بازگشت

 

 

پيام های شما

پاسخ های ما

 

توصيه ما به دوستان: پيرامون گفته ها و نوشته های فرخ نگهدار، بهزاد کريمي و يا ديگران بهتر است، مستقيما از خود آنها سئوال کنيد. ما پاسخگوی نوشته های خودمان هستيم.

 

هزينه "راه توده" را جدی بگيريد!

 

دوستان گرامي آناهيت و فريد. ياري ارزشمند شما دريافت شد. بي نهايت سپاسگزاريم. همچنين کمک "باقر..." نيز از طريق پست رسيد. نامه محبت آميز "مهدي..." از امريکا نيز رسيد، که اي کاش ايشان در جوف اين اظهار محبت، آبونمان يکساله راه توده را که ما 100 اورو (براي يکسال) در نظر گرفته ايم ارسال مي داشتند تا ما کمر زير بار مالي سايت خم نکنيم و بتوانيم به ادامه انتشار نشريه اي که ايشان آنقدر بدان ابراز علاقه و محبت کرده اند ادامه دهيم! شرح هزينه هاي راه توده و بي همتي علاقمندان به ادامه انتشار آن، شرح خون دل است، اما نوشتني نيست. بسياري از سستي ها دراين عرصه باز مي گردد به ميزان اعتقاد و ايمان مدعياني که در مهاجرت به خواب رخوت رفته اند. ظاهرا تصور کرده اند بار را ديگران خواهند کشيد و بگذار بکشند. اگر سفره اي انداخته شد، ما هم هستيم، اگر هم انداخته نشد که چرا ما از حالا صاحب خرج شويم؟ مسئله به همين سادگي است، گرچه پشت انواع استدلال ها و توجيه ها پنهانش کنند. حرف ما چيست؟ ما مي گوئيم نمي خواهيد؟ نخوانيد و مراجعه نکنيد. اما اگر مراجعه مي کنيد و مي خوانيد، چرا بايد هزينه اش را ديگران بدهند و شما استفاده کننده و گاه "پز" دهنده اش هم باشيد؟

 

کيوان- لطفا اگر زحمت شما نيست، وبلاگ جوانان سرخ را مشاهده کنيد و نظرتان را در مورد مقاله روايت جهاني به دستان من را به بم بگوئيد. از لطف شما نهايت تشکر را دارم.

پاسخ- اين وبلاگ را ديديم. اجازه بفرمائيد ما دراين ستون نظري درباره مطالب آن ندهيم. بهرحال تلاشي است که عده اي مي کنند و هر خواننده اي خود بايد تشخيص بدهد که از اين و يا آن مطلب چقدر بهره گرفته است. يگانه توصيه ما به دست اندرکاران اين نوع نشريات اينترنتي آنست که قطعا تاريخ فعاليت کنفدراسيون خارج از کشور در سالهاي پس از کودتاي 28 مرداد و دوران اوج گيري مائوئيسم در جنبش چپ ايران را مرور کنيد. بسياري از فعاليت هاي سالهاي اخير گرايش به چپ – چه در داخل و چه درخارج از کشور- ما را به ياد اين دوران مي اندازد. اين کنفدراسيون و سرانجام آن بسيار درس آموز است. چهره هائي از دل اين کنفدراسيون بيرون آمدند و جريانات سياسي در دل آن شکل گرفتند که خود بخوانيد و بدانيد بهتر از آنست که ما بگوئيم و زمينه پيشداوري را در شما فراهم آوريم. از شما نيز مانند ديگر پيام نويسان راه توده خواهش مي کنيم پيام هاي خود را به خط فارسي و نه لاتين فارسي بنويسيد. انصاف نيست که ما در اين تنگناي وقت، يکبارهم لاتين فارسي شما را به فارسي تبديل کنيم. موفق باشيد.

 

حسن- از ايران- با صميمانه ترين درودها به رفقاي دور از ميهن !

تحليل ها و خبر هاي سايت هاي فداييان اکثريت و راه توده را و نيز اخبار روز، ايران امروز و بيک نت را مرتبا مطالعه مي کنم . آنطور که فهميده ام رفقاي توده اي حمله نظامي امريکا را قريب الوقع ميدانند . رفيق نگهدار چند ماه پيش طي سه مقاله تحليلي، مواضع خود را در ارتباط با بحران هسته اي روشن نمود و مقاله اخير ايشان را نيز خواندم که مي گويد فعلا امريکا امکانات حمله را ندارد و همچنين نقد بهزاد کريمي را . در تحليل هاي رفقاي توده اي تنها مورد مبهم اينست که چرا در سال 2005 عليرغم افزايش قيمت نفت کمپاني هاي نفتي يکي 36 و ديگري 24 ميليارد دلار سود برده اند. يعني رابطه بالا بودن قيمت نفت و سود بردن آنان براي من گنگ و لاينحل بود که نتيجه گيري رفقا را مبني بر راضي نبودن چين وهند از سودهاي نجومي شرکتهاي غربي که به تبع آن رضايت آنان به درازا نکشيدن بحران و استقبال و راي مثبت شان در شوراي امنيت از حمله نظامي و هر چه زودتر فيصله يافتن قضيه و ثبات منطقه و قيمت نفت را قبول کنم !

سه مقاله قبلي رفيق نگهدار نسبت به زمان انتشار دقيق و قابل فهم بود، اما در مقاله اخير به مورد خيلي مهم و يايه اي اشاره کرده و سريع رد شده و به نتيجه گيري يرداخته است. آنجا که مي نويسد چون امريکا داراي مشکلات فراوان بوده و در باتلاق عراق و افغانستان افتاده لذا در حال حاضر توان حمله نظامي را ندارد . عليرغم اينکه از فشردگي کار و فعاليت رفقا مطلع هستم چون در شرايط بسيار حساس ميهن مسايل فوق براي من و دوستانم مورد سوال شديد بود، لذا هم از رفقاي توده اي و رفيق نگهدار خواهشمندم جواب ارسال نمايند . لازم به توضيح است همانطوريکه رفيق نگهدار علت عدم توانايي در شرايط کنوني براي حمله را روشن ننموده رفيق بهزاد کريمي هم که آنرا قبول نمي کند در نقد خود علت توانايي امريکا را بيان نکرده است .

يک مورد هم اينست که به نظر من چون امريکا دنبال ساخت خاور ميانه بزرگ هست، حتي اگر بحران هسته اي ايران حل شود ( مثلا غني سازي در روسيه انجام شود ) نسبت به تغيير حاکميت ايران اگر سازش امکانيذير نباشد اقدام خواهد کرد ! به نظر شما اگر اين فرض درست باشد و حاکميت يا بخشي از آن اين اعتقاد را داشته باشند آيا مواضع فعلي آنان در اين راستا قابل درک نيست؟  پيروز باشيد 

 

پاسخ- نامه شما را بي کم و کاست منعکس کرديم. بسيار روان و دقيق – خوشبختانه به خط فارسي- نوشته بوديد که فکر مي کنيم خوانندگان راه توده هم  اين نظر ما را تائيد کنند.

اما در باره محتوا و مسائل مطرح شده در نامه شما. آن نکاتي که درباره نقطه نظرات دوستان فدائي مانند آقايان نگهدار و کريمي نوشته ايد را بهتر بود مستقيما با خود آن دوستان مطرح مي کرديد. البته ما منعکس کرديم و باحتمال زياد اين دوستان نيز آن را خواهند خواند، اما براي محکم کاري توصيه کرديم که براي خود آنها نيز اين نقطه نظرات را بنويسيد؛ حتما مهم است و قطعا هم به آن توجه مي کنند.

درباره قيمت نفت و بازي بزرگ جهاني، ظاهرا اشاره شما به مطلبي است که مدتي پيش و بصورت يک تفسير منتشر کرديم. ارقام سود شرکت هاي بزرگ نفتي از ما نبود، بلکه نشريه مهم اقتصادي- نفتي"ميد" و نشريه اکونوميست اين ارقام نجومي را منتشر کرده بودند. يعني در اين که سود را برده اند ترديدي نيست و حالا بايد ديد براي ادامه اين سود و بيشتر کردن آن چه نقشه اي در سر دارند. بنابراين، سود و ارقام ارائه شده رسمي است و قابل انکار نيست. بازي در شوراي امنيت بر سر همسو ساختن هندوستان با امريکا براي تصميم اقتصادي و يا حتي نظامي عليه ايران نيز با سفر اخير بوش به هندوستان تصور مي کنيم کاملا عيان و آشکار باشد. مع الوصف به چشم. در يک فرصت ديگر، دراين ارتباط مطالب ديگري منتشر خواهيم کرد.

اما درباره سرنگوني نظام ايران و عزم امريکا دراين ارتباط. ما نيز معتقديم و بارها نيز نوشته ايم که امريکا اگر بتواند حاکميت دست نشانده خود را در ايران بر سر قدرت قرار دهد، نه تنها با نام و حتي محتواي جمهوري اسلامي کنوني در شکل و سيستم اقتصادي و سرکوب مذهبي و فرهنگي اختلافي ندارد، بلکه اتمي شدن آن را نيز مانند پاکستان مي پذيرد و حتي کمک نيز مي کند. مسئله اينست که امريکا حکومت ايران را هنوز حکومتي دست نشانده خود نمي داند، از ظرفيت هاي باقي مانده انقلاب 57 آگاه است و مي داند که ممکن است در يک چرخش سريع يکبار ديگر جرياني مانند دوران اصلاحات درايران حاکم شود و اين بار با گرايش به چپ. چيزي شبيه ونزوئلا و يا ديگر کشورهاي امريکاي لاتين. اما در عين حال، روي اين نظر و باور خود استوار و بي تزلزل قرار داريم که هرچه را امريکا بخواهد حتما نمي تواند انجام بدهد. امريکا خيلي چيزها مي خواهد، اما تحقق همه آنها که تنها در اراده و خواست امريکا نيست. اگر چنين بود که ديگر مبارزه معنا و مفهوم پيدا نمي کرد. بنابراين، مسئله اساسي اينست که ما چگونه جبهه اي در داخل کشور بوجود آوريم و چه ترکيبي را در حاکميت قرار دهيم و چه سياستي را اين حاکميت اتخاذ کند که امريکا نتواند خواست خود را به ملت ايران تحميل کند. بنابراين، مقابله با خواست امريکا، ابتدا از تغيير سياست و تغييرات اساسي در حاکميت ايران آغاز مي شود. بنظر ما، سرکوب اصلاحات و بويژه روي کار آوردن دولت کنوني برخلاف تصور – حتي اگر صادقانه هم آن را فرض کنيم- رهبر و اطرافيانش، کاملا در راستاي سياست امريکاست و زمينه تحقق خواست آن را فراهم مي آورد و به همين دليل بايد آن را مهار کرد.

همينگونه است سياست اتمي جمهوري اسلامي. اين سياست اتمي جهت گيري توليد سلاح اتمي را دارد و چنين سلاحي نه براي مردم ايران نان مي شود و نه براي آنها آب. ماجراجويان جا خوش کرده درحاکميت تصور مي کنند براي آنها نان و آب خواهد شد و راه را براي امپراطوري جهاني شيعه هموار خواهد کرد. اما بنظر ما حتي اين فکر مخرب را هم عوامل امريکا و انگليس در حاکميت بوجود آورده و تخم آن را کاشته اند،؛ براي رسيدن به همان مقصودي است که امريکا دارد و شما هم به آن اشاره کرديد. بنابراين، مبارزه در راه تغيير حاکميت و سياست هاي آن- در گام نخست- حرکت در جهت جلوگيري از حمله امريکا به ايران است. اين که حاکميت يقين دارد به ايران حمله خواهد کرد و بنابراين به سياست هاي اتمي اش ادامه مي دهد، به خود حاکميت مربوط است، تکليف ما به خودمان. حاکميت نيز در دوران اصلاحات- بويژه دوره نخست آن- ديد که امريکا نتوانست به مملکتي که مردم آن با چنان شور و هيجاني درانتخابات رياست جمهوري آن شرکت کرده و پشت خاتمي ايستاده اند حمله نکرد. آنها نيز ديدند که اراده امريکا تعيين کننده نيست، اما درس نگرفتند و رفتند بدانسو که شاهدش هستيم و زمينه هاي حمله به ايران را فراهم ساختند. ما سعي مي کنيم در آينده نيز دراين موارد بيشتر بنويسيم و اساسا سرمقاله هاي هفتگي راه توده نيز در همين محورها نوشته مي شود که قطعا مطالعه مي کنيد. موفق و پايدار باشيد و تماس خودتان با ما را هم حفظ کنيد.

سياوش- ايران-  دريافت ......

پاسخ- پيام شما دريافت شد و اقدام شد. اگر نتيجه نگرفته ايد دوباره با ما تماس بگيريد

ساسان- منظور شما در مورد آبونمان چيست. آيا براي دريافت راه توده پولي بايد پرداخت شود يا رايگان است.

پاسخ- تا زماني که راه توده بصورت چاپي و ماهانه منتشر مي شد، خوانندگان آن يا بايد آن را در مغازه ها و کيوسک هاي محل توزيع مي خريدند و يا بايد آن را آبونمان مي شدند. يعني پول تک شماره آن را براي شش ماه( شش شماره) و يا يکسال (12 شماره) پرداخت مي کردند و ما نيز آن را به آدرسي که داده بودند پست مي کرديم. اين شيوه را آبونمان مي گويند. از وقتي راه توده هفتگي شد و بجاي چاپ، روي اينترنت منتشر شد، اختيار ارسال يا عدم ارسال نشريه از دست ما در رفت. مجاني خواني روي اينترنت يکي از گرفتاري هاي همه سايت هاي سياسي- خبري است. حتي چندين بار تصميم گرفتيم راه توده را مانند برخي سايت ها و نشريات خارجي "کد" بندي کنيم. يعني در صورت پرداخت پول و دريافت "کد" بتوانند به اين سايت داخل شوند، اما به اين دليل که از ايران نمي توانند با اين سيستم وارد سايت شوند، از اين تصميم منصرف شديم. به اين ترتيب ما در يک چنبره اسير آمديم و دوستان با مروت هم يادشان رفت که اين سايت هزينه انتشار دارد و گردانندگان آن که وقت و چشم و انرژي و اندوخته هاي چند ده ساله خود را به خدمت گرفته اند نبايد بار اين هزينه را هم بکشند. به همين دليل پيشنهاد کرديم و همچنان مي خواهيم که هزينه آبونمان شش ماهه و يا سالانه نشريه را به حساب بانکي راه توده که در پائين صفحه اول راه توده اعلام کرده ايم واريز کنند. يعني حدود 10 اورو در ماه. پولي که واقعا براي خوانندگان سايت زياد نيست اما وقتي جمع مي شود رقمي مي شود که ما با آن مي توانيم بخشي از هزينه انتشار سايت راه توده را تامين کنيم. اگر باز هم اين نکات نا مفهوم است بفرمائيد تا بيشتر توضيح بدهيم. موفق باشيد.

--

سپهر- خواهشمند است در صورت امکان راه توده را براي اينجانب ارسال فرمائيد.

پاسخ- همانگونه که خواسته ايد عمل شد. اگر از داخل کشور تماس گرفته ايد که هيچ، اما اگر در خارج از کشور مستقر هستيد، هم از شما و هم از ديگراني که موقعيت شما را دارند و تماس براي دريافت راه توده گرفته اند تقاضا داريم به نکاتي که درابتداي اين ستون و در پاسخ به دوست ديگري بنام "سپهر"( در بخش بالا) که تماس گرفته اند توجه کنند.

 

يک خواننده راه توده- اينجانب سال 1998  در شهر بن بودم و در يک جلسه نسبتا  خودماني از آقاي رجبي  نفر دوم سفارت شنيدم که گفت :  8 سال نان جنگ را خورديم، حالا هم 8 سال نان گفتگوي تمدن ها !

خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل.

پاسخ- اميدواريم، خبري براي انتشار بوده باشد. اگر غير از اين است، تقصير از خودتان است که ننوشته ايد منتشر کنيم يا نکنيم!

هاموني- لطفا نظرتان را در باره مطلب وزارت اطلاعات در سايت "بلوگ فا" بدهيد.

پاسخ- اجازه بدهيد نظر ما نزد خودمان محفوظ باقي بماند.

اشپارتکا- اگر وقت داشتيد لطفا  سايت "دانش پسنده" را يک بار نگاه کنيد و نظرتان را بدهيد.

پاسخ- ايضاء پاسخ ما همان پاسخي است که براي دوست گرامي هاموني و ديگران نوشته ايم.

 

 

                                                                                                                           بازگشت