بازگشت

مردم ـ دوره هفتم، سال دوم، شماره 440، دوشنبه 20 بهمن ماه 1359

          

چماقداران

با انقلاب زاده شدند

اما سپاه ضدانقلاب اند

 

        چماقداران همچنان یکه تازانند. بدون هراس و تردید، به دفاتر احزاب و سازمان های سیاسی حمله می کنند. آنها روز روشن بساط کتابفروشی ها را درهم می ریزند، شبانه به کتابفروشی ها می ریزند و آن ها را آتش می زنند. با مواد منفجره. چماقداران خیلی بی پروا به تظاهرات حمله می کنند، حتی به مساجد می ریزند و ....

این اوج چماقداری است، اما چماقداری پدیده تازه ای نیست. به 22 بهمن رسیده ایم. چماقداران به اندازه عمر انقلاب دوام آورده اند! البته اینها چماقداران بعد از پیروزی انقلابند، ولی حتما بیشترشان همان چماقداران قبل از انقلابند: یک روز برای دفاع از شاه قمه می کشیدند و با چماق به مردم حمله می کردند، امروز برای برگرداندن رژیمی مثل رژیم شاه، یا کمی ملایم تر از آن ـ میانه رو ـ. آنها کهنه آشنایانند، فقط پس از انقلاب، عناصر ناآگاه و فریب خورده ای هم در بین چماقداران حرفه ای بُر خورده اند.

اولین چماقداران روز 24 بهمن 1357 ـ دو روز بعد از پیروزی انقلاب ـ در خیابان انقلاب به زنان حمله کردند. آن ها که خود را مسلمانان متعصبی معرفی می کردند، شعار می دادند: «یا روسری، یا توسری!». وقتی اولین حمله چماقداران با بی اعتنایی «قانون» روبرو شد، وقتی در کمال تاسف، برخی از مقامات مسئول درباره حمله وحشیانه و تحریک آمیز آنان، گفتند: «مردم با زنان بی حجاب مخالفند»، گستاخ تر شدند. طولی نکشید که در سراسر کشور موج چماقداران زیر نقاب «اسلام» براه افتاد. چماقداران ادعا کردند که فقط با «حزب الله» موافقند و چنین ادعا کردند که «حزب الله» یعنی «احزاب اسلامی» و بقیه احزاب باید نابود شوند و زودتر از همه حزب توده ایران. بعد حمله سراسری به دفاتر حزب توده ایران و نامه «مردم» و فروشندگان آن آغاز شد. چماقداران کوبیدند و آتش زدند. حزب توده ایران در دام این توطئه نیفتاد. آن را شناخت و افشا کرد: آن ها انقلاب را نشانه گرفته اند و حمله را از حزب توده ایران آغاز کرده اند. متاسفانه به این هشدار توجه نشد. ابتدا نوبت احزاب و نیروهای مترقی پیرو سوسیالیسم علمی بود. نخست به سراغ حزب توده ایران آمدند. عین همین ماجرا در مورد فداییان خلق (اکثریت) تکرار شد. بعد سروقت نیروهای مسلمان رفتند. به اسم «مجاهد خلق» به پاسدار حمله کردند و به اسم پاسدار به «مجاهد». جنگ مغلوبه شد. انقلابیون با تجربه بدام نیفتادند، اما جوانان انقلابی بدام افتادند.

حملات چماقداران تنها به افراد و دفاتر نبود. کتابفروشی ها هم با موج های پی در پی حمله روبرو بودند. البته مطابق نقشه، اول به کتابفروشی هایی که کتاب ها و نشریات غیرمذهبی می فروختند، حمله می شد.

در تمام این مدت، که نزدیک به یکسال و چند ماه طول کشید، متاسفانه بیشتر نیروهای مسلمان طرفدار انقلاب، یا با بی تفاوتی با این مسئله روبرو شدند و یا حتی به گوشه و کنایه و گاه آشکارا آن ها را حمایت کردند. حزب توده ایران بکرات گفت که حملات چماقداران از نیروهای مترقی چپ شروع شده، اما همین جا متوقف نخواهد شد، هدف چماقداران انقلاب است. اما بودند کسانی و روزنامه هایی که با پندار «مردم» علیه «چپ ها» وارد عمل شدند و چماقداران را مستقیم و غیرمستقیم تایید کردند. متاسفانه برخی از مقامات هم در عمل بر این حملات صحه می گذاشتند.

پرده اول چماقداری، که در خلاصه ترین شکل آن را بیان کردیم، صدها زخمی و کشته به جای گذاشت، خرابی مفصلی را سبب شد و مهمتر از همه، توانست سبب نفاق و درگیری در بخشی از نیروها و تشنج و درگیری در بسیاری از نقاط شود.

پرده دوم با حمله به بخش دیگری از نیروهای مسلمان آغاز شد. ابتدا به «جاما» حمله کردند. بعد به «جنبش مسلمانان مبارز» حمله بردند، که خوشبختانه در هر دو مورد، این حمله عقیم ماند. سپس به «میزان» و «کانون ابلاغ شریعتی» حمله کردند. دیگر معلوم شد که چماقداران «مردم» نیستند و هدف آن ها فقط مبارزه با «چپ» نیست، بلکه زیر نام های مختلف و با بهانه های گوناگون می خواهند نیروهای اصیل انقلابی را بکوبند، بین آن ها تفرقه ایجاد کنند، تشنج و درگیری ایجاد نمایند و بدینسان جبهه انقلاب را تصعیف کنند.

از روز 20 آبان 59، با دستگیری صادق قطب زاده، موج تازه ای از چماقداری براه افتاد. با حمله به سخنرانی احمد سلامتیان در مشهد. در اصفهان اتومبیل یک سخنران را درهم شکستند.

روزنامه «انقلاب اسلامی» می نویسد:

«یک گروه چماقدار به مردمی که برای استماع سخنان رییس جمهور جمع شده بودند، با چوب و کفش حمله می کنند».

آنها که خود را زیر نقاب اسلام پنهان کرده بودند و مسلح بودند، در سه راه مطهری  شروع به تیراندازی هوایی کردند. شعار میدادند"امروز هشدار، فردا کشتار".

این اخبار، که مشتی از خروار است، نشان می دهد که چماقداران «پرده»ها را دریده اند تا با «منطق چماق» کارها را فیصله دهند.

چه باید کرد؟

این سناریوی، با شدت بی سابقه ای دنبال می شود. با این وضع خطرناک چه باید کرد؟

پاسخ ما، که بارها و بارها آن را تکرار کرده یم، روشن است: اجرای قانون! به نظر ما مقامات مسئول و ارگان های انقلابی باید قانون اساسی را با قاطعیت تمام اجرا کنند. قانون باید با ایجاد امنیت قضایی، زمینه فعالیت احزاب، سازمان ها و گروه هایی را که در چهارچوب جمهوری اسلامی فعالیت می کنند، فراهم بیاورد.

چماقداران و مراکزی که از آنجا هدایت و حمایت می شوند، باید به افکار عمومی معرفی گردند.

 

 

 

   مقاله در فرمات PDF :                                                                                           بازگشت