راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تاریخ خونین جنبش
چپ وکمونیستی ایران-2
کودتای رضا خان
علیه خیزش های
پراکنده انقلابی در ایران
محمدعلی عموئی
 

در سال‌ 1299 حزب‌ كمونيست‌ ايران‌ تشكيل‌ شد. مانيفست‌ اوليه‌ آن ها چه‌ بود؟
عموئی: اهداف‌ احزاب‌ كمونيست‌ معمولا خيلی مشخص‌ است‌ و پلاتفرم ‌شان‌ مبارزه‌ برای رهايی طبقه‌ كارگر و محو بهره ‌كشی فرد از فرد است‌. آنچه‌ در ايران‌ پديد آمد در واقع‌ انديشه‌ ماركسيسم‌ بين‌ تعدادی از متفكرين‌ آن‌ زمان‌ مثل‌ سلطان‌زاده‌ و... است‌. اما اين كه‌ طبقه‌ كارگر به‌ صورت‌ يك‌ طبقه‌ پر شمار و صنعتی و منسجم‌ پديد آمده‌ باشد و يك‌ عينيت‌ قابل‌ توجهی داشته‌ باشد، نبود و حتی سال‌های بعد از آن‌ نيز هنوز طبقه‌ كارگر آن چنان‌ طبقه‌ گسترده‌ و فراگيری نشده‌ بود كه‌ حزب‌ كمونيستی بيانگر خواست‌ و مصالح‌ اين‌ طبقه‌ باشد. اما به‌ هر حال‌ اين‌ انديشه‌ بر ذهن‌ روشنفكرانی كه‌ از ستم‌ ستمگران‌ نسبت‌ به‌ زحمتكشان‌ رنج‌ مي‌برند، اثر گذارد و آن ها را به‌ راه‌ مبارزه‌ هدايت‌ كرد. از آن‌ زمان‌ كه‌ انديشه‌ سوسياليسم‌ براساس‌ درك‌ تضاد آنتاگونيستی ذاتی كاپيتاليسم‌، كالبد شكافی آن‌ به‌ وسيله‌ ماركس‌ مطرح‌ شد و به‌ وسيله‌ ديگران‌ اشاعه‌ يافت‌، با آن كه‌ اساس‌ تحليل‌ها مربوط‌ به‌ جوامعی است‌ كه‌ در آن ها بورژوازی رشد يافته‌ است‌ و طبقات‌ مختلف ‌المنافع‌ سرمايه ‌دار و كارگر به‌ مرزبندی چشمگيری رسيده‌اند، اما انديشه‌ رهايی زحمتكشان‌ در جريان‌ پيشرفت‌ و گسترش‌ خود هيچگونه‌ سد و مانعی را در برابر خويش‌ نمي‌شناسد. ايران‌ پس‌ از انقلاب‌ مشروطه‌ نيز از اين‌ قاعده‌ مستثنا نبود. سوسيال‌ دموكرات‌ها پديد آمدند، اما، همواره‌ در تلاش‌ برای همكاری با مليون‌ و ديگر آزاديخواهان‌ بودند.هر چند مصون‌ از خطا هم‌ نبودند.

فعالیت حزب‌ كمونيست‌ ايران‌ بعد از تشكيل‌ تا چه‌ زمانی ادامه‌ پيدا كرد؟
عموئی: حزب‌ كمونيست‌ در مجموع‌ دو كنگره‌ تشكيل‌ مي‌داد. يكی كنگره‌ اول‌ كه‌ در واقع‌ كنگره‌ موسسان‌ آن‌ است‌. ديگری كنگره‌ دوم‌ كه‌ در سال‌ 1306 در اروميه‌ برگزار شد و اين‌ زمانی است‌ كه‌ يك‌ در هم‌ ريختگی وسيعی در مجموعه‌ جنبش رهايی بخش‌ ايران‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. جنبش جنگل‌ شكست‌ خورده‌، رضاخان‌ كودتا كرده‌ و در اوج‌ قدرت‌ بود، بعد از فتح‌ تهران‌ نوبت‌ سركوب‌ هر گروه‌ ناراضی اعم‌ از عشاير يا نيروهای آزاديخواه‌ بود. چند تن‌ از فرمانده هان‌ نظامی رضا خان‌ مثل‌ اميراحمدی، شاه‌ بختی و... ماموريت‌ پيدا كردند يك‌ به‌ يك‌ به‌ مناطق‌ ناامن‌ ايران‌ لشكركشی و ناراضيان‌ را سركوب‌ كنند. مثل‌ سركوبی شيخ‌ خزعل‌ در خوزستان‌، محمد رشيد بك‌ در كردستان‌ و سردار اسعد در بختياری و به‌ اين‌ ترتيب‌ آن‌ مركزيت‌ مورد نظر انگلستان‌ توسط‌ اين‌ لشكركشي‌ها و سركوب‌ها تامين‌ شد. همزمان‌، سركوب‌ آزاديخواهان‌ در نقاط‌ مختلف‌ كشور، جنگل‌، خيابانی، پسيان‌، به شدت‌ تعقيب‌ مي‌شدند. پس‌ از سركوب‌ جنبش جنگل‌ در 1300 برخی از رهبران‌ حزب‌ كمونيست‌ كشته‌ و برخی راهی اتحاد شوروی و تعداد اندكی نيز سرگرم‌ تجديد سازمان‌ حزب‌ شدند (1304). در فاصله‌ اين‌ زمان‌ تا تشكيل‌ دومين‌ كنگره‌ حزب‌ در سال‌ 1306، كه‌ به‌ كنگره‌ اروميه‌ شهرت‌ يافت‌، حزب‌ كمونيست‌ توانست‌ با ايجاد شماری نهادهای اجتماعی چون‌ «جمعيت‌ بيداری زنان‌»، «جمعيت‌ آزاديخواهان‌» و «جمعيت‌ پرورش‌ قزوين‌» همچنان‌ به‌ حضور خود تداوم‌ بخشد. نقش‌ كامران‌ (نصرالله‌ اصلاني‌) و عبدالصمد كامبخش‌ در تجديد حيات‌ حزب‌ واجد اهميت‌ به سزايی بود. از جمله‌ كسانی كه‌ در كنگره‌ دوم‌ نقش‌ قابل‌ توجهی داشتند عبدالصمد كامبخش‌ است‌ كه‌ افسر نيروی هوايی ارتش‌ و فردی بسيار فعال‌ بود. او در ارتباط‌ با مدرسه‌ حزبی شرق‌ شناسی كه‌ بنام‌ «گوتر» ناميده‌ مي‌شد با ماركسيسم‌ آشنايی پيدا كرده‌ و وقتی به‌ ايران‌ مي‌آيد يكی از فعالان‌ ماركسيست‌ ايران‌ است‌. كنگره‌ دوم‌ با توجه‌ به‌ شرايط‌ ويژه ای كه‌ سلطه‌ ديكتاتوری رضا خان‌ در ايران‌ حاكم‌ كرده‌ بود يك‌ سری راه كارهايی را مطرح‌ مي‌كند كه‌ عمدتا مربوط‌ به‌ مساله‌ كارهای سنديكايی در حوزه‌ طبقه‌ كارگر جوان‌ ايران‌ در حال‌ شكل ‌گيری بود. يعنی در حالی كه‌ تعدادی تاسيسات‌ نو بنياد توسط‌ رضاخان‌ در ايران‌ در حال‌ تاسيس‌ بود كنگره‌ دوم‌ روی كار سنديكايی تاكيد مي‌كرد. زيرا به خوبی مي‌دانست‌ كه‌ شرايط‌ برای فراگير شدن‌ فعاليت‌ شعب‌ اين‌ حزب‌ در سراسر ايران‌ اصلا مقدور نيست‌. همين‌ فعاليت‌ هم‌ در فاصله‌ سال‌های 1308 تا 1310 زير ضربه‌ سخت‌ تامينات‌ رضاخان‌ متوقف‌ گرديد و بسياری از فعالان‌ بازداشت‌ و زندانی شدند.

در واقع‌ نطفه‌ تشكيلات‌ زيربنايی حزب‌ توده‌ در اينجا گذاشته‌ شد؟
عموئی: برای اين‌ مطلب‌ هنوز زود است‌. در واقع‌ بايد وقايع‌ ديگری رخ‌ دهد تا زمينه‌های فعاليت‌ بعدی را فراهم‌ كند. درست‌ است‌ كه‌ حزب‌ كمونيست‌ ميراثی را به‌ آيندگان‌ تحويل‌ مي‌دهد، ولی سركوب‌ 1310- 1308 وقفه ای چند ساله‌ به‌ آن‌ فعاليت‌های تحميل‌ مي‌كند. در 1313 بار ديگر حزب‌ كمونيست‌ ايران‌ به‌ كوشش‌ دكتر ارانی، كامبخش‌، كامران‌ و سيامك‌ تجديد سازمان‌ يافت. همزمان‌ با تجديد حيات‌ حزب‌، يك‌ محفل‌ روشنفكری نيز در اطراف‌ دكـتر ارانی شكل‌ مي‌گيرد كه‌ پس‌ از دستگيری اعضايش‌ در 1316 به‌ پنجاه‌ و سه‌ نفر شهرت‌ يافت‌. شماری از همين‌ افراد گروه‌ ارانی پس از آزاد شدن‌ از زندان‌، همراه‌ با تنی چند از كمونيست‌های سابق‌ به‌ تاسيس‌ حزب‌ توده‌ ايران‌ دست‌ مي ‌زنند.

چطور شد كه‌ گروه‌ ارانی دستگير شد؟
عموئی: دكتر ارانی با انتشار مجله‌ «دنيا» مباحثی را بر پايه‌ تخصص‌ خود روی علوم‌ طبيعی مطرح‌ مي‌كرد و بحث‌ را به‌ مبانی فلسفی و متكی بر علوم‌ پايه‌ مي‌برد و رفته‌ رفته‌ بحث‌ ديالكتيك‌ را هم‌ پيش‌ می كشيد. بخصوص‌ اين كه‌ علوم‌ فيزيك‌، شيمی و طبيعی مسایل‌ ماترياليسم‌ را بهتر از هر رشته‌ ديگری مي ‌توانند تبيين‌ كنند و لذا ارانی با آن‌ تسلط‌ ويژه‌ علمی خود اين‌ بحث‌ها را در مجله‌ دنيا مد نظر قرار مي‌داد و روشنفكرانی را متاثر از اين‌ انديشه‌ها مي‌ساخت‌. افرادی نظير احسان‌ طبری، انور خامه ای، الموتي‌ها و ديگران‌، در واقع‌ محصلينی بودند كه‌ آن‌ زمان‌ از نوشته‌های ارانی متاثر مي‌شدند و گروهی به‌ اين‌ صورت‌ شكل‌ گرفت‌.

در واقع‌ اين‌ مجله‌ (دنيا) محور شكل ‌گيری گروه‌ ارانی شد؟
عموئی: بله‌ و كلاس‌ های آموزشی و بررسي‌های تحليلی كه‌ به‌ ابتكار ارانی برای اعضای آن‌ گروه‌ فرهنگی تشكيل‌ مي‌يافت‌.

چطور شد كه‌ ارانی تصميم‌ به‌ انجام‌ چنين‌ كاری گرفت‌؟
عموئی: اين‌ مساله‌ معطوف‌ به‌ يك‌ سابقه‌ قبل‌ است‌. ارانی در اروپا با «مرتضی علوی‌» آشنا شد. علوی يكی از چهره‌های روشنفكر و متفكر ايرانی بود كه‌ در اروپا با فلسفه‌ ماركسيسم‌ آشنايی پيدا كرده‌ و عضو حزب‌ كمونيست‌ آلمان‌ شده‌ بود. دكتر ارانی در جريان‌ تحصيلات‌ و گذراندن‌ دوره‌ دكترای خود در آنجا طی آشنايی با مرتضوی علوی با كمينترن‌ مربوط‌ مي‌شود. در آن‌ زمان‌ نشريه‌ ای به‌ وسيله‌ ايرانيان‌ در آلمان‌ انتشار مي‌يافت‌ به‌ نام‌ «پيكار»، ارانی با پيكار همكاری داشت‌ و مقالاتی برای درج‌ آن‌ مي‌فرستاد.

كمينترن‌ در آلمان‌ بود يا روسيه‌؟
عموئی: كمينترن‌ مركزی بود برای مجموعه‌ احزاب‌ كمونيستی كه‌ بعد از پيروزی انقلاب‌ اكتبر به‌ ابتكار لنين‌ انترناسيوناليسم‌ را حياتی دوباره‌ بخشيد. انترناسيوناليسم‌ از لحاظ‌ تاريخی سه‌ مرحله‌ دارد كه‌ اگر تروتسكيسم‌ را هم‌ به‌ آن‌ اضافه‌ كنيم‌، چهار مرحله‌ مي ‌شود. به‌ اين‌ ترتيب‌ كه‌ انترناسيوناليسم‌ اول‌ را ماركس‌ و انگلس‌ پايه‌گذاری كردند كه‌ بعد از كمون پاريس‌ و شكستی كه‌ در آن‌ سال‌ بر كمونيست‌ها وارد شد، انترناسيوناليسم‌ اول‌ پايان‌ گرفت‌. انترناسيوناليسم‌ دوم‌ زمانی است‌ كه‌ سوسيال‌ دموكرات‌های اروپايی تجديد حياتی به‌ انترناسيوناليسم‌ مي‌دهند ولی نگرش‌ آن ها، برخوردار از پاره ای تجديد نظرها در مبانی انترناسيوناليسم‌ اول‌ است‌. اگر از لحاظ‌ تبارشناسی، انترناسيوناليسم‌ را مورد توجه‌ قرار دهيم‌، انترناسيوناليسم‌ دوم‌ در واقع‌ رويزيونيسمی است‌ نسبت‌ به‌ انترناسيوناليسم‌ اول‌.

چطور شد كه‌ دكتر ارانی به‌ ايران‌ آمد ؟
عموئی: وقتی قرار شد دكتر ارانی به‌ ايران‌ بيايد، با اين‌ انديشه‌ آمد كه‌ زمينه‌های مساعدی برای گسترش‌ انديشه‌ ماركسيسم‌ فراهم‌ شود تا دوباره‌ حزب‌ كمونيست‌ ايران‌ به‌ وجود آيد. ولی آنچه‌ ارانی در اطراف‌ مجله‌ دنيا به‌ وجود آورد در واقع‌ حزب‌ نبود بلكه‌ گروهی از روشنفكرانی بود كه‌ متاثر از انديشه‌های ارانی، درباره‌ ماركسيسم‌ لنينيسم‌ جمع‌ شده‌ بودند. اين‌ گروه‌، در واقع‌ بخش‌ علنی فعاليت‌ ارانی و همكارانش‌ بود. بنا به‌ توصيه‌ كمينترن‌، ارانی، كامبخش‌، سيامك‌ با همكاری كامران‌، شبكه‌ مخفی حزب‌ را بار ديگر پي ‌ريزی كردند.

آيا در اين‌ زمان‌ حزب‌ كمونيست‌ ايران‌ از بين‌ رفته‌ بود؟
عموئی: بله‌. متلاشی شده‌ بود. ضربات‌ رژيم‌ كودتا در 1310- 1308 موجب‌ متلاشی شدن‌ حزب‌ و بازداشت‌ بسياری از رهبران‌ و اعضای حزب‌ كمونيست‌ شد.

راه توده 116
18.12.2006

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                      بازگشت