تاریخ خونین جنبش چپ و
کمونیستی ایران-6
فراگیرترین جنبش
توده ای در آذربایجان
محمدعلی عموئی
آیا حزب توده با جنبش آذربایجان
ارتباط داشت؟
عموئی: بله، كاملا. در واقع شعبه ایالتی حزب توده ایران در آذربایجان
بدون مشورت با مركز حزب، به فرقه دموكرات آذربایجان پیوست.
آیا این اقدام با تصمیم حزب بود یا در آذربایجان به طور مشخص تصمیم گیری
شده بود؟
عموئی: رهبری حزب چنین تصمیمی اتخاذ نكرده بود ولی جنبش فرقه آذربایجان به
قدری فراگیر و همهگیر شده بود و خود مردم آذربایجان و كسانی كه عضو حزب
بودند چنان تحت تاثیر این جنبش قرار گرفته بودند كه خود طالب چنین امری
بودند و به همین دلیل شعبه حزب در آنجا به فرقه دموكرات آذربایجان پیوست،
بدون این كه حزب در این مورد تصمیمی گرفته باشد. اما بعد از این پیوستن،
حزب توده ایران با تمام توان از فرقه دموكرات پشتیبانی میكرد. چنان كه
بسیاری از اعضای سازمان نظامی حزب كه فعالیت مخفی داشتند (خود حزب علنی و
سازمان نظامی آن مخفی بود) برای شكلگیری ارتش آذربایجان راهی آنجا شدند.
چه كسانی كه در قیام گنبد و خراسان دست به عمل زدند و پس از خلع سلاح
پادگان «مراوه تپه» در گنبد سركوب شدند و چه افسران دیگری كه از مركز توسط
سازمان نظامی حزب به آذربایجان فرستاده شدند و ارتش فرقه را سازماندهی
كردند، همگی به فرقه دموكرات پیوستند. مثلا فرقه، نیروی هوایی نداشت و
افسران نیروی هوایی سازمان نظامی حزب، هواپیما را در آنجا فرود میآوردند و
خلبان آنجا میشدند. بسیاری از این افراد خاطرات و چگونگی رفتن خود به فرقه
دموكرات، حیات سیاسی و ماجراهایی را كه به دنبال شكست فرقه برایشان پیش
آمده نوشتهاند.
علاوه بر پیشه وری چه كسانی فرقه دموكرات آذربایجان را به وجود آورده
بودند؟
عموئی: چهرههایی نظیر غلام یحیی دانشیان، چشم آذر، شبستری، جاوید،
فریدون ابراهیمی، كاویانی، بیریا و...
در واقع در این دوران علاوه بر حزب توده ایران، فرقه دموكرات آذربایجان و
حزب دموكرات كردستان نیز وجود داشت. آیا در نقاط دیگر كشور، مثلا خراسان
جریان چپ ماركسیستی وجود داشت؟
عموئی: این ها چپ ماركسیستی نبودند. مثلا فرقه دموكرات آذربایجان بر مبنای
كسب حقوق دموكراتیك خلق آذربایجان در چارچوب تمامیت ارضی ایران پدید آمد.
در واقع خواستار یك نوع خود مختاری بود و یا حزب دموكرات كردستان در پی
نزدیك به یكصد سال مبارزات خلق كُرد برای حقوق طبیعی خود تلاش میكرد.
بنابراین ایدئولوژیآنها چپ ماركسیستی نبود، پس چرا به شوروی وابسته
بودند؟
عموئی: آن ها ابدا چپ ماركسیستی نبودند، با این كه پیشه وری در راس
جریان بود و كادرهای توده ای و ماركسیست بین آن ها وجود داشت اما اهداف و
برنامههای آن ها كاملا یك برنامه ملی در زمینه حقوق دموكراتیك خلق
آذربایجان بود. دلبستگی آن ها به اتحاد شوروی هم ناشی از شناخت ماهیت آن
كشور بود.
آیا افرادی را كه نام بردید و در راس فرقه دموكرات آذربایجان قرار داشتند
هیچكدام ماركسیست نبودند؟
عموئی: به جز پیشه وری و دانشیان، ابراهیمی و آزاد وطن كه مسئول كمیته
ایالتی حزب در آذربایجان بود و به فرقه پیوست، بقیه افرادی معمولی و كاملا
عادی بودند. در دهه 20 یگانه سازمان سیاسی ماركسیست لنینیست ، حزب توده
ایران بود و هیچ جریان چپ دیگری وجود نداشت. منتها باید به این مطلب
اشاره كنم كه در سالهای 23 و 24 و 25 یك گروه كوچك به نام «كروژوكهای
ماركسیستی» (محفلهای ماركسیستی) بوجود آمد. این محفلها توسط باقر امامی
معروف به «نورو امامی» پدید آمد، این گروهها معترض بودند كه چرا حزب توده
ایران صریحا نمیگوید كه ماركسیزم لنینیزم ایدئولوژی حزب است و به همین
دلیل كه خود را صریحا ماركسیست لنینیست مطرح میكردند نمیتوانستند به حزب
توده ایران بپیوندند. البته بعدها چهرههای برجسته آن ها به طرف حزب آمدند.
بقایای این محفل بعد از گذشت سالها به صورت سازمان «ساكا» سازمان انقلابی
كمونیستی ایران( در دهه 40 شكلگیری شد كه سازمانی كوچك بود.
آیا افراد معروفی در سازمان ساكا حضور داشتند؟
عموئی: باقر امامی، دكتر فشاركی و فیروز گوران كه فردی مطبوعاتی بود در
ساكا حضور داشتند. این ها تحت عنوان كروژوكهای ماركسیستیمطالعات ماركسیستی و
كار فكری میكردند و سازماندهی گسترده ای نداشتند. گروه دیگر، انشعابیون خلیل
ملكی بودند كه پس از گذر از مراحل گوناگونی به صورت «جامعه سیوسیالیستها»
درآمدند و با بینالملل دوم درآمیختند.
راه توده 120
22.01.2007