پاسخ ما
به پیام های شما
از چاله جمهوری
اسلامی
نباید به چاه سلطنت بازگشت
از چاله جمهوری اسلامی، نباید به چاه سلطنت بازگشت. بلکه باید به قله رهائی از
استبداد و دست یابی به آزادی و عدالت رسید. بی بی سی
در ایران انقلاب نکرد، دیکتاتوری شاه و فسادی که تا بن دندان در نظام سلطنتی رخته
کرده بود انقلاب کرد. هویدا نیز یکی از رقاصان این نقاره خانه بود. این که جمهوری
اسلامی چه کرده و یا چه می کند؟ اوضاع امروز چیست و مردم برای چه اهدافی در انقلاب
57 به میدان آمدند و اوضاع در زمان شاه چه بود و مردم چرا در برابر آن اوضاع
ایستادند؟ هرگز نباید باعث شود ما آب پاکی روی دست دو دوران استبدادی رضاشاه و محمد
رضا شاه بریزیم. اتفاقا، حتی در تسلط مذهب و روحانیت بر انقلاب 57، مقصر اصلی همان
پدر و پسراند، که پناهنگاهی برای مردم باقی نگذاشتند جز مساجد و روحانیت! مقایسه
وضع اقتصادی و فرهنگی و سیاسی- مذهبی امروز ایران با دوران شاه، قیاسی است که ما را
به چاله دفاع از سلطنت و بازگشت به گذشته می برد. ما نباید به عقب بازگردیم.
استبداد و خودکامگی و فساد و ارتجاع مذهبی و سلطنت را چه از نوع ولایت امری آن و چه
از نوع شاهنشاهی آن باید پشت سر بگذاریم. نگران دوران باشید که پس از یک دوران بازی
های نظامی و سیاسی و حتی جنگی، از دل همین سپاه پاسداران و از جمع همین فرماندهان
سپاه پاسداران که اکنون اینگونه رجزخوانی می کنند و بالای منبر می روند، یک رضاخان
جدید در آورده و بر ایران مسلط سازند.
چ. نور
سلام و تشكر و خبر
بسيار ممنون از سايت بسيار بسيار وزين شما. راستش من به شما معتاد شده ام و هر كاری
می كنم نمی توانم ترك كنم! اگه راهی بلديد برای ترك خواندن اين مطالبتان به من ياد
بدهيد!
از شوخي كه بگذريم .
مي خواستم بگويم من شغلم يك طوری است كه دو يا سه ماه آينده در بخشي از صنايع
خودروسازی... مشغول به كارم. مي خواستم ببينم آيا سئوالی يا مطلبی در مورد تاثير
تحريم ها نمي خواهيد كه برايتان تحقيق كنم؟ اگر پاسختان مثبت است دقيقا بگوئيد چه
اطلاعاتی احتياج داريد؟ شايد بتوانم برايتان بفرستم .
هميشه شاد و سوسياليست باشيد
راه توده- دوست بسیار عزیز، برخی نکات را به این دلیل
از نامه شما حذف کردیم که می توانست موجب رد یابی شما شود. همانگونه که مشاهده می
کنید، بنا بر همین ملاحظه ناچار شدیم در نام شما هم تغییراتی بدهیم.
بسیار خوشحالیم که از خوانندگان ثابت قدم راه توده هستید و هیچ توصیه و رژیمی را هم
برای ترک راه توده نه سراغ داریم و نه اگر داشته بایم توصیه می کنیم. بنابراین
بمانید و پیش برویم. بسیار خوشحال می شویم که در درباره تاثیر تحریم ها برای مان
بنویسید. هرچه را در این ارتباط بنویسید برای ما اهمیت دارد و شاید برای اطلاع
خوانندگان راه توده – با همان ملاحظاتی که در ارتباط با دریافت نامه شما در بالا
نوشتیم- منتشر نیز کردیم.
پیروز و کامروا باشید
راه توده- دوست عزیزی که با سه حرف M R H نامه خود را
نوشته اند و توصیه بالا درباره نام فرستنده نامه یا پیام مشمول حال ایشان هم می
شود! پیام شما دریافت شد. متاسفیم که برنامه فارسی روی کامپیوتر خودتان ندارید.
کامپیوتر و تاستاتور که زبان انسان نیست تا حکم کند با چه زبانی می توان ارتباط
گرفت. برنامه فارسی را می توانید سوار کنید و به فارسی هم برای ما نامه بنویسید.
لینکی که از یوتوب یاهو فرستاده اید کامل کپی نشده و به همین دلیل ما نتوانستیم آن
را باز کنیم. لطفا دوباره و کامل بفرستید.
موفق باشید
Tekhne- در خواست كتاب
درود رفقا! خسته نباشيد. در صورت امكان در بخش آثار باليني كتابي جامع در مورد شيوه
نظام توليد آسيايي قرار دهيد. يا لطفا كتاب هايی كه به زبان فارسي باشد را معرفي
نمائيد. پيشاپيش از تمامي زحمات شما تشكر و قدرداني مي كنم . اميدوارم در هر كجا كه
هستيد سلامت باشيد.
راه توده- ما هم برای شما امید سلامت و موفقیت داریم،
اما دوست عزیز و یا دوستان دیگری که بدون اسم برای ما نامه و یا پیام می نویسید،
خواهش می کنیم، اگر هم تمایل ندارید و یا صلاح نمی دانید نام و مشخصات شما در راه
توده منتشر شود، لطفا یک نامی برای نامه خود انتخاب کنید تا ما ناچار نشویم اسم ای
میلی شما را مانند همین مورد منتشر کنیم.
اما در باره در خواست این دوست گرامی. ما در آینده نزدیک تلاش خواهیم کرد اثر
ارزشمندی که زنده یاد احسان طبری در این زمینه، یعنی شیوه تولید آسیائی دارد با
ویراستاری خودمان و قسمت بندی آن بتدریج منتشر کنیم. امیدوارم همکار بسیار عزیزی که
تمام وقت کار تایپ این نوع کتاب ها و آثار را پیش می برد، همچنان سلامت بماند که
بتواند به کارش ادامه بدهد. بخشی از خواهش مکرر ما برای کمک مالی به راه توده، جهت
تامین هزینه های همین نوع کارهای انتشاراتی است که متاسفانه دوستان یا درک دقیقی از
مسئله ندارند و یا دارند اما به روی خود نمی آورند.
رضا شاهین- یک سئوال
آمریکا و دوستانش؛ ایران و منطقه را به نبود دموکراسی و نقض حقوق بشر محکوم می کنند
و برخی ها نیز این کلمه و جمله را به شکل ها و انواع مختلف تکرار می کنند که در اصل
همان مفهوم و معنا را دارد. سئوال اینجاست؛ دموکراسی که آمریکا و کشورهای همسو مطرح
می کنند با دموکراسی که لازمه کشورهای منطقه می باشد و نیروهای مخالف آمریکا مطرح
می سازند چیست و دموکراسی که نیروهای انقلابی و اپوزیسیون چپ ایران و سازمان های
مدافع حق و حقوق زحمتکشان مطرح می کنند چه فرقی دارد؟
حقوق بشر در نظر سیاستگزاران آمریکا یعنی چه؟
آمریکا در طول تاریخ سیاسی خود در رابطه با سرخپوستان، سیاهپوستان، آمریکای لاتین،
آفریقای جنوبی و اگر محدودتر برخورد بکنیم در رابطه با ویتنام، کره، کوبا، شیلی،
پاکستان، افغانستان، عراق، آنگولا، نیکاراگوئه و ... حقوق بشر را رعایت کرده و می
کند؟
وقتی در راستای سیاست های سلطه جویانه این مدعی دموکراسی سربازانش کودکان معصوم
ویتنامی را شقه می کردند و آب جوش بر سر مردم می ریختند و سینه های زنان را بریده و
رفتارهای ناشایستی که از گفتن آن و نوشتنن آن شرممان می شود... فیلم تهیه می نمودند
و عکس می گرفتند و شادی می کردند؛ حقوق بشر را اجرا می کردند؟
تمام قهرمانان ملی در طول تاریخ مبارزات خود؛ به نحوی قربانی این آزادی طلبان و
مدعیان حقوق بشر شده اند. ماندلاها، گاندی ها، امیرکبیرها، چه گواراها، مصدق ها،
جمیله ها و ... صدها و هزاران مبارز ملی که به خاطر دموکراسی و حقوق بشر فدای این
دموکراسی خواهان و مدافعان نقض حقوق بشر شده اند همگی یک چیز می گفتند و می گویند:
دموکراسی! حقوق بشر!! و براستی چه فرقی بین دموکراسی آنان و دموکراسی اینان وجود
دارد؟
راه توده- دوست عزیز این که امریکا پشت این ادعاها چگونه پنهان شده یک بحث است و
این که در کشورما آزادی نیروهای مترقی و تحول خواه سرکوب می شود یک بحث دیگر. شما
در همین جمهوری اسلامی شاهد محدودیتی برای آزادی بیان و داشتن حزب و روزنامه برای
سرمایه داری تجاری کشورهستید؟ از موتلفه اسلامی تا بنیاد رسالت و از دولت احمدی
نژاد که رقیب – نه مخالف- همین سرمایه داری شده تا انواع ارگان های مذهبی در حوزه
های علمیه قم و اصفهان و خراسان و یا سپاه و بسیج و بقیه؟
بنابراین، سخن ما که برخاسته از بینش ماست بی پایه نیست که آزادی امری نسبی و
طبقاتی است. با این تعریف ما وارد اصل بحث و ریشه اختلاف نظراتمان در باره آزادی و
دمکراسی و حقوق بشر می شویم. همانقدر که بوش و امریکا دم از دمکراسی و حقوق بشر می
زنند اتفاقا امام جمعه های دائم و موقت جمهوری اسلامی هم می زنند، در حالیکه واقعیت
به گونه ای دیگر است. مثلا در ایران برای گفتن این که سیاست جنگی و نظامی کنونی به
نفع کشور نیست، باید هزینه سنگینی داد و آزادی بیان آن نیست. برای گفتن این که اصل
44 قانون اساسی را دگرگون کرده و به سود اقتصاد سرمایه داری لیبرالی تفسیر کرده و
به اجرا گذاشته اند کسی نمی تواند حرف بزند. در تائید این دو دهها مقاله و مصاحبه
در نشریات وابسته به آن طبقه و اقشار وابسته به آن که در بالا از آنها نام بردیم
منتشر می شود. به این ترتیب، آن آزادی که ما از آن دفاع می کنیم و خواهان آن هستیم،
همان آزادی است که در جمهوری اسلامی ممنوع است و برای دفاع از همین ممنوعیت مجلس
هفتم را تشکیل دادند و در تدارک مجلسی فرمایشی تر از آن بنام مجلس هشتم هستند. شما
در زمینه حقوق بشر نگاه کنید به آن همه اعتصاب و تحصن و اعتراض کارگری که دراین
سالها در کشور جریان داشته و همگی نتیجه نابودی تولید داخل به نفع سرمایه داری
تجاری و واگذاری کارخانه های بزرگ و مادر کشور به بخش خصوصی بوده است. بخش خصوصی که
اتفاقا خودش دولت را دراختیار دارد و در یک بازی لفظی از دست مردم می گیرند و به
شرکت هائی که برای بسیج و سپاه تشکیل داده اند می سپارند. حتی تحمل یک خبرگزاری
بسیار محتاط و ابتدائی بنام "ایلنا" که برخی اخبار این اعتراضات و اعتصابات کارگری
را منعکس می کرد نیآورده و توقیفش کردند. آن کارگران دارای حقوقی اند بنام "حقوق
بشر" و آن که اخبار آنها را منتشر می کند خواهان آزادی است.
مگر به نرخ امریکا باید نان خورد، که اگر در امریکا حقوق بشر و
آزادی ها را آنگونه که می دانیم تعریف می کنند ما در
دفاع از آزادی و حقوق بشر منصرف شویم؟ این همان حقه بازی و لفاظی است که تبلیغاتچی
هائی مانند حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان و یا امام جمعه ها در نماز جمعه
هایشان می کنند. "نه قم خوبه، نه کاشون- لعنت به هردوتاشون"! البته در مثل مناقشه
نیست و امیدواریم قمی ها و کاشی ها به ریش خود نگیرند! اما شما حتما بگیرید!
موفق باشید
راه توده- دوستان گرامی که K.A امضاء فرموده و پیام
انگلیسی برای ما فرستاده اید. ما اکنون چند ماهی است که ای میل راه توده را حذف
کرده ایم و علاقمندان به ارتباط با ما تنها می توانند از پیامگیر استفاده کنند. به
شما هم توصیه می کنیم از پیام گیر استفاده کنید. اگر مطلب ویژه ای دارید که می
خواهید برای ما ای میل کنید لطفا بفرمائید آن مطلب چیست تا ترتیبی اتخاذ کنیم.
راستش ما از دست نامه ها و پیام های ویروسی کلافه شدیم و ای میل را حذف کردیم.
به سبک خود شما تشکر می کنیم: " Thanks" تون باشه.
ناصر احمدی- درخواست
1- خبرنامه پيك نت2 راه توده 3 صبحانه 4 وبلاگ ها 5 فيلتر شكن ها بصورت روزانه در
ايميل بفرستید.
متشكرم
راه توده- دوست عزیز مطمئن هستید که چیز دیگری نمی خواهید؟ یکی رفت مهمانی و
صاحبخانه ازش پرسید "خربزه میل داری یا هندوانه" برای آنکه هر دو را بخورد اما هر
دو را یک جا از صاصبخانه طلب نکنید گفت "هردوانه".
ما تنها کاری که می توانیم بکنیم همان ارسال راه توده است که به روی چشم. اما
درباره بقیه سایت ها و وبلاگ ها و ... لطفا با خود آن ها تماس بگیرید زیرا از عهده
ما خارج است.
موفق باشید
Ana- دریافت روزنامه مردم!
راه توده- دوست عزیز اگر منظور از "مردم" همان "نامه
مردم" ارگان مرکزی حزب توده ایران است، با سایت این نشریه مستقیما تماس برقرار
کنید. اگر منظور از "مردم" نشریه "راه توده" است که ما منتشر می کنیم، بخواهید تا
برایتان ارسال داریم. سرخود این کار نمی کنیم که یکوقت متهم به تبلیغ خویش نشویم و
"مردم" یا "نامه مردم" را پشت سر نگذاریم.
دکتر کمال کابلی- سفارش کتاب
درود بر شما .
در تاراج کبیر شهر کابل بدست مجاهدین، این بیضه داران اسلام همه اموال منزل من با
کتاب خانه کوچک من غارت گردید. وقتی در پاریس تحصیل می کردم با رفقای توده ای در
بخش چاپ و نشر و توزیع نشریات وظیفه داشتم و تقریباً همه نشریات توده را داشتم .
بعد در ماسکو مهاجر شدم و فعلا با فامیلم در کانادا بسر می برم . دو کتاب از رفیق
احسان طبری را برای پسرم لازم دارم: یکی جنبش ها و جهان بینی های سیاسی فلسفی و
اجتماعی که کتاب ضخیمی است و دیگری: یادداشت ها و نوشته های فلسفی اجتماعی.
راهنمایی بفرمائید که از چه طریقی می توانم آنان را خریداری نمایم ؟
دستان شما را صمیمانه می فشارم
راه توده- دوست و همسایه گرامی که فعلا هم شما
دربدرهستید و هم ما. نامه شما را با کمی تاخیر پاسخ می دهیم زیرا همانطور که
میدانید در چند ماه اخیر مسئولین فنی سایت راه توده گرفتار رفع همان مشکلی بودند که
شما در پیام خود مطرح کرده اید. یعنی تجدید نظر در آرشیو راه توده و آسان سازی
جستجو در آن، برای یافتن مطالب.
دو کتابی که نام برده اید، هر دو روی سایت راه توده هست و شما می توانید آن ها را
یکجا کرده و یکبار از روی سایت راه توده چاپ کنید و در صورت تمایل صفحه بندی و
صحافی نیز بکنید، که دراینصورت کتاب را دراختیار دارید. همانطور که ما بارها در راه
توده توضیح داده اید، برخی از آثار رفقای رهبری حزب توده ایران که در دوران مهاجرت
پس از کودتای 28 مرداد تهیه و نوشته شده بود، در 3 سال پس از
انقلاب 57 که حزب توده ایران فعالیت علنی و قانونی در داخل کشور داشت، این
آثار با توجه به سیاست اتحاد و انتقادی که در برابر جمهوری اسلامی داشتیم و همچنین
با توجه به بافت مذهبی حاکمیت با تجدید نظرها و حتی حذف و اضافه کردن برخی ارزیابی
ها و بخش هائی منتشر شد. اکنون که ما در سایت راه توده آنها را منتشر می کنیم، تلاش
داریم این بخش های افزوده را تا آنجا که می توانیم از آن آثار بیرون بکشیم و پس از
تطبیق با انتشار اولیه آنها در سالهای پیش از انقلاب 57، بخش های حذف شده را به
آنها اضافه کنیم. به همین دلیل بارها نوشته ایم که راه توده این آثار را بار دیگر
تایپ و پس از ویراستاری منتشر می کند و از برخی سایت ها و علاقمندان توده ای دیگری
که سایت یا وبلاگ دارند نیز خواهش کرده ایم این آثار را بدون در نظر گرفتن نکته ای
که در بالا نوشتیم، با عکس برداری از صفحات آنها منتشر نکنند که علیرغم حسن نیت
آنها، ضربه ایست به نویسندگان این آثار. از جمله درباره کتاب تجربه 28 مرداد، حماسه
داد از آثار زنده یاد جوانشیر و یا دو کتاب ارزشمند زنده یاد طبری که اتفاقا شما هم
طالب آن هستید و یا حتی ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک زنده یاد نیک آئین و یا تاریخ
جنبش چپ و کمونیستی ایران و جهان و....
آن بخش هائی که از این کتاب ها در سال های پس از انقلاب در داخل کشور حذف شده،
اتفاقا بخش هائی است که برای آگاهی نسل جدید کشور از دیدگاه دقیق تر حزب توده ایران
نسبت به جنبش های مذهبی و یا اسلام بسیار هم مفید است و به همین جهت نیز ما می
کوشیم با عنوان بندی های جدید برای بخش هائی که از این کتاب ها منتشر می کنیم، همان
نکاتی را برجسته سازیم که اتفاقا در دوران یاد شده- پس از انقلاب- یا حذف شده بودند
و یا خلاصه شده بودند و یا بصورت پاورقی و حاشیه نگاری در آمده بودند. پیام و خواست
شما انگیزه ای شد برای یادآوری دوباره نگاتی که در بالا خواندید.
ما هم دست شما را می فشاریم و برای همه رفقا و دوستان افغانی بهترین ایام را آرزو
داریم.
مازیار کتانی- سلام و دورود به شما پويندگان راه توده!
رفقاي گرامي خيلي خوشحالم كه روز به روز تحليل هاي شما جا افتاده تر و دقيق تر می
شود. واقعا اين يعني مشي توده ای .
تشكر مي كنم كه سرمقاله هاي دوسال گذشته را بصورت فايل پي دي اف روي سايت گذاشتيد.
لازم است آدم گاهی به عقب برگردد و راه رفته را بازنگری كند و بعضی از تحليل ها را
در شرايط مشابه مانند انتخابات دوره ای مطالعه و برای دوستان ارسال كند.
ضمنا خيلی خوشحال شدم كه اعلاميه حزب را در رابطه با شورای صلح در نشريه شما ديدم.
برای ما قديمی ها كه علاقه شديدی به انسجام صفوف حزب داريم خيلی مسرت بخش بود.
اميدوارم تمام توده ای ها هرچه زودتر به يگانگی سازمانی دست يابند و توان مبارزاتی
خود را بالا ببرند. از راه دور دست شما دست اندركاران راه توده را می بوسم و از
زحمات شما قدردانی مينمايم و اميدوارم كه موفق و پيروز باشيد
دوستدار هميشگي شما
راه توده- دوست گرامی و قدیمی "کتانی" پیام شما و
امثال شما نیروبخش راهی است که ما با دشواری طی می کنیم. ما بارها در نشریه راه
توده به خوانندگان خویش توصیه کرده ایم که هر چند وقت یکبار به عقب بازگشته و نشریه
را مرور کنند. چه دورانی را که بصورت چاپ منتشر می شد و چه دورانی را که روی
اینترنت منتشر می شود. یقین داریم دیگران هم اگر مانند شما همت کرده و گذشته را
مرور کنند، به همان نتیجه ای می رسند که شما رسیده اید. حوادث امروز ایران را از
انتخابات مجلس پنجم باید شروع کرد. این توصیه موکد ماست.
در باره آنچه که درباره اعلامیه شورای صلح منتشره در نامه مردم و بازتاب آن در راه
توده نوشته اید، تنها می توانید نظر شما را تائید کنیم و به آن بیافزائیم که همه
بحث، در تمام سالهای گذشته، یعنی از بدو انتشار راه توده دوره دوم که تاریخ آن به
مهرماه 1371 باز می گردد، بر سر همین مسئله گرهی، یعنی نوع نگاه به ایران و شیوه
مدارا با نظرات در درون حزب و حل آنها بصورت اقناعی و استدلالی در دراز مدت بود و
هست. مشکل نظری و سیاسی زمانی قابل حل است که اوضاع کشور گام به گام و لحظه به
لحظه زیر نظر باشد. نه تنها زیر نظر باشد، بلکه ما سیاست و انتشارات و تبلیغاتی
داشته باشیم که بتواند روی تحولات و نیروی حاضر در صحنه این تحولات در داخل کشور
تاثیرگذار باشد. والا حرف های کلی و بزرگ بزرگ- آنهم در مهاجرت و دور از صحنه اصلی
مبارزه- به همان اندازه که کاری ساده است، به همان اندازه هم بی نتیجه و فاقد تاثیر
گذاری روی تحولات است. هرگاه ورود به صحنه را وظیفه خود قرار دادیم، آنگاه به کار و
فعالیت در داخل کشور- مناسب به اوضاع امنیتی یا اصلاحی یا جنگی کشور- خود را موظف
می بینیم. وقتی چنین مشی و وظیفه ای داشتیم، ناچاریم نه تنها به نیروی داشته خود
مراجعه کنیم، بلکه به جلب و جذب نیرو نیز بیاندیشیم و از همه تجربه حزب استفاده
کنیم. حل مسائل تشکیلاتی یا قول شما وحدت حزبی، از این مسیر نظری – سیاسی می گذرد و
به همین دلیل، زمانی که اندک خیزی را دراین زمینه ملاحظه می کنیم، با تمام توان
خویش به استقبال آن می رویم. بازانتشار اطلاعیه دفاع از تشکیل شورای ملی صلح در این
مشی راه توده ریشه داشت و در آینده نیز خواهد داشت.
حسین بهمنی- دست اندر كاران محترم! با خسته نباشيد زياد
1- با تشكر از شما و تنظيم كننده كار با ارزش( زياد) رضا روستا " تاريخچه پيدايش
سنديكای های ايران".
به بهانه مطلب فوق لازم مي بينم نكاتي را در اينجا بياورم:
در مطالب بلند، بويژه مطالب كارگری كه عده بيشتری از افراد كم سواد تر از آن
استفاده مي كنند تا جايی كه امكان دارد مطلب را تفكيك کرده، كوتاه و با عنوان بندی
و شماره بندی منتشر کنید. مثلا:
- مبارزات كارگران اصفهان
- مبارزان كارگران شركت نفت
- اتحاديه هاي كارگري ارتجاعي و دست راستی
- متحد كردن اتحاديه های كارگری
- تشكيل " شوراي متحد كارگري "
ضمنا از درشت تر كردن و يا قرمز كردن و رنگي كردن قسمت های مهم هر مطلب برای بهتر
در ذهن نشستن نيز استفاده كنید.
تاريخ شمسي و در موارد مهم هم شمسی و هم ميلادی مهم است. در مطلب زنده ياد روستا
بيشتر از تاریخ ميلادی و گاهی شمسی و گاهی هر دو استفاده شده است. اگر امكان دارد
همه را شمسی کنید.
كار پسنديده روستا در مورد استفاده از كلمه "نمايشات" بجای متينگ و دموستراسيون
و... چقدر به دل همه ما نشست. متاسفانه از بعد از انقلاب كمتر از اين كلمات استفاده
مي شود.
2- مطلب ريشه ها و زمينه های عينی و ذهنی "تاكتيك قديمی موزائيكی كردن كشور ها برای
سلطه بر منابع منطقه" در شماره 164 خیلی بموقع بود.
در جمهوری اسلامی نیز از جدايی بخش هايی از صنعت و كشاورزی از بدنه دولت و اداره آن
توسط خوانين مدرن- بنياد 15 خرداد، بنياد مستضعفان، بنياد شهيد و....- استفاده می
شود، كه از تفكر فئودالی و خان خانی بر مي خیزد. اين تفكر در اكثريت رهبران جمهوري
اسلامي ديده ميشود. پر و بال دادن به قرض الحسنه ها علاوه بر منافع طبقه سرمايه دار
تجاری خود ناشی از این طرز تفكر است. دولتي كه در مركز چنين تفرقه افكنی است مسلما
در استان ها نيز تفرقه افكنانه عمل می كند. يكي از دست اندر كاران كارگری در استان
ايلام تعريف مي كرد "ما ايلامی ها معتقد هستيم كه حكومت جمهوری اسلامی ايلام را جزء
ايران نمي داند. به افغانی بيشتر از ايلامی ها بها مي دهد."
بر خورد با ايلامی های شيعه مذهب اينطور است وای به حال بلوچ ها سنی مذهب. وقتي همه
چيز در مركز باشد از جمله تهران نيمي از مملكت را ببلعد، زمينه های جدايی شرايط
عينی خود را پيدا مي كند.
به همین دلائل مقاله فوق "تاكتيك قديمی موزائيكی كردن كشور ها ......" هم بسيار بجا
بود و به دل نشست.
تا فراموش نکرده ام بنویسم که انتشار کتاب"ميراث انقلابي تورج حيدری بيگوند" هم
بسیار بموقع شروع شد.
در دهه 40 و 50 نیز جو ضد توده ای- كه به هر دليل شكل گرفته بود و نياز به بحث
جداگانه دارد- باعث کور ذهنی نسل جوان و چپ ایران شد و جنبش چریکی از درون آن بیرون
آمد. البته همانطور كه مي دانيم جو مائوئيستي (كه در حقيقت همان جو ضد توده اي در
داخل ايران بود) در سطح جهان- كه آن نيز نياز به بحث جداگانه دارد- در ايجاد این جو
تاثير زيادی داشت.
همین مسئله، یعنی گرایش ضد توده ای، در میان بخش هائی از افراد سازمان فدائيان خلق-
چه اقليت و چه اكثريت - در حال حاضر نیز - بويژه بعد از دهه 90 ميلادی قرن بيستم که
با فروپاشی اتحاد شوروی همزمان شد- باعث رشد راست روی در میان این دوستان قدیمی شده
است. یعنی پیش از انقلاب یک نسل را جو ضد توده ای به چپ روی کشاند و نسل پا به سنی
را هم درمهاجرت و لایه هائی از نسل جدید چپ در داخل کشور را هم همین جو به راست
برده است.
اگر درباره اصلاح طلبان در این رابطه چیزی نمی نویسم نه به این خاطر است که توانسته
اند از گردباد ضد توده ای خود را نجات دهند، خیر متاسفانه اینطور نیست. اما بحث با
کسانی است که خود را وابسته به اردوگاه چپ و مارکسیستی می دانند. بحث با کسانی که
مانند اصلاح طلبان مدعی حضور دراین جبهه نیستند متفاوت است. والا می دانیم که شوروی
ستیزی، توده ای ستیزی و چپ ستیزی قدیمی همین اصلاح طلبان به طرف چه چاهی آنها را
کشاند. چاهی که اکنون با صد متر طناب هم نمی توان آنها را از ته این چاه در جمهوری
اسلامی بیرون کشید. فرق نمی کند که ملی مذهبی باشند یا مشارکتی و یا مجاهد انقلاب و
یا تحت هر نام و گروه دیگری.
راه توده- دوست قدیمی! بر آنچه نوشته اید کلامی نمی توانیم اضافه کنیم. خود شما حق
مطالبی را که طرح کرده اید، ادا هم کرده اید. تنها می توانیم سپاسگزار محبت و توجه
شما باشیم. به همه رفقا و دوستان سلام های گرم ما را برسانید.
آرش- رفقای منتشر کننده راه توده! لطفا از طرف من به مسئولان فنی سایت هم خسته
نباشید بگوئید. تغییراتی که در آرشیو داده اند خیلی خوب است و جستجو را واقعا راحت
کرده است. در این چند روز چندین ساعت در آرشیو سایت گشتم و خیلی مطالب جالب را دیدم
و پیدا کردم.
نمی دانم خبر دارید یا خیر؟ یک روزنامه نگار جوان در افغانستان به اسم پرویز کامبخش
به اعدام محکوم شده است. این پسر 23 ساله وبلاگی داشت بنام آبسال. اگر به خاطر
داشته باشید یک بار هم نوشته ای درباره چه گوارا نوشته بود که در راه توده منتشر
شد. من هم از طریق وبلاگش با او ارتباط داشتم. پسر بسیار با محبت و البته کمی هم
خام بود. خلاصه اینکه خیلی نگرانش هستم. مثل بعضی از دور و بری های خودمان در اینجا
که چقدر گفتیم و به گوششان نرفت تا سر از اوین در آوردند.
ارادتمند شما
راه توده- قبل از هر چیز خوشحالیم که استفاده کنندگان
داخل کشور، می توانند آسان تر از گذشته به آرشیو سایت مراجعه کنند. به نویسنده این
نامه و دیگرانی که امکان آن را دارند توصیه می کنیم، در داخل و بویژه در دانشگاه ها
بصورت غیر مستقیم مراجعه به راه توده را توصیه کنید و بویژه تاکید کنید که به آرشیو
آن مراجعه کنند. نباید اجازه داد اشتباهات دهه 40 و
نیمه اول دهه 50 یکبار دیگر تکرار شود و خون سرخ و
جوشان نسل نوین و جوان چپ ایران را برباد رود. پیش از رسیدن به آن نقطه ای که زنده
یاد حیدری بیگوند رسیده و در باره رویاپروری مسلحانه آن دوران برای به میدان
فراخواندن طبقه کارگر و توده های مردم نوشت، باید فکری برای جنبش نوین چپ ایران
کرد. در طول مبارزه سیاسی، دوران هائی هست که حتی یک کلمه یا یک جمله، باندازه
شلیک یک گلوله و پرتاب خمپاره نقش آفرین است و به آن بیداری کمک می کند که در
سرانجام خود می تواند و باید به سیلی بنیانکن تبدیل شود. دست شما را می فشاریم
و به توصیه هائی که کرده و نکات دیگری که اشاره کرده اید و ما از نامه شما دراینجا
حذف کردیم عمل خواهیم کرد. البته پس از مشورت با دوستان و همکاران. ارتباط خودتان
را از همان طریق که این بار عمل کرده اید حفظ کنید.
موفق باشید
افسانه- سرمقاله راه توده
سلام رفیقان عزیز و محترم. خسته نباشید و مرسی از انتشار راه توده
دوستان به نظر من سرمقاله های راه توده به عنوان مثال سرمقاله 162، کمی سنگین و از
ادبیات سختی برای فهمیدن استفاده شده است. پیشنهاد من این است که لطفا سرمقاله ها
را به ادبیات آسان تری به نگارش در آورید. مرسی
راه توده- در همین ارتباط اشارات دیگری نیز به ما شده
بود و به همین دلیل در سرمقاله شماره 163 این مسئله را مقدمه ورود به بحث روز کردیم
و نکاتی را یادآور شدیم که امیدواریم شما هم آنها را خوانده و بخاطر داشته باشید.
البته ذکر آن نکات موجب برخی گلایه ها نیز از ما شد. گلایه این بود که "نه بی خبریم
و نه در درک سرمقاله های شما ناتوان و...". نه در آن توصیه ها قصد انکار درک و فهم
خوانندگان راه توده را داشتیم و نه این پاسخ که به خانم "افسانه" می دهیم قصد توجیه
خود را داریم. به روی دو چشم. هم نظر افسانه خانم ها را مراعات خواهیم کرد و هم
اعتراض آن بخش از دوستانی را که به آنها اشاره کردیم.
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم- که در طریقت ما، کافریست رنجیدن
این شعر را، هم برای هر دو گروه خوانندگان راه توده نوشتیم و هم برای دل
خودمان.
موفق و در تماس باشید
داروک - یک پرسش
شما که با آقای دکتر کیانوری تماس دارید، می توانید از ایشان بپرسید در حالی که
رادیو BBC نقش رادیو انقلاب را شروع کرد و تا آخر ادامه داد، چطور ایشان و حزب فکر
نکردند شاید در نهایت به جای هویدا احمدی نژاد بیاید؟ آیا هویدا برای ایران و
ایرانی از احمدی نژاد مفید تر نبود؟ فراموش نکردیم که دیگر نه ایشان و نه حزب جوان
نبودند و البته مردم ایران به کلی از مسائل سیاسی دور و نا آگاه. آیا ایشان در مورد
تبلیغ رادیو BBC برای انقلاب و یا آزادی در مساجد در دو ساله آخر رژیم شاه و
جریانات نوفل لوشاتو و... توضیحی در آن؟ در ضمن باید بگویم که من به ایشان احترام
می گذارم.
راه توده- دوست گرامی! امیدواریم لااقل اطلاعات شما
در باره دوران انقلاب و نقش بی بی سی و صدارت 14 ساله هویدا شبیه اطلاعاتی که
درباره زنده بودن و در ارتباط بودن کیانوری با ما نباشد. در واقع باید بنویسیم: صبح
بخیر!
دکتر کیانوری اکنون چند سالی است که با هیچ انسان زنده ای ارتباط ندارد، زیرا در
قید حیات نیست.
اما درباره نقش رادیو بی بی سی و یا مساجد و نوفل لوشاتو و بویژه دوران گهربار
صدارت هویدا که در حقیقت صدارت نبود، بلکه چاکری و فرمانبری از شاه بود، ما هم
درحدی که لازم است اطلاعات داریم. اگر این اشاره شما بخواهد چنین تلقین کند که
رادیو بی بی سی باعث انقلاب در ایران شد و این رادیو توانست میلیون ها مردم ایران
را به خیابان بیآورد، قطعا با آن مخالفیم. حداقل بعنوان شاهد و ناظر و حاضر در صحنه
سیاست و انقلاب این اطمینان را به شما می دهیم که "کم نمی دانیم" و شما اشتباه می
کنید!
خیر برادر عزیز. بی بی سی در ایران انقلاب نکرد،
دیکتاتوری شاه و فسادی که تا بن دندان در نظام سلطنتی رخته کرده بود انقلاب کرد.
هویدا نیز یکی از رقاصان این نقاره خانه بود. به یک تنه به قاضی رفتن های آن آقا در
رادیو تلویزیون های فارسی زبان امریکا گوش نکنید. عباس میلانی را می گوئیم.
بی بی سی گلوی تمام احزاب را در ایران نگرفت، بلکه شاه گرفت، بی بی سی مساجد را
یگانه کانون تبلیغ و تشکل مردم نکرد، شاه کرد. این که بدستور انگلیس و امریکا چنین
کرد و یا خود چنین بود و از پدرش تقلید کرده بود، یک بحث باز و ادامه دار است.
ما بارها در راه توده نوشته ایم و یکبار دیگر هم می نویسم: این که جمهوری اسلامی چه
کرده و یا چه می کند؟ اوضاع امروز چیست و مردم برای چه اهدافی به میدان آمدند و
اوضاع در زمان شاه چه بود و مردم چرا در برابر آن اوضاع ایستادند؟ هرگز نباید باعث
شود ما آب پاکی روی دست دو دوران استبدادی رضاشاه و محمد رضا شاه بریزیم. اتفاقا،
حتی در تسلط مذهب و روحانیت بر انقلاب 57، مقصر اصلی همان پدر و پسراند، که
پناهنگاهی برای مردم باقی نگذاشتند جز مساجد و روحانیت!
مقایسه وضع اقتصادی و فرهنگی و سیاسی- مذهبی امروز ایران با دوران شاه، قیاسی است
که ما را به چاله دفاع از سلطنت و بازگشت به گذشته می برد. ما نباید به عقب
بازگردیم، بلکه باید به پیش برویم. برای عبور از دوران دشوار کنونی، نباید به گذشته
بازگردیم. استبداد و خودکامگی و فساد و ارتجاع مذهبی و سلطنت را چه از نوع ولایت
امری آن و چه از نوع شاهنشاهی آن باید پشت سر بگذاریم. نگران دوران باشید که پس از
یک دوران بازی های نظامی و سیاسی و حتی جنگی، از دل همین سپاه پاسداران و از جمع
همین فرماندهان سپاه پاسداران که اکنون اینگونه رجزخوانی می کنند و بالای منبر می
روند، یک رضاخان جدید در آورده و بر ایران مسلط سازند و سپس با او به همه تفاهم ها
برسند. حتی برای جمع کردن بساط جمهوری و به خانه بازگرداندن روحانیتی که پایگاه آن
بشدت درایران ضربه خورده و حتی مردم به سخنان و فتواهای معتبرترین و سالم ترین و
روشنفکر ترین آنها بی اعتنائی نشان میدهند. دراز کردن این "حکیم باشی" برای جلب
حمایت مردم در پشت سر همان که قرار است رضاخانه آینده ایران شود، شگرد و ترفندی است
که عمیقا باید به آن اندیشید.
بخوانیم و بیشتر بیاندیشیم! این توصیه موکد ما به همه توده ایها و خوانندگان راه
توده است و خود نیز تا آنجا که عقلمان برسد همین کار را می کنیم.
راه توده- این دوستان با پیام خواستار دریافت راه
توده شده اند که مطابق آن عمل شد:
ali1239 و Eshgh- لاله پروینی- fasihi- titiktak-
راه توده 165 04.02.2008