پاسخ ما
به پیام های شما
1- فراخوان راه توده برای انتشار
سه ترجمه بصورت کتاب.
2- تقاضای مکرر ما از شما برای استفاده از پیام گیر و
نه "ای میل"
3- درباره مشی و سیاست حزب توده ایران در برابر
انقلاب 57 و جمهوری اسلامی، تا امروز را با دیروز مقایسه نکنید، به نتیجه درستی
پیرامون آن سیاست نخواهید رسید. درباره مهدی پرتوی و قائم پناه از ما پرسیده اند.
اطلاعات همان است که در این شماره می خوانید. رفقای افغان ما نیز وقتی از ضرورت
تلاش برای اتحاد و ائتلاف چپ های ایران سخن می گویند، چرا باید منتقد تلاش رهبران
حزب توده ایران برای ایجاد وحدت در حزب دمکراتیک خلق افغانستان در سال های پیش از
انقلاب در کشورشان باشند؟
پیش از پرداختن به پیام ها و نامه های
دریافتی، دو مسئله را یادآور می شویم. البته یکی از این دو مسئله تکراری است و
تاکیدی و دومی جدید. مسئله تکراری، تاکید دوباره ما به همه کسانی که می خواهند با
ما تماس بگیرند و پیام بفرستند. ما بار دیگر از این گروه خوانندگان راه توده خواهش
می کنیم، تنها از پیامگیر راه توده استفاده کنند و آدرس ای میل را واگذارند به
کسانی که احتمالا عکس و مطالب مطولی را از اینجا و آنجا برگرفته و یا خود نوشته اند
و قصد دارند برای ما ارسال دارند. همواره در طول هفته ما مجبوریم سیل ای میل های
حاوی ویروس را کنار زده و به ای میل هائی دسترسی پیدا کنیم که حاوی این نوع مطالب
اند و به کرات پیش آمده است که ای میل های غیر ویروسی نیز مشمول وسواس ما شده و بی
آنکه باز شوند پاک می شوند. بنابراین، برای چندمین بار تقاضا می کنیم برای رساندن
پیام های خود به ما، صرفا از پیامگیر راه توده استفاده کنید.
اما مسئله دوم. راه توده مقدمات انتشار دو کتاب بصورت جداگانه و یا هر دو کتاب در
یک مجلد را فراهم کرده است. یعنی کتاب "بازی شیطانی" که ترجمه آن بتدریج در راه
توده منتشر شده است و همچنین دو ترجمه "هیتلر و آلمان ها" و "جنگ و جهانی شدن". قصد
ما آنست که اگر بتوانیم این سه ترجمه را در یک جلد و اگر نشد "بازی شیطانی" را
جداگانه و "جنگ و جهانی شدن" را همراه با "هیتلر و آلمان ها" در یک جلد منتشر کنیم.
تمام مقدمات انتشار این سه ترجمه فراهم شده است، یگانه سنگی که در پیش پای ماست
تامین هزینه انتشار است. از همه کسانی که توان مالی برای یاری به ما برای انتشار
این ترجمه ها را دارند انتظار داریم همت کنند. ما تاکنون توانسته ایم بخشی از هزینه
چاپ و انتشار این ترجمه ها را تامین کنیم و با این فراخوان امید داریم بقیه این
هزینه نیز تامین شده و تا پیش از آغاز سال 1386 آنها را منتشر کنیم. برای همه آنها
که ما را در این عرصه یاری کنند، یک جلد انتشار یافته را همراه با یادداشتی به رسم
یادبود و تشکر ارسال خواهیم داشت.
منتظر یاری شما هستیم.
اما پیام های شما
ع. پ- رفقای عزیز سلام:
من یکی از هواخواهان حزب توده ایران هستم و منظما نشریات راه توده را مطالعه، چاپ و
به دیگران توزیع می نمایم. اما سوال من در آنست که حزب توده با همه قربانی هایش چرا
از طرف تمامی احزاب چپ ایران بنابر موضعگیری های سیاسی و نقش شان در انقلاب 57 مورد
انتقاد قرار گرفته و آن را حزب دنباله رو و یک حزب اپورتونیستی و در خدمت بورژوازی
می دانند. آیا حزب توده برای رفع اشتباهات رهبران خود به طور اخص در مسایل بین
المللی از جمله در مداخلات نادرست در امور حزب دموکراتیک خلق افغانستان اقدام کرده
یا خیر؟ و چرا با احزاب چپ ایران به تفاهم نمی رسد؟
باعرض احترامات رفیقانه
راه توده: دوست گرامی که از رفقای عزیز کشور دوست و
همسایه "افغانستان" باید باشید. از اینکه نشریات حزب توده ایران و یا به لفظ افغانی
"نشریات" حزب توده ایران را مطالعه می کنید خرسندیم. به صرف قربانی داشتن و یا
قربانی دادن در طول مبارزه سیاسی، نمی توان انتظار داشت دیگران خط مشی حزب و یا
سازمانی را قبول داشته باشند. تا اینجا حساب ما با همه پاک است و هیچ چشم انتظاری
(باز به لفظ افغانی) نداریم. اما مسئله انقلاب 57 و حمایت حزب توده ایران از آن و
همچنین صفاتی که به این مناسبت حواله حزب توده ایران می دهند مسائلی است که به
تفصیل باید بدان پرداخت. در این فرصت تنها می توانیم بنویسیم که نابخردی است و هست
که یک حزب سیاسی جدی و طرفدار مبارزه و تحولات و انقلاب، از انقلاب یک مردم حمایت
نکرده و در آن وارد نشود. حزب توده ایران چنین کرد و در آینده نیز مشی و سیاستش
همین خواهد بود. این که روند رویدادهای پس از پیروزی انقلاب 57 چگونه بود و چرا
انقلابی که به پس از انقلاب اکتبر توده ای ترین و وسیع ترین انقلاب قرن شناخته شد
کارش به اینجا کشید که همه شاهدیم به سلسله رویدادها، شرایط ذهنی جامعه، نقش مذهب -
چه مثبت و چه منفی- در این انقلاب، نقش حاکمیت پس از انقلاب و حتی اشتباهات و خوش
بینی ها و شتاب ها و بلندپروازی های همان سازمان ها و احزابی باز می گردد که بقول
شما ما را متهم به سازشکاری، دنباله روی از آخوندها و اپورتونیست معرفی می کنند.
یعنی همان ها که خود و نقش خویش را نمی بینند و شعار "انتقاد و انتقاد از خود" را
تبدیل کرده اند به "انتقاد و انتقاد از تو". تمام سیاست و تلاش حزب توده ایران در
سال های اول پیروزی انقلاب بهمن 57 آن بود که ارتجاع مذهبی بر آن مسلط نشود و تمام
کوششی که برای برجسته کردن خط امام و یا در حقیقت "خط انقلاب" کرد در همین جهت بود
و امروز نیز هنوز شاهدیم که حتی حاکمیت به قهقرا رفته کنونی جمهوری اسلامی نیز نمی
تواند مرزهای کشیده شده حزب توده ایران برای این انقلاب را مخدوش کند و بحث "اسلام
امریکائی" و "اسلام انقلابی" و یا "اسلام زحمتکشان" و "اسلام غارتگران" و یا "اسلام
مترقی" و "اسلام ارتجاعی" همچنان کانون بحث های سیاسی و حتی مذهبی در ایران است.
انقلاب 57 نه تنها زلزله ای سیاسی و اجتماعی بزرگ برای جامعه ایران بود، بلکه پس
زلزله های آن زلزله عظیم ارکان حوزه های مذهبی شیعه را در ایران لرزاند. کافی است
به بحث های دینی جاری در ایران توجه عمیق تری بشود تا معلوم شود که رنسانس شیعه
چگونه با انقلاب 57 در ایران رشد کرده است. کافی است به شتاب برای ترویج خرافات
مذهبی و تحرکات ارتجاعی بخش هائی از روحانیون شیعه توجه بیشتری کرده و ریشه ها و
دلائل مذهبی آن واکاوی دقیق تری شود تا معلوم شود که این تلاش نیز نه تنها تلاشی
سیاسی برای مسخ و تحریف شعارها و آرمان های انقلاب 57 است، بلکه بخشی از آن مقابله
با همین رنسانس مذهبی در حوزه های دینی در ایران است. امیدواریم در آن حد که در
چنین ستونی - بعنوان پاسخ به پیام ها- مقدور و ممکن است به سئول شما پاسخ داده
باشیم.
اما نکته ای که در باره حزب دمکراتیک خلق افغانستان پرسیده و یا طرح کرده اید. ما
از تلاش های رهبری گذشته حزب توده ایران در این عرصه آگاهیم و اتفاقا بخشی از این
تلاش به همان توصیه ای باز می گردد که شما در باره حزب توده ایران و سازمان ها و
احزاب چپ ایران می کنید. یعنی اتحاد و وحدت درونی چپ. در آن مقطع که اختلافات درونی
منجر به شکل گیری دو جناح در حزب دمکراتیک خلق افغانستان شده بود( پرچم و خلق) حزب
ما کوشید با بهره گیری از تجربه خویش آن تفرقه را به وحدت تبدیل کند و تا حدودی نیز
موفق شد. امروز نیز تلاشی که رهبران همان حزب و همان دو جناح- پس از تجربه دردناک
شکست و دور شدن از حاکمیت- برای وحدت و اتحاد می کنند، همان ارزش و اعتباری را دارد
که همین تلاش توسط رهبری حزب توده ایران در سال های مورد اشاره شما داشت. در این
زمینه نیز امیدواریم پاسخ خود را تا حدودی دریافت داشته باشید.
----------------
راه توده: دوست گرامی بيدار سحرخيز، برای رسیدن راه
توده به شما اقدام شد، نتیجه را اطلاع دهید.
خواهشمندم راه توده رابا ايميل برايم ارسال فرمائيد
----------------
عباس.ف- با درود و سلام به گردانندگان "راه توده "
رفقا انتشار کتب ارزشمندی چون، "هیتلر و آلمان ها"، "خاطرات مترجم استالین"،"افسانه
ی ما"، "خیانت به سوسیالیسم" خصوصا از این جهت سودمند است که با تطور در وقایع
گذشته و درس گرفتن از آنچه بر ملت ایران و دیگر ملت ها گذشته است می توانیم بسوی
آینده ای بهتر و کم اشتباه تر برویم. بهمین دلیل حدود یک هفته ی پیش پیامی فرستادم
و در آن خواهش کردم که نظر خود را در مورد دو تن از اعضای سابق کمیته ی مرکزی حزب
برای اینجانب بفرستید.اکنون نیز با توجه به مقاله ای که بمناسبت سالگرد در گذشت
شادروان کیانوری منتشر فرمودید سوالاتی دارم که خواهشمندم پاسخ آنها را یا در راه
توده بدهید و یا به آدرس الکترونیک اینجانب پست فرمائید.
در مطلب فوق الذکر نوشته بودید که رفیق کیا هم مثل هر انسان مبارز دیگری عاری از
اشتباه نبوده، مثلا، به درنده خویی مجهز به اندیشه های ارتجاعی گمان نبرده بود...".
با توجه به اتفاقی که برای بزرگترین نیروهای مارکسیستی آن زمان ایران- یعنی فدائیان
اکثریت و حزب توده ایران- افتاد و منجر به از هم پاشیدن کامل این دو سازمان بزرگ
شد، بنظر شما اصولا آیا حزب توده ایران بعنوان حزب طراز نوین طبقه کارگر و پرچمدار
مارکسیسم- لنینیسم مرتکب چه اشتباهی شده بود که به چنین سرنوشتی دچار گشت؟
بنظر شما از بهمن 57تا بهار 62 یعنی در پروسه ی تثبیت کامل نظام ولایت فقیه چه
اشتباهاتی از سوی حزب توده ی ایرن صورت گرفت؟
چرا رفیق کیا در وصیتنامه شان از توده ای ها طلب بخشش کردند؟
در مقاله ی مربوط به یادمان دکتر کیانوری ,حمایت حزب از" اسلام انقلابی" و "اسلام
محرومان" را متذکر شده بودید. پرچمداران "اسلام محرومان" و "اسلام انقلابی" در
سال62 چه کسانی بودند؟ اکنون یعنی در سال85و در درون نظام اسلامی چه کسانی "اسلام
انقلابی"، "اسلام محرومان" را نمایندگی می کنند؟
آیا بنظر شما نمایندگان"اسلام انقلابی" و "اسلام محرومان" قادرند عدالت و آزادی را
برای محرومان فراهم کنند؟
رفقا استدعا دارم سوالات مرا "نمک پاشیدن به یک زخم قدیمی" قلمداد نکنید زیرا ما که
در ایران زندگی می کنیم و نوجوانی خود را در آن سال های بیم و امید گذرانده ایم و
اکنون به میانه ی عمرمان رسیده ایم باید تجربیات خود را غنی سازیم، ابهامات را
برطرف کنیم و از اشتباهات گذشته مان صادقانه انتقاد کنیم، تا در آینده به مصیبت
دیگری دچار نشویم و آن اشتباهات را تکرار نکنیم زیرا این بار دیگر تاریخ ما را
نخواهد بخشید. رفقای عزیز اگر در راه توده مجال پاسخ به سوالات فوق نیست لطف فرموده
پاسخ ها را به ایمیل اینجانب پست فرمایید. دستان گرمتان را می فشارم.
راه توده: دوست گرامی سئوالاتی که طرح کرده اید، نیازمند پاسخ غیرعلنی نیست که ما
آن را برای شما پست الکترونیک کنیم. اشکال آنست که سئوالات زیاد است و فرصت کم.
البته پیام ها نیز بسیار و وقت نیز تنگ.
اولا حزب توده ایران یگانه حزب جهان و یا حتی منطقه نیست که مشمول یورش و سرکوب و
اعدام و زندان و پیگرد و دستگیری و... در حکومت ها و انقلاب ها شده است. در همین
همسایگی خودمان عراق و کمی دورتر در سودان هنوز اعدام دسته جمعی رهبران حزب کمونیست
دو کشور، در چند نوبت و دوره در حافظه تاریخ است. رفیق نجیب دبیرکل حزب کمونیست
سودان و دکتر نجیب اله از رهبران حزب دمکراتیک خلق افغانستان و سپس رئیس جمهور
افغانستان هم اعدام شدند، آن هم به فجیع ترین و ناجوانمردانه ترین شیوه ها. مبارزه
انقلاب، افت و خیز و مرگ و شادی را با هم دارد. بنابراین اینگونه نیست که چون حزب
توده ایران اشتباه کرد رهبرانش اعدام شدند و یا در حوادث و رویدادهای بعد اگر
اشتباه نکنیم اعدام نمی شویم. یورش و دستگیری و اعدام ریشه های دیگری دارد که باید
آنها را جستجو کرد. این ریشه ها باز می گردد به نبرد طبقات برای گرفتن قدرت و تثبیت
آن. در همین جمهوری اسلامی بسیاری از مذهبیون و حتی روحانیون و تشکل های آنها مشمول
همان خصومت و یورشی شدند که حزب توده ایران شد. گرچه ددمنشی در یورش به حزب توده
ایران ابعادی گسترده تر داشت. در ماه های قبل از یورش به حزب توده ایران، این سخن و
توصیه موکد "محمد غرضی" از رهبران جناح راست حاکمیت و از وابستگان به موتلفه اسلامی
بارها بصورت گزارش های متعدد به حزب رسید و حتی در مطبوعات نیز با اشاره منعکس شده
بود که "اگر امروز حزب توده را نزنیم، در آینده مقابله با آن خیلی سخت خواهد شد" .
آقای غرضی که سال ها وزیر پست و تلگراف هم شد، حرف ناحسابی نمی زد. عجله برای یورش
به حزب نیز؛ از جمله به همین دلیل بود. یعنی ترس از گسترده شدن سازمان ها و تشکیلات
آن از یکسو و فروریزی نیروهای اجتماعی از اطراف حاکمیت. شما باید بخاطر داشته باشید
که در سال های اول انقلاب اگر کسی اسم سندیکا می برد در کارخانه ها لعن و نفرین می
شد و چپ روها که از حکومت شورائی یک قدم پائین نمی آمدند نیز آن را نوعی راست روی
معرفی می کردند. حال نگاه کنید به جنبشی که برای احیای سندیکاها اکنون سال هاست در
ایران جریان دارد. فروپاشی اعتبار حاکمیت پشت کرده به انقلاب در میان مردم، امری
بود که امثال غرضی با شم طبقاتی خود؛ بدرستی آن را ارزیابی کرده بودند، زیرا می
دانستند چه بلائی بر سر انقلاب می خواهند بیاورند و از طرف دیگر همین نیرو را می
توانست حزبی که به آرمان های انقلاب وفادار بود در اطراف خود جمع کند. آن توصیه
محمد غرضی یک تز جدی سیاسی بود و وقتی آن را تعمیم دهیم، می رسیم به همان نکته ای
که ما نوشتیم. یعنی یورش به حزب نه بر اثر این و یا آن اشتباه، که مثلا اگر مرتکب
نمی شدیم مشمول یورش هم نمی شدیم، بلکه گریز حاکمیت از مرکز انقلاب، این یورش را
اجتناب ناپذیر می کرد، که دیدیم کرد. این که ما باید چه تدارکی می دیدیم که این
یورش و ضربه با این وسعت فرود نیاید، بحثی است جدی، اما فراموش نکنید که بخشی از
اتهاماتی که در دادگاه نظامی به ریاست ریشهری برپا شده بود همین تدارک بود. یعنی
تقسیم حزب به دو بخش علنی و غیر علنی و پیش بینی چنین یورشی. ما در آینده در این
ارتباط ها بیش از گذشته خواهیم نوشت.
درباره ترجمه هایی که یاد کرده اید نیز امیدواریم به فراخوان راه توده توجه کرده و
ما را برای انتشار آنها بصورت کتاب یاری کنید.
نکاتی در باره دو اسلام و تفاوت آنها و مقایسه سال های پس از انقلاب تا 1362 یاد
آور شده اید. دوست گرامی کافی است به صحنه امروز و پیش رو نگاهی کنجکاوانه تر
بیاندازید تا ببینید چه تفاوتی هست بین سال های قبل از 1362 و سال های پس از 1368.
آیا ولایت فقیه در سال های اول انقلاب و تا سال 1362 تثبیت و تحکیم شد و یا در سال
های پس از آن و حتی پس از 1367 و درگذشت آیت الله خمینی؟ واقعا معتقدید ولایت فقیه
تا سال 1362 تثبیت شد؟
ضمن آن که بخاطر داشته باشید که این ولایت فقیه مطلقه و تثبیت شده، تازه در پی
تثبیت خود بعنوان یک حکومت نظامی است و آقای خامنه ای از "نظامی گری" دفاع می کند و
از خیمه روحانیون می خواهد کوچ کند به خیمه نظامی ها. به انتخابات مجلس خبرگانی که
تدارک دیده اند نگاهی دوباره بیاندازید. این همه تصفیه و تدارک برای چیست؟ اگر آنچه
را می خواهند بدست آورده بودند و تثبیت شده بودند که به این همه تلاش رسوا نیاز
نبود.
اجازه بدهید به پیام های دیگر هم بپردازیم تا در شماره های آینده بیشتر در باره
مسائلی که شما طرح کرده اید برسیم. موفق باشید.
-----------------------------
امیر- سلام دوستان من چند شماره راه توده دريافت كردم
ولي متاسفانه ديگر برايم خبر نامه ايميل نكرديد با وجود فيلتر شديد سايت امكان من
برای دست يابي به سايت به سختي مقدور مي باشد اكنون هم از طريق فيلترشكن صدای
امريكا به راه توده دست يافتم. شايد به همين دليل خامنه ای مدعي است كه توده ای ها
با حمايت امريكا نشر انديشه مي كنند! با درود به كساني كه عمری در راه توده ها سپری
كردن با اميد به بهروزی توده ها.
راه توده: دوست گرامی برای دریافت راه توده اقدام
کردیم. لطفا نتیجه را به ما اطلاع بدهید. ضمنا شوخی که درباره نظر آقای خامنه ای
کردید هم زنگ تفریح بدی در این وانفسای بی وقتی و عجله برای تنظیم این صفحه نبود.
موفق باشید.
----------------
راه توده: دوست گرامی آرش.
اقدام کردیم. به ما نتیجه را اطلاع بدهید.
----------------
ع.فضلی- با درود فراوان .رفقای عزیز از انتشار مطالب
و پاورقی های بسیار مفیدی مثل بازی شیطانی و خیانت به سوسیالیسم و نیز کتاب تئوریک
ماتریالیسم تاریخی صمیمانه تشکر می کنم. یک تقاضا از شما دارم، در جریان دستگیری
رهبران حزب و شوی تلویزیونی باصطلاح اعترافات رهبران حزب توده ی ایران ظاهرا دو نفر
نقش کلیدی ایفا کردند :مهدی پرتوی و قائم پناه.در مورد مهدی پرتوی مطالب ضد و نقیض
بسیاری گفته و نوشته شده است.اکنون که 23 سال از آن زمان می گذرد و گذر زمان بسیاری
از ابهامات را روشن کرده خواهشمندم نظر راه توده را راجع به پرتوی- از چگونگی
ارتقاء تشکیلاتی او تا تبدیل شدنش به یکی از مبلغین نظام اسلامی- اعلام فرمایید. در
مورد قائم پناه جستجوی من در راه توده بجز چند جمله از زنده یاد کیانوری نتیجه ی
دیگری نداشت. تقاضا دارم راجع به سابقه او در سال های قبل از انقلاب، چگونگی ارتقاء
او تا کمیته ی مرکزی و نقش او در ضربه ای که به حزب وارد شد توضیح فرمایید. زنده
یاد کیانوری از قائم پناه به عنوان شکنجه گر خود و رفیق مریم فیروز نام می برد و در
یکی از آخرین نوشته هایش او را عامل نفوذی می نامد. جمعبندی شما از نقشی که قائم
پناه در آن سال ها ایفا کرد چیست؟ بنظر شما منظور رفیق کیا از نفوذی بودن قائم پناه
چه بوده؟ شاید از نظر شما و خیلی از رفقای دیگر سوالات فوق ربطی به شرایط فعلی
جامعه ما نداشته باشند ولی من فکر می کنم که برای جلوگیری از تکرار وقایع تلخ گذشته
که عواقبی بسیار فجیع برای گروهی از شریفترین انسان های این سرزمین داشت می بایست
از گذشته درس بگیریم و در وحله ی اول به انتقاد از خود بپردازیم .استدعا دارم اگر
درج پاسخ به این سوالات بصورت کامل در سایت امکان پذیر نیست لطف فرموده پاسخ را از
طریق ایمیل برایم ارسال فرمایید. صمیمانه دستان شما را می فشارم. بابت همه ی
زحماتتان سپاس. از ایران ع.فضلی
راه توده: دوست گرامی. همانگونه که ملاحظه کردید درج سئوالات شما، بصورت کامل در
راه توده هیچ مانعی نداشت. بنابراین پاسخ به آنها برای ما مانعی ندارد، اما به آن
شرط که همه اطلاعات لازم را در اختیار داشته باشیم تا بتوانیم دقیق سخن بگوئیم.
در مورد قائم پناه و دوران زندان او، جز همان جمله ای که از زنده یاد کیانوری منتشر
کرده ایم مطلبی نداریم که برای شما و دیگران بنویسیم، جز آنکه برخی دیگر از جان بدر
بردگان رهبری حزب که با او در زندان بوده اند نیز از شکسته شدن، فرو ریختن و ضعف
های شخصیتی او گفته اند. قائم پناه نیز مانند صدها مهاجر دوران عقب نشینی فرقه
دمکرات آذربایجان و حزب توده ایران راهی مهاجرت شد و در مهاجرت نیز زبان روسی را
بخوبی فرا گرفت و مترجم بود. مدتی نیز در رادیو پکن- بخش فارسی- کار می کرد. پس از
بازگشت از چین نیز با رادیو پیک ایران همکاری داشت. همراه مهاجرین به ایران پس از
انقلاب بازگشت و فعالیت های او در چارچوب همان فعالیت های قلمی بود که در گذشته
داشت. از مهاجرینی بود که با امواج مائوئیسم و یورو کمونیسم نرفت. در آستانه پیروزی
قطعی انقلاب، به همراه جمعی دیگر از مهاجرین قدیمی به عضویت کمیته مرکزی انتخاب شد
و نه بیشتر. ما هنوز نتوانسته ایم به مدرک دست یابیم که نفوذی بودن او در حزب توده
ایران را ثابت کند. شاید زنده یاد کیانوری نیز از بکار بردن کلمه "نفوذی" نه جاسوس
اعلام کردن او، بلکه ضعف در جمع اعضای کمیته مرکزی بوده است. نمی دانیم و بیهوده
نیز نمی توانیم چیزی بنویسیم. درباره مهدی پرتوی نیز ما با دو انسان روبرو هستیم.
یک انسان توده ای، پرکار، دقیق و با انضباط تا پیش از یورش به حزب توده ایران، و یک
انسانی که در زندان شکست و سقوط کرد. درباره او نیز ما دلیل و مدرک و سندی نداریم
که نفوذی بود، حتی کیانوری نیز در چند نوشته پس ازبیرون آمدن از زندان نوشت که قبول
ندارد پرتوی مامور بود، بلکه در زندان شکست. در اینجا نیز بحث اینکه سازماندهی
تشکیلات غیر علنی حزب چگونه باید می بود؟ تمرکز لازم بود یا نه؟ نظامی های طرفدار
مشی و سیاست حزب و آرمان های انقلاب 57 اینگونه و یا آنگونه باید سازماندهی می
شدند؛ همگی مطرح است و تجربه ای اندوخته شده برای آینده. تردید نکنید. از نظر ما،
تردید و کندی در تصمیم گیری قطعی و فوری برای عقب نشینی و خروج آنها که باید از
کشور خارج می شدند و لیستشان تهیه شده بود، از دلائل عمده فاجعه ایست که فرود آمد.
بخش دیگری از دلائل نیز باز می گردد به خوش بینی ما نسبت به حاکمیت و درایت آیت
الله خمینی و غفلت از توطئه های بین المللی برای خارج کردن حزب توده ایران از صحنه
سیاست و انقلاب ایران. ما فکر می کنیم آخرین اعتراف خواسته و یا ناخواسته هاشمی
رفسنجانی در "اشتباه بودن حمله به حزب توده...." یک اعتراف تاریخی است. این اعتراف
به آن دلیل اهمیت دارد که نشان می دهد حاکمیت وقت نیز با همان محاسبات حضور حزب
توده ایران را در صحنه سیاسی ایران تحمل می کرد، که حزب توده ایران روی آن حساب می
کرد. یعنی بودن جمهوری اسلامی در اردوگاه انقلاب جهانی و بهره گیری از امتیازهای آن
و ترک این اردوگاه و ضررهای آن. هاشمی رفسنجانی در آن مصاحبه به نکته ظریف دیگری هم
اشاره می کند (مراجعه کنید به روزنامه همشهری و مستقیم بخوانید). او نمی گوید
ددمنشی کردیم که با رهبران حزب توده چنان کردیم و یا بد کردیم به حزبی که از انقلاب
دفاع می کرد یورش بردیم، بلکه می گوید آن یورش یک اشتباه سیاسی بود، زیرا بعد از آن
بود که شوروی مطابق معاهده ای که با عراق داشت به آن کشور سلاح های جنگی را داد که
تا آن زمان نداده بود.
اینها نکات بسیار ظریف و مهمی است در محاسبات سیاست جهانی، که قطعا شما نیز بعنوان
یک توده ای سرد و گرم روزگار کشیده آن را درک می کنید.
موفقیت شما را آرزو داریم
----------------
نیما- با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مسئولین زحمتکش
راه توده مدتی است که به خاطر مسدود شدن سایت فیلترشکن امکان دسترسی مستقیم به سایت
شما را نداریم . خواهشمندم نشریه را هر هفته برایمان ارسال کنید. لطفا اگر امکان
دارد از فصل 12 به بعد کتاب ماتریالیسم تاریخی را نیز برایم بفرستید.
راه توده: در مورد مشکل اول اقدام کردیم که حتما
دریافت داشته اید و نتیجه را اطلاع خواهید داد. اما در مورد درخواست دوم، مستقیم به
سایت راه توده مراجعه کنید و آن را چاپ کنید.
باور بفرمائید که وقت ما اجازه پاسخ دادن به این خواست ها را نمی دهد.
دست شما را هم می فشاریم
----------------
راه توده: هدایت کنندگان و همکاران انجمن
دوستداران احسان طبری. پیام شما در باره کتاب مسائلی از فرهنگ و... طبری و
همچین درخواست مقدمه... دریافت شد. تصور می کنیم اگر از قبل در این موارد همآهنگی
شود و از این نیروئی که وجود دارد بصورت متمرکزتر استفاده شود تا پراکنده کاری بخشی
از انرژی ما را تلف نکند بهتر باشد. آن مناظره را هم تا دوباره نشنویم نمی توانیم
به درخواست شما لبیک بگوئیم مگر آنکه نکاتی را بصورت کلی بیان کنیم.
موفق و در تماس باشید.