راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

گفتگوی نسل جوان با محمد علی عموئی در تهران
دریغ و افسوس
که احسان طبری فرصت نیافت!


یکی از وبلاگ های داخل کشور گفتگوئی تصویری کرده است با محمد علی عموئی. متاسفانه متن کامل این گفتگو را منتشر نکرده، اگرچه وعده انتشار آن را داده است. ما هر آنچه را وی منتشر کرده در این شماره راه توده منتشر می کنیم و در صورت انتشار بقیه آن، بتدریج اقدام به انتشار آن نیز خواهیم کرد. این وبلاگ را از اینجا http://edame.blogfa.com/post-122.aspx می توانید ببینید. مقدمه این گفتگو نیز از گفتگو کننده است و ما تنها افعال برخی عبارات را دقیق کردیم.

«محمدعلی عمویی در سال 1307 در كرمانشاه به ‌دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی را در كرمانشاه و دوران متوسطه را در تهران گذراند. در همین سال‌‌ها با فعالیت‌های سیاسی آشنا شد و در سال 1324 به سازمان جوانان حزب ‌توده در كرمانشاه پیوست. پس از اخذ دیپلم متوسطه، در سال 1326 برای ادامه تحصیل به دانشكده افسری رفت و در سال 1328 با درجه ستوان دومی فارغ ‌التحصیل گردید. پس از گذراندن سال‌های تحصیل، به عضویت سازمان افسران حزب ‌توده ایران درآمد و در شهریور 1333 همراه دیگر همرزمانش بازداشت شد. در دادگاه بدوی به اعدام محكوم، ولی در مرداد 1334 حكم اعدام وی به حبس ابد تبدیل شد. در پاییز 1357 و با اوج‌ گیری قیام مردمی، پس از گذراندن نزدیك به 25 سال زندان، وی همراه با دیگر زندانیان سیاسی آزاد گردید.
با آغاز فعالیت‌ علنی حزب ‌توده ایران، مسئولیت شعبه روابط عمومی، عضویت در هیئت سیاسی و عضویت در هیئت دبیران كمیته مركزی حزب، از مسئولیت ‌های او بود. به همراه بازداشت رهبران و اعضای حزب در سال‌های 1361 و 1362، بازداشت شد و در سال 1373 آزاد گردید. عمویی می‌گوید: "همچنان به باورهای خود پایبندم..."
یك تألیف، چند ترجمه و شماری مصاحبه و مقاله حاصل كار فرهنگی ـ اجتماعی ـ سیاسی او در سال‌های اخیر است: خاطرات سیاسی محمدعلی عمویی "درد زمانه" (تألیف)، داستان‌های دن (ترجمه)، سه گفتار از فیدل كاسترو (ترجمه)، فراز و فرود پروسترویكا (ترجمه)، خیانت به سوسیالیسم؛ پس پرده فروپاشی اتحاد شوروی (ترجمه) و ترجمه مقاله‌های متعدد از برشت، سارتر، یونسكو، بكت و آنتونین آرتو
عمویی: پرسش درباره زنده یاد طبری است و من بسیار خوشحالم از رفیقی یاد می شود كه از نظر من زندگی سرشار از آموزش، سرشار از فرهیختگی و استواری در راه مبارزه و اعتقاد عمیق به ماركسیسیم و لنینیسم داشت. با كمال تاسف طبری بسیار مظلومانه رفت، خناسان روزگار مجال ندادند و امكان ندادند طبری كوچكترین و كمترین ارتباطی با رفقای خودش داشته باشد و بتواند پس از آن چهره ای كه آنها از او ساختند و به جامعه ناهشیار ایرانی معرفی كردند، خودش را مجددا معرفی كند.
اتفاقا این موضوع از این جهت توجه مرا جلب كرد كه رفیق ما كیانوری این مجال را پیدا كرد، چند صباحی كه خارج از زندان و در منزل شخصیش بود، یاداشت های كرد و این یاداشت ها دست به دست گشت و امروزه از سایت های پخش می شود و مردم می فهمند آنچه كه در شوهای تلویزونی از چهره ی كیانوری معرفی كردند جز این است. كیانوری وقتی با آن سن و سال از زندان بیرون آمد گفت "من معتقد به ماركسیسم و لنینیسم هستم"، ولی چنین مجالی را به طبری ندادند.
نه فقط در آستانه ی درگذشتش بلكه در تمام دوران زندانش، ما رفقای رهبری یك بار هم امكان ملاقات با طبری را نداشتیم.
من به این مناسبت سخنم را از این جا آغاز كردم و اشاره به تلاش رژیم برای از آن خود كردن طبری و معرفی آن چهره به جامعه، چهره كه خود از او ساخته بودند می کنم.
جوانان امروز ما و جوانانی كه امروز گرایش به ماركسیسم، لنینیسم پیدا می كنند، طبری را نمی شناسند و فكر می كنند طبری كج راهه است كه جمهوری اسلامی سعی در معرفی آن بصورت یك انسان اسلامگرا دارد. حال آن كه طبری شناخته تر از آن است كه اینها بتواند چهرش را تخریب كنند.
عمویی با اشاره به نقش و موقعیت طبری نزد دیگر احزاب كمونیسم منطقه می گوید:
من مسافرت های گوناگونی در مجال كوتاه بین دو زندانم(پیش و پس از انقلاب) داشتم و با نمایندگان احزاب كمونیست متفاوتی از نزدیك دیدار داشتم. سر آغاز سخن همه این افراد كه كمترین موقعیت تشكیلاتیشان عضو كمیته مركزی حزب مربوطه بود، حزب كمونیست یونان، لبنان، سوریه، یمن جنوبی، عراق و رفقای افغانستان و ... طبری بود. و از طبری بعنوان یك معلم یاد می كردند."
پ. ن: با توجه به بیماری آقای عمویی و ممنوعیت پزشكی از یادآوری خاطرات دوران زندان و شكنجه و این اصل كه نمی خواستم مصاحبه حالت بازجویی پیدا كند، در آغاز از احسان طبری و 53 نفر، طبری و تاسیس حزب توده، طبری در دوران مهاجرت، طبری و انقلاب و بازگشت به ایران و در نهایت طبری در زندان جمهوری اسلامی پرسیدم. به علت طولانی بودن این مصاحبه توانستم بخش كوچكی را بنویسم. بخش هائی از فیلم این مصاحبه را در آینده در این وبلاگ می گذارم.»

راه توده 208 12.01.2009
 

 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت