عموئي، رئيس دانا و حکيمي
چپ داخل کشور
سال 85 را چگونه مي بيند!
نشريه نامه در پايان سال 84 گفتگوی گزارش گونه در باره وقايع سال 84 و پيش بيني آنچه در سال 85 روی خواهد داد را با بهره گيری از نظرات چهره های شناخته شده چپ داخل کشور منتشر کرد. از اين گزارش و گفتگوی مشروح، سه بخش را منتشر مي کنيم:
محمدعلي عمويي، عضو رهبری وقت حزب توده ايران (که پس از 24 سال زندان شاهنشاهي، دوباره در سال 1361 دستگير و برای 13 سال ديگر به زندان بازگردانده شد.)
نيز نهمين دوره ی انتخابات رياست جمهوری را مهم ترين حادثه ی سال 84 مي داند و مي گويد:
"در سال 84 مسأله ی انتخابات رياست جمهوری در دستور كار بود و با توجه به روند وقايعي كه ما كم و بيش شاهدش بوديم و نشانه هايي كه از همان ابتدا نمايان شده بود، من چندان به آن چه پيش خواهد آمد خوش بين نبودم و مي بينيم كه آن چه اتفاق افتاد هم اتفاق خوشايندي نبود. در سال 84 محدوديت ها مانند گذشته ادامه داشت اما نيروهای بالنده در هر شرايطي تلاش و كوشش خودشان را انجام مي دهند. اين دشواری ها بعضي وقت ها بيش تر بوده است و بعضي وقتها كم تر. به نظر من تلاشهای عدالت خواهان ايران در سال84 مثمر ثمر بوده است؛ هر چند شايد ابعادش محدود بوده است و ميزان اثرگذاری اش آن چنان كه بايد نبوده است اما كوشندگان سلامت و سعادت مردم از تلاش خود خسته نميشوند...
كشور ما در سال 85 با تهديدهايي جدی روبرو خواهد بود و با توجه به ميزان حساسيتي كه نيروهای گوناگون در مورد نه فقط انرژی هسته ای بلكه در مورد كل سياست های جمهوری اسلامي نشان مي دهند، مي بينيم كه كشور ما را در مجامع بينالمللي كم تهديد نمي كنند و زبان تهديدگرشان دراز شده است. من در اين شرايط روی پايداری مردم ايران حساب مي كنم، حتي اگر سياستهای رسمي آن چنان كه بايد نباشد. مردم ايران پيش از اينهم روزهای دشوار اين چنيني را پشت سر گذاشتهاند و با توجه به اين سابقه من تصور نمي كنم حادثهی بسيار مهمي در سال 85 رخ بدهد."
فريبرز رئيس دانا:
" سال گذشته كه كانديداتوری احمدی نژاد مطرح بود مصاحبه ها و اظهار نظرهای من نشان مي دهد كه خيلي زود متوجه شدم او رييس جمهوری اسلامي مي شود. من اين را از سخنراني های يك ژنرال سپاه پاسداران بنام "حسن عباسي" متوجه شدم و با پي گيری خط سياسي و ايدئولوژيك او اطمينان يافتم كه چنين خواهد شد. تا اين جا از خودم كمي تعريف كردم اما بايد حالا از خودم انتقاد كنم. من فكر نميك ردم اين دولت دست به اين سخت گيری ها بزند. من فكر نمي كردم اين دولت كه مي خواهد مطابق شعارهايش خودش را دولتي مِهرورز و عدالت گستر معرفي كند، ممكن است فعالان سياسي رقيب يا مزاحم خودش را و آزادی خواهان را خيلي يا حتي كمي كنترل كند. من فكر نميكردم اين دولت، اين چنين به جنگ و برخورد با خواسته های بسيار ساده و انساني مردم برود و اعتراف مي كنم كه پيش بيني من غلط بود. من وقتي برخورد دولت با فعالان سنديكای كارگران شركت واحد را و سخت گيری در مورد زندانيان سياسي از جمله پيمان پيران كه مشكل حاد كبدی دارد و ناصر زرافشان كه هنوز مسأله ی كليهاش حل نشده است را ديدم، دانستم كه اشتباه پيش بيني كرده بودم. من وقتي برخورد با زنان را در پارك دانشجو ديدم كه واقعاً سر و دست زناني را كه برخي از آنان بالای 80 سال سن داشتند، مي شكستند، دانستم كه پيشبيني من غلط بوده است. من هرگز فكر نمي كردم كه دولت دست به اين خطای بزرگ بزند كه اين قدر زود زير پای خودش را خالي كند. فكر نمي كردم اين دولت در مورد انرژی هسته ای طوری عمل كند كه شعارش در مورد نفت بر سر سفره ی مردم به اين سرعت محو شود."
دولت احمدی نژاد قول داده بود نفت را سر سفره ی مردم ببرد، اما اكنون آن چه مطرح نيست مردمند و سفره شان و درآمد نفت و مي رويم كه تحريم های نفتي دخل درآمدهای نفتي را بيآورد. من فكر نمي كردم دولتي كه همكاران و همفكرانش سال ها مصدق را خائن معرفي مي كردند، در يك معادله ی ساده انديشانه شعارهايش را با يك غرور به دروغ ساخته ی ملي بر باد بدهد. من هرگز اينها را باور نمي كردم؛ ولي بايد باور مي كردم كه وقتي قدرت بي پشتوانه به اوج برسد خيلي زود مانند فواره فرو خواهد ريخت. سال 84 گرچه سال پيروزی جنبش عدالت خواهي ايران نبود اما سال گام های بسيار موفقيت آميز اين جنبش بود.
عدالت طلبان در اين سال نشان دادند كه بيش تر از همه، دموكراسي را آن ها مي خواهند نه اصلاح طلبان. بازاريان، سوداگران، سهم بران قدرت و رانتخواران هيچ كدام سر سوزني دفاعي از دموكراسي عرضه نداشتند و حتي برخي از آن ها دموكراسي را ويروس معرفي كردند. آنها وقتي وطن به كام برخورد با اژدهای هفت سر امپرياليسم رفت، همه در سكوت نگاه كردند تا ميهن به كام پرمخاطره ی برخورد با امپرياليسم برود. اما جنبش عدالتخواه و برابری طلب پای دموكراتيسم مشاركتي و دفاع از آزادی مردم ايستاد. در حالي كه طرفداران پنج - شش چهرهی انتخاباتي پشت روزنامه ها، اتاقهای اقتصادی و دولت مردان فربه شان سنگر گرفتند و اينك خشمن اشي از كوتاه شدن دستشان از بنگاههای اقتصادی را بر سر مردم خالي مي كنند، مبارزان اصيل و راستين دموكراتيسم نوين و ژرف، از سال 84 سرفراز بيرونآمدند گرچه ضربه های زيادی هم متحمل شدند كه برخوردهای خشونت بار كار بدستان قدرت در اعتصاب سنديكای كارگران شركت واحد، تحصن در برابر زندان اوين و پارك دانشجو فقط نمونه هايي از آن است. من پرارزش ترين و مثبت ترين دست آوردهای سال 84 را متعلق به آزدی خواهان مستقل و لاييك مي دانم.
در سال 85 غرور ملي كه سال ها سركوب مي شد و گفته مي شد كه هواداران آن بايد بروند به جهنم و اكنون به عنوان ابزار از آن استفاده مي شود، مانند حبابي در آسمان مي تركد.
مردم شاهد خواهند بود كه هيچ برسوخته ای از گروههای ضربه زن، هيچ جويباری از دلار، هيچ كوهستاني از زرادخانه و هيچ قدرت امپرياليستي آزادی را برای مردم ما نخواهند آورد. مردم آگاه، آگاه تر خواهند شد كه يك راه و فقط يك راه برای سعادت و بهروزی خلق های ايران وجود دارد و آن اتكا به اراده ی خودشان و خلق دموكراسي مردمي است. من سال 85 را سال آبروريزی خيلي ها مي دانم و سال آبرومند شدن خيليها؛ چون دريغا كه نقاب بر چهره ی حق كشيدهاند. در سال 85 بعد از ده سال تبليغات سلطه طلبان مبني بر نابودشدن انديشه های آرمان خواهانه و عدالت جويانه، زير پای قدر قدرتي و خودبرازنده سازی خالي خواهد شد. خيلي ها مي سُرَند؛ اگر نه از صندلي پر جبروت قدرت اما در ذهن توده های محروم و آگاه از تخت مي سُرند. سال 85 آغازگاه جهش جنبش رهايي بخش مردم ايران خواهدبود."
محسن حكيمي: "اگر از همان ابتدای سال وقايع را دنبال كنيم مي بينيم كه در همان ابتدای سال حركت كارگران در اول ماه مه را داريم و بعد در خرداد ماه تشكيل مجمع عمومي سنديكای كارگران شركت واحد را كه هشت هزار كارگر زير فشار پليس در اين مجمع عمومي شركت مي كنند. بعد در كردستان حركت اعتراضي وسيعي را مي بينيم كه در اعتراض به كشته شدن جواني به نام "شوانه قادری" شهرهای كردستان يكي پس از ديگری به اين حركت اعتراضي مي پيوندند و نهايتاً منجر مي شود به اعتصاب سراسری 16 مرداد. بعد از آن در آبان ماه اعلام احكام كارگران دستگير شده ی سقز در سال 83 را داريم و به دنبال آن اعتراض كميته ی دفاع از حقوق دستگيرشدگان اول ماه مه را كه امروز هم فعال است و از نمايندگان كارگران، زنان، دانشجويان و نويسندگان تشكيل شده است. بستر اصلي اين اعتراضات و نيز دهها حركت اعتراضي ديگر مانند بستن جاده ها، تجمع در برابر ارگانهای دولتي و اعتصاب های متعدد و همين حركت اخير، تجمع 8 مارس كه در پارك دانشجو انجام گرفت و به شدت سركوبشد، ناتواني دولت در برآوردن مطالبات مردم است و با توجه به شناختي كه از ناتواني دولت و تضادهای موجود در آن داشتم برای من قابل پيش بيني بود. اتفاق مهم ديگر در عرصه ی حكومتي انتخابات رياستجمهوری بود كه اينهم نه دقيقاً اما تا حدودی قابل پيشبيني بود. من مي دانستم كه اصلاحطلبان به دليل ناتواني در پاسخ گويي به مطالبات مردم رای نخواهند آورد اما رای آوردن احمدی نژاد غيرمنتظره بود.
برآوردهای پيش از انتخابات اين بود كه جناحهای مختلف حاكميت بر سر هاشمي رفسنجاني ائتلاف كنند ولي چنين نتيجه ای غيرمنتظره بود و بسياری اين وضعيت را پيش بيني نمي كردند. اين موضوع نشان داد كساني كه اين وضعيت را پيش بيني نمي كردند متوجه حدت اوضاع ايران نبودهاند. بههر حال انتخاب احمدی نژاد و اقتدارگرايي جناح پشتيبان او نتيجه ی منطقي حدت اوضاع بود و در واقع نشانه ی سفت كردن كمربندها برای مقابله با اعتراضات مردمي. سال 84 برای چپ ايراني نيز قدمي به پيش بود. به نظر من برغم اين كه بهغير از سركوب از سوی دولت برخورد ديگری امكان ندارد و در واقع به مطالبات و خواست های مردم پاسخ داده نمي شود، اعتراضات مردمي در سال 84 رو به گسترش بوده است و از محدوده ی اين يا آن گروه خاص فراتر رفته و به يك اعتراض عمومي بدل شده است.
حاكميت هم با وجود اين كه سعي كرد با سركوب، اين اعتراضات را خاموش كند اما نتوانست بطور قطعي به اعتراضات مردمي پايان دهد و به همين دليل سال 84 را برای عدالت خواهان ايراني قدمي به پيش مي دانم. در سال 85 شاهد حدّت يابي تضادهای درون حاكميت خواهيم بود و ادامه ی مباحثي مانند پرونده ی هسته ای كه در سال جديد بحراني تر مي شود، هم تضاد بين مردم و حكومت را تشديد خواهد كرد و هم تضادهای دروني جناح ها ی مختلف حكومت را."
فرمات PDF : بازگشت