راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

سه اتحاد تاریخی
در شناسنامه سیاسی
حزب توده ایران
ف.م. جوانشیر

 

همه از اتحاد سخن می گویند، ولی چه بسا آن چنان سخن می گویند، که خود مایه نفاق است و نه پایه اتحاد.
حزب توده ایران نخستین سازمان سیاسی ایران است، که ضرورت اتحاد نیروهای مترقی جامعه ایران را – به دور از انحصار طلبی- مطرح کرده و تنها سازمانی است، که بی وقفه در این راه کوشیده و تجربه پرباری در این عرصه دارد.
تجربه حزب ما در این عرصه – و در همه عرصه های دیگر- اختصاصا متعلق به حزب ما نیست، به همه جامعه مترقی ایران تعلق دارد. حزب ما جز لاینفک جامعه ماست، تاریخ حزب ما از تاریخ جامعه ما جدائی ناپذیر است.
برخلاف آن چه در نظر اول می توان تصور کرد، موفقیت های ما در این زمینه کم نبوده و ما توانسته ایم چندین بار جبهه واحد اعلام شده و یا در عمل (دو فاکتو) تشکیل دهیم. در عین حال عدم موفقیت های ما نیز کم نیست. محافل امپریالیستی، که استراتژی خود را در کشورهایی نظیر ایران بر تفرقه نیروهای ملی و مردمی استوار کرده اند، در این چهل سال لحظه ای از نفاق افکنی غافل نبوده و در لحظات حساس توانسته اند در صفوف نیروهای خلق شکاف اندازند.
... در تاریخ 17 مهر ماه 1321 نخستین کنفرانس ایالتی تهران با حضور 125 نماینده تشکیل شد. این کنفرانس با آن که یک کنفرانس ایالتی بود، نقش سازماندهی مهم تری در مقیاس سرتاسر ایران بازی کرد و برنامه و اساسنامه حزب را تدوین نمود.
شعارهای اساسی حزب در این کنفرانس از تصویب گذشت: "کارگران، دهقانان، روشنفکران، پیشه وران متحد شوید"، "بر علیه هر گونه استعمار کشور ایران مبارزه کنید".
ارتجاع (پس از ضربه سنگین سوم شهریور 20 و سقوط رضاخان) رفته رفته به خود می آمد. خود را برای تعرض آماده می ساخت. می بایستی آزادی های به دست آمده را حفظ کرد و با نیروی دسته جمعی در راه بسط آن کوشید.
در اواسط سال 1323 به ابتکار حزب توده ایران و با دعوت این حزب جبهه ای از مدیران جراید مترقی مرکز و ولایات، نویسندگان، نمایندگان گروه ها و دسته های مترقی تشکیل شد.
این جبهه رفته رفته سیمای سازمانی به خود گرفت، شورای عالی انتخاب کرد و برنامه خود را اعلام داشت. این برنامه در شماره 48 روزنامه رهبر در تاریخ 13 بهمن 1323 به شرح زیر انتشار یافت: "جبهه آزادی سازمان ائتلافی از مدیران جراید و نویسندگان و افراد آزادیخواه است، که برای پیشرفت مقاصد مشترک زیر با احزاب و اتحادیه ها همکاری و تشریک مساعی می نماید.

1- مراقبت در حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی و تمامیت خاکی ایران و مبارزه قطعی علیه هر گونه سیاست استعماری؛
2- مبارزه شدید برای برقراری حکومت ملی بر اساس قانون اساسی و رژیم دمکراسی؛
3- تشکیل دادگاه های ملی برای محاکمه و مجازات خائنین به منافع عمومی؛
4- مبارزه برای تامین عدالت اجتماعی به منظور بهبود زندگی عمومی مردم.
جبهه آزادی به سرعت رشد یافت و در بدو امر 12 روزنامه در ایران جبهه عضویت داشتند، در آخر سال 1323 تعداد روزنامه های عضو آن به 30 روزنامه رسید، در اوایل 1324 چهل و چهار روزنامه، یعنی نصف تمام جراید منتشره در کشور در این جبهه عضویت یافت...
در تاریخ مبارزات رهایی بخش کشور ما این نخستین بار بود، که عده ای دارای نظریات و عقاید مختلف برای مبارزه در راه هدف های مشترک، که عمده ترین آن حفظ استقلال سیاسی و اقتصادی ایران است به نام "جبهه" دور هم جمع شدند، مبارزه کردند و موفقیت به دست آوردند.
در اردیبهشت 1323 شورای متحده مرکزی کارگران و زحمتکشان ایران، به عنوان یگانه سازمان صنفی طبقه کارگر ایران به وجود آمد. در اواخر سال 1323، تنها 48 صنف و جمعا 50 هزار کارگر در سازمان اتحادیه ای متشکل بود، یک سال بعد به 180 هزار نفر و بعدا تا آن جا رسید، که در حدود 95% همه کارگران ایران زیر رهبری شورای متحده مرکزی گرد آمدند.
بر اساس تصمیم نخستین گنگره حزب توده ایران – مرداد 1323- فعالیت در دهات گسترش یافت. در تعقیب این تصمیم، به تشکیل اتحادیه دهقانی در سراسر کشور اقدام شد. این نخستین و یگانه سازمانی بود، که برای دهقانان ایران تشكیل داده می شد، که حقوق حقه آنان را مطرح می کرد.

جبهه موتلفه احزاب آزادیخواه
... پس از پایان جنگ دوم جهانی و شکست آلمان هیتلری همکاری میان متفقین نیز پایان یافت و امپریالیست های امریکایی و انگلیسی تلاش خود را برای سرکوب جنبش دمکراتیک ایران و تحکیم مواضع استعماری خود تشدید کردند، خطر بزرگی منافع وسیع ترین مردم را تهدید می کرد...
در چنین لحظه حساسی حزب توده ایران برای تشکیل یک جبهه ضد امپریالیستی و آزادیخواه از احزاب پیشقدم شد، در تاریخ 23 خرداد 1325 اعلامیه ای دایر به دعوت جدی از احزاب آزادیخواه برای تشریک مساعی و مبارزه مشترک صادر کرد. در این اعلامیه گفته می شود: «... در مقابل چنین اوضاعی که حیات سیاسی و استقلال واقعی میهن ما را تهدید می کند، وظیفه هر ایرانی با شرف و میهن دوست، هر حزب و جمعیت آزادیخواه این است، که بدون توجه به مسائل طبقاتی، مناقشات حزبی و سیاسی برای نجات ایران عزیز... از هیچ گونه فداکاری مضایقه نکند و زمینه یک اتحاد وسیع و نیرومند از کلیه ملیون و میهن پرستان حقیقی را فراهم نماید. حزب توده ایران تصمیم دارد با تمام نیروی مادی و معنوی خویش برای ایجاد یک جبهه واحد ملی، مرکب از احزاب و دستجات آزادیخواه و اصلاح طلب کوشش نماید...»
حزب توده ایران رسما احزاب آزادیخواه را برای تشکیل جبهه ای به نام "جبهه موتلفه احزاب آزادیخواه" دعوت می نماید.
چنانچه می بینیم حزب توده ایران در همان موقع درک صحیحی از جبهه واحد داشت: ائتلاف احزاب (نه حل احزاب در داخل یک حزب) در راه اجرا عمومی ترین شعارها- حفظ استقلال ملی.
نخستین حزبی که دعوت حزب توده ایران را اجابت کرد، حزب ایران بود. با ائتلاف این دو حزب "حبهه موتلف احزاب آزادیخواه" تشکیل شد. پایه هایی که این دو حزب بر مبنای آن ائتلاف کردند و در یک روز (18ر3ر1324) در روزنامه "رهبر"، ارگان مرکزی حزب توده ایران و روزنامه "جبهه"، ارگان مرکزی حزب ایران منتشر شد و از طرف حزب ایران آقایان الهیار صالح و مهندس زیرک زاده امضاء کرده بودند، عبارت بود:
در سیاست داخلی- مبارزه مشترک برای شکست کامل عناصر ارتجاعی- یعنی دست نشاندگان استعمار و مخالفین اصلاحات- مبارزه در راه آزادی و ترقی ملت ایران.
در سیاست خارجی- مبارزه مشترک در راه تامین استقلال سیاسی و اقتصادی ایران و ریشه کن ساختن استعمار.
ارتجاع از وحدت نیروهای دمکراتیک هراسناک بود و خود را آماده هجوم می نمود. حزب دمکرات ایران، که توسط قوام تشکیل یافته بود به طور موقت محل تجمع نیروهای پراکنده ارتجاع شد.

بدون ایجاد همکاری محکم با احزاب بزرگ نظیر فرقه دمکرات آذربایجان و حزب دمکرات کردستان مقابله عملی با نیروهای متشکل ارتجاع، که قدرت نظامی داشتند و از پشتیبانی کامل امپریالیسم برخوردار بودند، امکان پذیر نبود. در اواخر شهریور و اوایل آبان جریان مذاکره با این احزاب پایان پذیرفت و چهار حزب الحاق خود را به "جبهه موتلف احزاب آزادیخواه" به وسیله نامه اعلام داشتند: فرقه دمکرات آذربایجان، حزب دموکرات کردستان، حزب جنگل، حزب سوسیالیست.
جنبش دمکراتیک ایران با هجوم عمومی امپریالیسم و ارتجاع در آذر ماه 1325 به شدت ضربه خورد و "جبهه موتلف احزاب آزادیخواه" نیز به دنبال آن از هم پاشید.

جبهه مطبوعات ضد دیکتاتوری
پس از این ضربه به نهضت، در اعلامیه هیئت اجرائیه حزب منتشره در روزنامه "مردم" شماره 319 مورخه 15ر1ر1327، زیر شعار "خطر عمومی و هدف مشترک"، پس از ذکر دسایس ارتجاع برای برقراری دیکتاتوری، چنین نوشته شده بود:
«ما باید بدین وسیله به آن عده از نمایندگان مجلس و ارباب مطبوعات، رجال اجتماعی و هموطنانی، که مایلند حق آزادی بیان برای آن ها محفوظ بماند و زنجیر غلامی برگردن آن ها گذاشته نشود، اعلام کنیم ... که در این هدف مشترک تمام عناصر شرافتمند باید هم آواز باشند ... اگر کسانی باشند، که خطر را دور می بینند، خود را به انواع وسایل می فریبند و باور می کنند، که آن ها از این بلا مصون خواهند ماند، باید اکنون بیدار باشند...»
شعار حزب در آن موقع برای تشکیل جبهه این بود: "همه با هم برای دفاع از مشروطیت و قانون اساسی".
موفقیتی، که در آن موقع زیر این شعار به کف آمد، تشکیل "جبهه مطبوعات ضد دیکتاتوری" بود، که توانست 47 روزنامه را دور خود گرد آورد.
"جبهه مطبوعات ضد دیکتاتوری" پس از شرح نمونه های گذشته دیکتاتوری، تشکیل خود را چنین اعلام داشت (روزنامه مردم شماره 348- 29ر2ر1327):
«... از این جهت ما امضاء کنندگان زیرین – ارباب جراید و سردبیران- با حفظ عقاید و مسالک متفاوت خویش، به منظور جلوگیری از دیکتاتوری... یک جبهه مطبوعاتی، به نام "جبهه مطبوعات ضد دیکتاتوری"، به وجود آورده ایم...
ما اینک به نام وظیفه روزنامه نگاری خویش به ملت ایران اعلام خطر می کنیم، که دشمنان ایران برای دیکتاتوری جدید زمینه چینی می نمایند و اگر رشد ملت ایران و هشیاری و بیداری آزادیخواهان نباشد زود است، که ظلمت وحشت زای خودکامی ایران را فرا گیرد...»
"جبهه مطبوعات ضد دیکتاتوری" دیری نپائید. یک بار دیگر ارتجاع و دست نشاندگان امپریالیسم توانستند با دسایس آزمایش شده خود تخم نفاق به کارند و آن را متلاشی سازند.
از آن پس دیر زمانی حزب توده ایران یگانه نیرویی بود، که جلوی هجوم ارتجاع را سد کرد.

"غیر قانونی" شدن حزب توده ایران
این واقعیت که حزب توده ایران طی کمتر از هفت سال موفق شد، سه بار جبهه وسیع از نیروهای مترقی و ضد دیکتاتوری ایران تشکیل دهد و شعارهای عمده انقلابی خود: استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی را به شعار بخش مهمی از نیروهای این جبهه بدل سازد و این واقعیت، که حزب توده ایران در زمستان 1327 موفق شد مقدمات جبهه واحد علیه شرکت نفت انگلیس برای استیفای حقوق ملی ایران فراهم آورد، نگرانی بسیار عمیقی در محافل امپریالیستی و عمال داخلی آن ها بوجود می آورد و از ظرفیت انقلابی بزرگی، که در جامعه ایران وجود داشت، حکایت می کرد.

ادامه این سیر به هیچ روی به نفع امپریالیست ها نبود. آن ها می خواستند به هر نحوی شده در برابر رشد حزب توده ایران و به ویژه در برابر نفوذ کلام آن در میان سایر سازمان ها و احزاب مترقی سدی ایجاد کنند و جلوی اتحاد نیروهای انقلابی ایران را به گیرند.
این سد، "غیر قانونی" کردن حزب توده ایران بود.
شاید هنوز باشند کسانی که توطئه غیر قانونی کردن حزب توده ایران را امری اختصاصا مربوط به این حزب تصور کنند، ولی با کمی دقت می توان دریافت، که این توطئه خنجری بود بر قلب نهضت انقلابی ایران. با این توطئه جنبش انقلابی ایران به طور به اصطلاح "قانونی" دو شقه شد: شقه قانونی و شقه "غیر قانونی". به دیگر سخن توطئه "غیر قانونی" کردن حزب توده ایران، توطئه ای بود برای قانونی کردن تفرقه در جنبش انقلابی ایران!
از فردای پانزده بهمن عوامل خرابکار وابسته به امپریالیسم آمریکا – از نوع مظفر بقایی- دشمنی با حزب توده ایران را به مثابه یکی از شعارهای اصلی خود اعلام کرده و کوشیدند چنین وانمود سازند، که همکاری با حزب توده ایران مانع موفقیت است و دشمنی با این حزب عامل موفقیت. این عوامل خرابکار چنین استدلال می کردند، که موفقیت مردم ایران موکول به کمک امپریالیسم آمریکاست و برای جلب کمک آمریکا باید خصلت ضد کمونیستی داشت.
این استراتژی پایه تشکیل جبهه ملی ایران قرار گرفت. در این جبهه برخی از شخصیت ها و سازمان های سیاسی جمع آمدند، که سابقه همکاری با حزب توده ایران را داشته و در سه جبهه: "آزادی"، "احزاب موتلف"، "ضد دیکتاتوری" در کنار حزب توده ایران و با شعارهای اصلی استقلال (مبارزه علیه هر گونه استعمار ایران) آزادی (از جمله و به ویژه آزادی احزاب) شرکت کرده بودند.
حزب توده ایران پس از پانزده بهمن نیز به مشی اتحاد طلبانه خود وفادار ماند. اینک که ما از راه دور به آن روزها می نگریم احساس می کنیم، که ممکن بود این جا و آن جا روش های بهتری را برای پیشبرد این مشی به کار گرفت. توطئه 15 بهمن و اعلام "غیر قانونی" شدن حزب در رفتار خود ما هم اثر گذاشت و عناصری از سکتاریزم در آن وارد کرد. ولی این اصل مطلب نیست.

نطفه های جبهه واحد در آغاز جنبش ملی شدن نفت
نخستین تلاش جدی حزب برای تامین اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و آزادیخواه پس از 15 بهمن در بهار 1329 آغاز شد. در این وقت کودتای خزنده رزم آرا در حال اجرا بود. حزب ما از همه نیروها دعوت کرد، که با هم متحد شوند و در برابر دیکتاتوری قد علم کنند.
متاسفانه این دعوت های صادقانه از جانب حزب ما در آن زمان گوش شنوائی نمی یافت. جبهه ملی زیر نفوذ و تاثیر عوامل خرابکاری چون زاهدی و بقایی دو اسبه دنبال استراتژی "سیا" می تاخت و می کوشید از راه تماس‌های مستقیم و غیرمستقیم با سفارت امریکا و جاسوسان سیا هم صدا شده ثابت کند، که کمونیست نیست و بهتر از شاه با کمونیسم مبارزه خواهد کرد.
البته عکس العمل آیت الله کاشانی در برابر دعوت ما با عکس العمل جبهه ملی تفاوت داشت و با حسن نیت بیشتری برخورد کرد و در مواردی دعوت به اتحاد را پذیرفت.
تاکید حبهه ملی و به ویژه جناح وابسته آن، به مخالفت با حزب توده ایران و تلاش برای فاصله گرفتن از آن در ماه های پائیز 1329 در روش حزب ما اثر گذاشت و موجب عکس العمل هایی شد، که در صورت وجود تجربه بیشتر ممکن بود از آن جلوگیری شود، با این حال و علیرغم برخی رفتارهای عکس العملی و سکتاریستی، حزب ما خط اصلی خود را، که تلاش برای تامین اتحاد نیروها بود از دست نداد و در آغاز بهار 1330، قبل از تشکیل دولت مصدق، طی اعلامیه ای که از طرف "جمعیت ملی مبارزه با استعمار" منتشر کرده بود، از همه نیروهای ضد امپریالیستی: جبهه ملی ایران، فدائیان اسلام، آزادی ایران، حزب ایران و حزب استقلال دعوت کرد، که:
«کمیته ای با شرکت نمایندگان همه این جمعیت ها به منظور تنظیم یک نمایش و دمونستراسیون بزرگ مشترک بر ضد حکومت نظامی تشکیل شود.»
در این اعلامیه دو نکته تازه وجود دارد: یکی این که اعلامیه مستقیما از طرف حزب توده ایران، که به اصطلاح "غیر قانونی" است، منتشر نشده و از طرف جمعیتی علنی و قانونی منتشر شده و لذا راه را باز کرده است، تا شاید کار اتحاد نیروها آسان تر شود.
دیگر این که در این اعلامیه برای نخستین بار حزب توده ایران به سازمان فدائیان اسلام مراجعه کرده و اتحاد با آن را خواستار شده و این گام مهم تازه ای است، که حزب ما برای همکای با نیروهای مذهبی- انقلابی برداشته است.
بهار سال 1330، پس از تشکیل دولت مصدق و تلاش حزب توده ایران برای تامین اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی شکل تازه ای گرفت. حزب توده ایران به سوی حمایت روزافزون از مصدق پیش می رفت. حزب ما نخستین سازمان متشکل سیاسی بود، که پذیرش تعهد مالی را در قبال دولت مصدق یک وظیفه انقلابی دانست و طی اعلامیه ای گفت:
«تعهدات و فداکاری های مالی را... وظیفه هر ایرانی شرافتمندی می دانیم و یقین داریم، که فرزندان هوشیار وطن ما در این امر ملی بر یکدیگر سبقت خواهند جست. ("بسوی آینده " 20 تیرماه 1330)
حزب ما به مصدق اطمینان داد، که در موضوع خلع ید از شرکت سابق از او حمایت خواهد کرد. روزنامه "به سوی آینده" می نوشت:
«دولت کنونی... از پشتیبانی مشروط افکار عمومی نیز در موضوع خلع ید می تواند اطمینان داشته باشد.» (بسوی آینده"، 31 تیرماه 1330)
«ملت ایران برای رفع هر گونه اشکال مادی، که براثر اجرای قاطع و بدون تزلزل و سازش خلق ید از شرکت سابق به وجود آید، حاضر است با تمام قوای مادی و معنوی خود فداکاری نماید.» (بسوی آینده تیرماه 1330)

جبهه واحد ضد استعمار در سی ام تیر ماه 1331
نبرد حزب توده ایران برای تامین اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و مردمی علیرغم خرابکاری‌های عمال خود فروخته آمریکایی – انگلیسی ادامه یافت. این خرابکاران نوسان هایی در کار ما ایجاد کردند و عکس العمل‌های ناپخته را سبب شدند، اما در سی ام تیر ماه 1331 اتحاد نیروها به یکی از درخشان ترین پیروزی ها رسید.
در رابطه با سی ام تیر نخستین اتحاد رسمی میان حزب توده ایران و جناح مذهبی جنبش به رهبری آیت الله کاشانی برقرار شد. آیت الله کاشانی دعوت حزب توده ایران را برای وحدت پذیرفت. او در پاسخ خبرنگاران، که پرسیده بودند: "نظر آیت الله نسبت به دعوت حزب توده از کلیه دستجات و طبقات برای مبارزه با استعمار چیست؟ آیا حضرت آیت الله موافق هستند، که دعوت آنها پذیرفته شود"، گفته بود «امروز روزی است، که این ملت مرد و زن از هر جمعیت باید همدست و همداستان باشند... هر جمعیتی در این باره اقدام کند، ما با صمیم قلب می پذیریم.»
یک روز پس از پیروزی سی ام تیر، فرزند آیت الله کاشانی – سید مصطفی- به نمایندگی از طرف پدرش در میتینگ پر شکوه "جمعیت ملی مبارزه با استعمار" شرکت کرد و گفت:
«به شما بشارت می دهم، که دعوت به تشکیل جبهه واحد ضد استعماری از طرف آیت الله کاشانی پذیرفته شده است».

اتحادی که در سی ام تیر چنان نتایج درخشانی داده بود، در هفته های پس از آن براثر خرابکاری عمال امپریالیسم رو بزوال رفت و مسکوت ماند. حزب توده ایران، که با فداکاری کم نظیرش در روز سی ام تیر در سرنگونی قوام و تجدید نخست وزیری مصدق نقش برجسته ای ایفا کرده بود، از نو در معرض تیرهای تهمت دشمنان جنبش قرار گرفت.

تفرقه در سال های دشوار پس از کودتا
کودتای 28 مرداد، در آغاز تکانی به توده‌ها و سازمان‌های سیاسی داد و آنها را به عواقب دردناک تفرقه متوجه کرد. کمتر نیروی انقلابی بود، که پس از 28 مرداد تاسف نخورد، که چرا به موقع اتحاد میان نیروهای انقلابی سرو سامان نگرفت و کمتر کسی بود، که نقش تفرقه را در این شکست بزرگ متذکر نشود.
حزب توده ایران با توجه به وجود این نیروی بالقوه انقلابی در درون جبهه ملی، از هر فرصتی برای برقراری رابطه و کمک به اتحاد نیروها استفاده می کرد. نخستین شماره دوره جدید "مردم"، که پس از سرکوب سازمان های حزب در داخل کشور، در خارج منتشر شد، باز و باز هم صفحه اول خود را با اعلام مشی سنتی حزب توده ایران دایر بر ضرورت اتحاد نیروها آغاز کرد و نوشت:
«تنها راه واقعی تامین استقلال سیاسی و اقتصادی کشور و رهایی مردم از یوغ استعمار و ستم ارتجاع آن است، که همه عناصر میهن پرست، همه قشرهای ضد استعمار و ارتجاع... قطع نظر از عقاید مختلف سیاسی، و نظریات اجتماعی خود در یک واحد گرد آیند.
کوشش در تشکیل چنین جبهه واحدی مهمترین وظیفه هر ایرانی میهن پرست و شرافتمندی است. اعمال هر گونه سیاست تفرقه و نفاق و تعلل در تشکیل این جبهه به سود دشمن مشترک است.
یک سال پس از انتشار این مطالب، در سال 1339، جنبش مردم ایران جان تازه ای گرفت. یک بار دیگر علائم آشکاری از اوج نهضت به چشم خورد.
تلاش های حزب ما برای اتحاد نیروهای ملی در نبرد با رژیم در سال های پر امید 1339- 1341 بر اثر دخالت مستقیم عوامل دربار و دلالان سفارت آمریکا و گروه های خرابکار عقیم ماند. در آن زمان موج چپ نمایی تازه ای داشت اوج می گرفت. بر اثر همین موج بود، که در منشور مصوب کنگره جبهه ملی دوم (دی ماه 1341) انواع نظریات کج و کوله چپ روانه راه یافت و از جمله این که گویا دوران، دوران جبهه هاست! و باید تمام احزاب منحل شده، در جبهه ملی ادغام شوند!
در سال 1344 جبهه ملی سوم تشکیل شد، و خوشبختانه تز انحلال همه احزاب و حل شدن در یک جبهه را رد کرده، اصل تشکیل جبهه از احزاب و سازمان ها را پذیرفتند. حزب ما باز و باز هم به جبهه ملی برای اتحاد عمل و رفتن به سوی جبهه واحد ملی مراجعه کرد، و نوشت، که در داخل حزب نیز بدبینی ها چگونه رشد کرده اند! روزنامه "مردم" نوشت:
«این نظریه در بین برخی از هواداران حزب توده ایران وجود دارد، که می گویند سال هاست ما نیروهای ملی را به اتحاد دعوت می کنیم و در عمل هم از هر گونه همکاری دریغ نداریم، ولی نه این که جبهه واحد ملی بوجود نیامده، بلکه هواداران جبهه ملی هم چنان با ما خصومت می ورزند و ما را مورد اتهام و حمله قرار می دهند.»
روزنامه مردم سپس به این رفقا و هواداران توضیح داد:
«سیاست حزب ما در مورد اتحاد با سایر نیروهای ملی نه تاکتیکی است و نه گذرا... این اتحاد، نه فقط برای استقرار حکومت ملی، بلکه برای ساختمان جامعه نوین آینده هم ضرورت است. بنابراین سیاست حزب ما و هر نیروی ملی خردمند و واقع بین جز مبارزه برای تحقق این اتحاد ضروری و طولانی نمی تواند باشد.
این سیاست یکی از اجزاء اصلی استراتژی حزب توده ایران در راه انقلاب ملی و دمکراتیک است.»

تلاش برای اتحاد نیروها در دوره تدارک و انجام انقلاب
از اواخر دهه 40 و آغاز دهه 50 سیر صعودی نوینی در جنبش انقلابی ایران احساس می شد.
در چنین شرایطی حزب توده ایران برنامه نوین خود را با مشارکت وسیع اعضا و کادرهای حزب تدوین و اعلام کرد. در این برنامه ضرورت انجام انقلاب ملی و دمکراتیک، که محتوای اجتماعی آن، تحول بنیادی جامعه با دقت علمی بیان شده، سرنگونی رژیم شاه و به طور کلی سرنگونی سلطنت و استقرار جمهوری طلب شد.
برای انجام این تحول بنیادی، حزب تشکیل جبهه ای از طبقات انقلابی جامعه ایران را پیش بینی کرد و آن را جبهه واحد کلیه نیروهای دمکراتیک نامید. در برنامه در این باره چنین گفته شد:
«شرط اساسی تامین پیروزی انقلاب ملی و دمکراتیک، ایجاد جبهه واحد کلیه نیروهای ملی و دمکراتیک است.»
پانزدهمین پلنوم کمیته مرکزی حزب توده ایران، که برنامه حزب را تصویب کرد، در عین حال یک شعار تاکتیکی نیز تصویب کرد، که عبارت بود از: "سرنگون باد رژیم استبدادی شاه". جبهه ای که می بایست این شعار تاکتیکی را به کرسی به نشاند "جبهه ضد دیکتاتوری" نامیده می شد. شعار تاکتیکی و شعار استراتژیک حزب پیوند ناگسستنی داشتند. شعار تاکتیکى کمی محدودتر از شعار استراتژیک و جبهه ضد دیکتاتوری وسیع تر از جبهه واحد ملی و دمکراتیک بود.
تفاوت این دو شعار و دو جبهه از واقعیت جامعه ایران سرچشمه می گرفت. چنانکه گفتیم در آغاز دهه 50 دیده می شد، که عناصر لیبرال نیز بنوعی از وجود خفقان در کشور ابراز عدم رضایت کرده و "دمکراسی" می خواهند. در همین عدم رضایت نیروی – ولو کوچک- بالقوه ضد رژیم وجود داشت، که می شد از آن علیه رژیم بهره گرفت، رژیم را به طور کامل منفرد کرد و سرنگونی آن را تسهیل نمود.
برغم دسائس دشمنان انقلاب، حزب توده ایران مشی انقلابی خود را با شدت تمام دنبال کرد. در شرایط آن روز ایران (آغاز دهه 50) تشکیل جبهه ضد رژیم (جبهه ضد دیکتاتوری و مرحله عالی تر آن جبهه ملی ضد امپریالیستی و دمکراتیک) مستلزم انجام وظایف مشخص بود. می بایست آن سازمان هایی را که انرژی بالقوه انقلابی و ضد رژیم دارند از بیماری های چپ روی و چپ نمائی نجات داد.
در ابتدای این دهه تلاش ساواک برای محو فیزیکی سازمان مجاهدین خلق نتیجه نداد. امپریالیست ها توطئه گری خود را در درون سازمان مجاهدین تشدید کردند، تا سازمان را از درون منفجر کنند. در سال 1354 بخشی از رهبران آن به سوی مائوئیسم اعلام موضع کردند و خود را به دروغ مارکسیست نامید و بدین وسیله به جنبش انقلابی و جبهه متحد نیروهای ملی دو ضربه کاری زدند:
نخست این که خرابکاری خود را به حساب "مارکسیست ها" گذاشتند و برقراری اتحاد متقابل میان حزب توده ایران و مسلمانان را دشوارتر کردند و دیگر این که سازمان مجاهدین را به مثابه یک سازمان انقلابی ضد آمریکایی عملا از صحنه خارج کردند.
حزب توده ایران بلافاصله در برابر این توطئه ایستاد، انشعاب این گروه از رهبران را محکوم کرد و توضیح داد، که بر افراشتن پرچم به اصطلاح "مارکسیسم" در درون یک سازمان مذهبی، هرگز کار مارکسیست ها نبوده و نیست و آن چه گروه "شهرام"، مارکسیسم می نامید، مائوئیسم، یعنی ضد مارکسیسم است. ولی با وجود این موضع گیری صریح، بسیاری از مسلمانان مبارز در دام توطئه امپریالیسم افتادند و باور کردند، که انشعاب و خرابکاری در درون مجاهدین کار مارکسیست هاست. محیط همکاری که در زندان و خارج زندان میان مبارزان توده ای و مسلمانان مبارز در حال فراهم شدن بود، تحت تاثیر این خرابکاری ضربه دید و هنوز هم زخمی که دشمن زده التیام نیافته است.
جریان انقلاب، ایران تجربه بی نهایت ارزنده ای ارائه داد. در این دوران طی نبرد سنگینی علیه رژیم شاه و امپریالیسم آمریکا، صفوف میلیونی مردم به هم گره خورد و آن اتحادی، که حزب توده ایران چهل سال آزگار در راه تحقق آن رزمیده بود، در عمل پدید آمد. در تاریخ میهن ما چنین حرکت متحدی بی نظیر و در تاریخ انقلاب های جهان کم نظیر است.

جبهه متحد مردم پس از پیروزی انقلاب
پلنوم شانزدهم کمیته مرکزی حزب توده ایران بلافاصله پس از 22 بهمن تشکیل شد، موضوع جبهه متحد مردم را به دقت بررسی کرد و نشان داد، که با پیروزی انقلاب قطعا تغییراتی در مواضع طبقات و گروه های اجتماعی حاصل خواهد شد و لذا جبهه مردم پس از پیروزی نمی تواند در همان وضعی به ماند، که قبل از پیروزی بود. در گزارش هیئت اجرائیه کمیته مرکزی به پلنوم نوشته می شد:
«تردید نیست، که رسیدن به همه هدف هایی، که جنبش انقلابی هم اکنون در مقابل خود قرار داده است، به ویژه تحولات عمیق اقتصادی و اجتماعی که از آنها ناشی می شود، کار امروز و فردا نیست... در راه حل این مشکلات بدون تردید تغییراتی در مواضع طبقات و گروه های اجتماعی، که امروز در جنبش شرکت می نمایند، به وجود خواهد آمد.»
درک تغییرات در مواضع طبقات و گروه های اجتماعی و تعیین و تبیین دقیق این تغییرات و منطبق کردن آن بر روش سازمان ها و شخصیت های سیاسی از برجسته ترین و روشن ترین نمونه های برخورد علمی و درایت حزب توده ایران است. ما وقتی از جبهه واحد سخن می گوئیم، منظورمان اتحادی از انواع سازمان ها با هدف های ناروشن نیست. منظور ما اتحادی است، از نیروهای مشخص اجتماعی – سیاسی، که به طور عینی می توانند شعارهای معینی را در زمان معین به پذیرند و برای تحقق این شعارها برزمند. ترکیب اجتماعی این اتحاد و شعارهای آن به تناسب رشد جنبش در تغییر و تحول است.
در این زمان نقش تفرقه افکنانه امپریالیسم آمریکا بیش از پیش آشکار شد و عمال آمریکا موافق توصیه برژینسکی – مشاور امنیتی کاخ سفید- خطی را پیش گرفتند، که اساس آن بر تفرقه افکنی میان نیروهای انقلابی ایران استوار بود. این خط، به خط برژینسکی معروف است. ما نوشتیم که طرفداران این خط «در عمل آب به آسیاب امپریالیسم و ضد انقلاب می ریزند... قشری گری در مقامات حاکم موجب اشتباهات، زیاده روی ها، و در پیامدهای آن، باعث زیان های جبران ناپذیر در زمینه از دست دادن نیروهای سازنده انقلاب... می گردد.
قشری گری و خود محوری در "چپ" نیز موجب دست یازی به اقدامات تخریبی، تفرقه جویانه شده و هر دوی این گرایش ها... میدان را برای فعالیت دشمنان انقلاب مساعد می کند...»
پلنوم از مجموعه تحلیل علمی تحولات جامعه ایران، در عرصه اتحاد نیروها چنین نتیجه می گیرد:
«آن چه به حق نگرانی همه دوستان انقلاب را در سر زمین ما بر می انگیزد، موفقیت عمال آشکار و نهان امپریالیسم در ایجاد تفرقه و نفاق در میان صفوف نیروها و سازمان ها و نهادهای انقلابی و افکندن آن ها به جان یک دیگر است، که متاسفانه صحنه های آن در گوشه و کنار کشور دیده می شود. بزرگ مالکان و کلان سرمایه داران با تشویق و پشتیبانی امپریالیسم و صهیونیسم با تمام قوا می کوشند به نیاتی که ریگان، رئیس جمهور آمریکا، آن را در مورد کشور ما بیان داشته، جامه عمل به پوشانند.

این انقلاب که در تاریخ کشور ما همتایی ندارد، بهای گرانی برای رهائی مردم ما پرداخته و تضعیف آن و زیان رساند به آن گناهی است بزرگ. این انقلاب، انقلاب توده‌های زحمتکش مردم بود و زاغه نشین ها و کوخ نشین‌ها در آن جان خود را نثار کرده اند و باید نتایج اجتماعی آن به سود توده های میلیونی کارگران و دهقانان باشد.»
حزب توده ایران تنها سازمان سیاسی است، که طی چهل سال بی وقفه در راه اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و دمکراتیک ایران می رزمد. در این مدت هرگز در مشی حزب در این زمینه کمترین تزلزلی حاصل نشده و حزب ما در ضرورت و امکان ایجاد جبهه واحدی از همه نیروهای انقلابی هرگز دچار تردید نشده است. استواری ما در اعلام و اجرای بی تزلزل مشی اتحاد نیروها نشان تطابق کامل این مشی با اصول ایدئولوژیک، سیاسی و سازمانی ماست.
در کشور ما که میهن خلق های گوناگونی است، اتحاد نیروها جز با مراعات برابری حقوق خلق ها و جز بر پایه اتحاد داوطلبانه این خلق ها مقدور نیست. تفرقه ملی یکی از بدترین نوع تفرقه هاست. حزب ما نخستین و پیگیرترین سازمان سیاسی است، که هم اهمیت حفظ حقوق خلق ها و هم ضرورت اتحاد داوطلبانه آن ها را درک و اعلام کرده و برای آن کوشیده است و می کوشد.
کسانی هستند، که مسایل ایدئولوژیک را در امر اتحاد نیروها وارد می کنند، که جز اخلال در کار اتحاد حاصلی ندارد. وحدت ایدتولوژیک را حتی در چارچوب یک حزب سیاسی به زحمت می توان تامین کرد، تا چه رسد در چارچوب یک جبهه. در هیچ جبهه‌ای نمی توان وحدت ایدئولوژیک ایجاد کرد و یا به دنبال آن رفت. برخی از مسلمانان مبارز روی وحدت ایدئولوژیک تاکید دارند، غافل از این که حتی در میان نیروهایی که خود را اسلامی می نامند، نمی توان وحدت ایدئولوژیک تامین کرد. چه بسا اختلاف ایدئولوژیک میان دو سازمانی که هر دو خود را اسلامی می نامند، به مراتب بیشتر باشد، تا اختلاف میان یک سازمان اسلامی انقلابی و یک سازمان انقلابی مارکسیستی.
ما در تمام دوران مبارزات خود نسبت به متحدین خویش وفادار بوده ایم، هیچ عهدی را ما نشکسته ایم و با وجود سیل عظیم تبلیغات ضد توده ای، که مدام در کشور ما جاری بوده، احدی نتوانسته است ما را به عهد شنکی متهم کند. حزب توده ایران متحد مطمئنی است و به آن چه گفته و می گوید همواره وفادار بوده و خواهد بود.

راه توده 271 14.06.2010
 

بازگشت