند تا هم برچگونگی اخذ آرا و هم برچگونگی استخراج وقرائت آراء نظارت داشته باشند. با كمال تاسف چنین نظارتی وجود ندارد و درنهایت نمی توانیم امنیت صندوق هارا حفظ شده بدانیم از این رو آن اعتماد لازم نیز وجود ندارد.

راه توده 209 19.01.2009

 

 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت