مردم ـ دوره هفتم، سال اول، شماره 159 سه شنبه 16 بهمن ماه 1358
برای دکتر تقی ارانی
مردی بزرگ
در خم این راه
ققنوس وار آمد:
برخاسته ز توده خاکستر،
در جستجوی آتش اما
بگشوده بال و پر.
آمد
همچون سمند قصه سراپا ستودنی
با بال های سرخ
با یال های شعله گون
با گام و باد و برق،
بر راه کهکشانی اندیشه، رهسپر.
آمد شبانه مردی
گهواره بسته بر قلل مه نشان دور
تابیده بر ارس
خو کرده با امید
با رنج برده سر،
آمد شبانه مردی با مشعلش به کف
شب را شیاری افکند
از جویبار روز
وز خون آفتاب
سهمی نهاد بر در و درگاه و بام فقر
تیغی کشید بر سر کاخ ستیزه گر.
آمد شبانه مردی با نغمه ای غریب
آویخت
بر چشم و گوش بسته غم کوچه های شب
زنگوله سحر.
بگذشت هم شبانه، به شبگیر
مرد بزرگ از خم این راه
در پیش،
گرد سرخ فام سپیده
در پی و لیک خلق، با دل بیدار و چشم تر.
سیاوش کســرائــی
12 بهمن 1358