بازگشت

مردم ـ دوره هفتم، سال اول، شماره 38، چهارشنبه 20 تیر ماه 1358

آیا واقعا

«قحط الرجال» است

کفگیر انتخاب کادر

چرا در دولت بازرگان

به "ته دیگ" خورده بود؟

 

آقای بازرگان نخست وزیر، در نطق رادیو تلویزیونی چهارشنبه گذشته، در مورد کادرهای مورد نیاز کشور گفت که: "کفگیر به ته دیگ خورده و در این قحط الرجال ما دیگر کسی را نداریم که برای اداره امور برگزینیم."

         مسئله کادر رهبری کننده، مدیران و متخصصان، در هر کشوری مسئله مهمی است. در کشور ما، بعد از انقلاب و به دنبال ضرورت بی تردید تصفیه دستگاه دولتی و پاکسازی حتمی و قاطع پست های حساس از عوامل دار و دسته شاه مخلوع و سرسپردگان به امپریالیسم و طرفداران سرمایه داری وابسته و غارتگر، این مسئله بسی حادتر و حیاتی تر است.

         آقای نخست وزیر هنوز توان آن را در خویشتن نیافته است که در میان این همه مردم صاحب صلاحیت و وارد به امور و روشنفکران تحصیل کرده و میهن دوست و آزادی خواهی که با نهایت صمیمیت و ارادت به امر انقلاب، حاضر به خدمت به خلق زحمتکش هستند، افراد مناسب ولازم را بیابد، ایشان هنوز نتوانسته اند که این نیروی عظیم ولایق را در بین خود مردم انقلابی ایران، در بین روشنفکران صدیق و صالح ما کشف کنند. واین مایه تاسف است.

         و اما علت این ناتوانی روشن است. ایشان در محدوده ای بس تنگ به دنبال مطلوب می گردند و به ناچار، در میان این همه روشنفکر خلقی درجه اول و مدیر لایق انقلابی صادق و وارد، تنها پس از گزینش دویست نفر، به گفته خودشان، کفگیرشان به ته دیگ رسیده است! آیا این توهین نسبت به همه نیروهای صدیق و کارآ، شایسته مدیریت و لایق برای خدمت به انقلاب نیست؟ آیا تنها همین اطرافیان واقوام مورد اطمینان، شایسته اداره امور کشوری هستند که در انقلاب بزرگش میلیون ها و ده ها میلیون شرکت جستند و تظاهرات و اعتصابش در مقیاس جهانی کم نظیر و خیره کننده بود؟

البته اگر قرار باشد که قطب نمای انتخاب ما تنها گروه ویژه و به کلی انحصاری را نشان دهد، قدرت گزینش بیش از این هم نخواهد بود. اما اگر پایه را بر مشارکت همه نیروهای مومن به انقلاب و ضد امپریالیست قرار دهیم و همه آزادیخواهان و ترقیخواهان را، که با آن همه فداکاری و علاقه در نبرد خلق زحمتکش شرکت نمودند، به حساب آوریم وملاک های محدود کننده و غیر واقع بینانه ای را که به کار می رود، کنار بگذاریم، با منظره به کلی متفاوتی روبرو خواهیم شد. اگر تنها دو ملاک را برگزینیم، اول آن که شخص برگزیده، صرفنظر از عقیده و نظر سیاسی و مسلک و تعلق سازمانی اش، معتقد به انقلاب و مخالف با امپریالیسم باشد و دوم آن که در رشته مورد نظر صاحب صلاحیت وارد و کارشناس باشد، آن وقت خواهید دید که دیگ استعداد و توانایی و شایستگی ایرانیان آنقدرها گود هست که به این آسانی ها کفگیر مسئولان به ته آن نرسد!

         چه کسی می تواند چشم بر این واقعیت ببندد که بر اثر همین انحصارطلبی و خاصه خرجی نوع جدید، عملا نیروهای بسیار فعال و نارآیی عملا عقیم مانده اند، به هرز می روند، از صلاحیت و تخصص آن ها استفاده نمی شود، تنها به این علت که کفگیر انتخاب کننده دستگاه دولتی آن ها را کنار می زند، راهشان نمی دهد، دلسردشان می کند؟

         ما البته با دلسردی، خانه نشینی، کناره گیری، ترک صحنه و غیره شدیدا مخالفیم و برعکس فعالیت صمیمانه به سود خلق و انقلاب را در هر شرایط دشواری توصیه می کنیم. ولی در ضمن وقتی با چنین پدیده هایی در مورد روشنفکران خلقی و مترقی روبرو می شویم، می پرسیم، گناه از کیست؟ از مردم و روشنفکران انقلابی، یا از ملاک های گزینش؟ آیا روش دولت نمی تواند در دراز مدت عواقب شومی برای ایران داشته باشد، محروم کردن کشور ما و انقلاب ما از این همه نیروی فعال انسانی، آگاه، پرتوان، متخصص، کاربر، مومن به خلق و مخالف با ضد انقلاب و با امپریالیسم، فقط به ققط به صرف آن که دارای عقاید و نظریات سیاسی و اجتماعی دیگری هستند و همانطور که انقلاب ما بود، طیف وسیعی از انواع مکاتب و مسلک ها را در برمی گیرند، آیا کار درست و انقلابی است؟

         همانطور که انقلاب با وحدت همه نیروها پیش رفت، دفاع از انقلاب و ایجاد نهادهای مستحکم و کارآی آن نیز تنها با چنین وحدت عمل نیروهای مختلف، ولی متحد امکان پذیر است. راه حل بنیادی و قاطع و دراز مدت این مسئله را در واقع باید در همان جبهه متحد خلق، در همان همکاری و عمل مشترک کلیه نیروهای انقلابی و ضد امپریالیستی بدون استثناء و بدون انحصار و تبعیض جست. این راه به یک دولت انقلابی امکان خواهد داد که از همه این نیروها وسیعا استفاده کند و برای اجرای یک برنامه مشترک، همه نیروهای عظیم انسانی ایران را که به واقع کارا، متخصص، مدیر و شایسته هستند، بسیج کند و به کار بکشد و در راه خدمت به امر انقلاب و پیشبرد آن به فعالیت ثمر بخش وادارد. با این سلاح برا خواهید دید که در مردم ما و روشنفکران ما استعدادها و توانایی ها به قدری زیاد است که احتمال آن که یک دولت انقلابی دچار «دشواری انتخاب» شود، بیشتر خواهد بود تا آن که از درد «قحط الرجال» بنالد.

 

 

    مقاله در فرمات PDF :

بازگشت