راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گفتگو با "آلايدا گوارا" دختر "چه گوارا"

انقلاب

با آگاهي گسترده

مردم پيش مي رود

ترجمه آبتين سرمدی

 

گفتگوئي که در ادامه مي خوانيد در روزنامه "نويس دويچلند" چاپ آلمان منتشر شده است. "آلايدا" عضو رهبري حزب کمونيست کوباست و اين گفتگو درجريان سفر وي به آلمان با وي انجام شده است.

 

-                     چه خاطره خصوصي از "چه" داريد؟

-                     زماني که او کوبا را ترک کرد من 4 ساله بودم و هنگامي که او را کشتند 7 ساله. مدتي هم او در کنگو بود. بنابراين، من خاطرات زيادي از پدرم ندارم.

-                     شما پزشک هستيد. آيا بخاطر پدرتان اين حرفه را انتخاب کرديد؟

-                     پدر من نه تنها پزشک، بلکه کارشناس مسائل نظامي و اقتصادي بود. خير! من اين رشته را بخاطر علائق خودم و بخاطر کمک به انسانها و خصوصا کودکان انتخاب کردم. رنج و شادي رابطه تنگاتنگي با هم دارند. علم پزشکي مي تواند رنج ها را تسکين دهد.

-                     شايع است که پدر شما بخاطر مخالفت با گرايشان بورکراتيک در کوبا، اين کشور را ترک کرد.

-                      پدر من هميشه با گرايشان بوروکراتيک فعالانه همراه با فيدل کاسترو مبارزه کرد. آنها هر دو در مکتب مشترکي آموزش ديده بودند.

-                     "چه" انساني انترناسيوناليست بود و براي گسترش انقلاب در امريکاي لاتين تلاش زيادي کرد.

-                     انقلاب را نمي توان صادر کرد. انقلاب بايد از اعماق جامعه و مردم سر در آورد. نمي شود آن را مصنوعي بوجود آورد. شرايط آن بايد در خود کشور موجود باشد. پدرم به بوليوي رفت. در آنجا جنبش کارگران معدن جريان داشت. متاسفانه آنجا بين طرفداران انديشه هاي او و حزب کمونيست اختلافاتي ايجاد شد. چنين مسائلي هميشه مي تواند پيش بيايد. اما کسي که ادعا کند جنبش مسلحانه به شيوه "چه" ديگر از اعتبار افتاده بهتر است کمي روي اين ادعاي خود بيشتر تعمق کند. روش مبارزه هميشه توسط مردم تعيين مي شود.

-                     آيا او قرباني يک قيام بي ثمر نشد؟

-                     من اينطور فکر نمي کنم، زيرا پس از گذشت اين همه سال هنوز از محبوبيت او کاسته نشده است و شما بخاطر اينکه من دختر او هستم با من مصاحبه مي کنيد. او اسطوره ايست که همه جا حضور دارد.

-                     در دهه 70 و 60 در امريکاي لاتين جنبش چريکي به شيوه "چه گوارا" در اوج بود، اما همه آ نها با ناکامي روبرو شدند.

-                     در آن دوران شرايط لازم براي انقلاب هاي توده اي موجود بود. اما ارتباط با توده هاي محروم وجود نداشت. توده اي که صدها سال  در ترس و جهالت بسر برده و در همان وضعيت نگهداشته مي شد، بايد آگاهانه در جريان امور قرار مي گرفت، در غير اينصورت نمي توان به پيروزي دست يافت. "خوزه مارتي" انقلابي برجسته امريکاي لاتين مي گويد:" انسان مي تواند بين دو راه يکي را انتخاب کند. يا حيوان بارکش شده که با سر پائين افتاده هر فرماني را در برابر جان و غذا مي پذيرد و اطاعت مي کند و هيچ سئوالي نمي کند و يا راه خلاف آن را بر مي گزيند و مانند ستاره درخشاني شده و راه مبارزه را به ديگران نشان ميدهد. بعد از انقلاب کوبا، امريکا هوشيار شد و تمام قواي خود را براي خاموش کردن جرقه هاي انقلاب بکار انداخت و با بربريت و خشونت تمام جنبش هاي انقلابي را سرکوب کرد. گاهي  جنبش ها بخاطر دو دستگي و نفاق دروني خود منجر به شکست شدند. گاهي نيز پايدار باقي ماندند. بنابراين سئوال بر سر شکست و يا پيروزي نيست. سئوال در باره تغيير جامعه است. يک جنبش انقلابي هرگز بي ثمر نيست، زيرا راه ها و امکانات بي شماري را در بطن خود بروز مي دهد و اين براي نسل بعد کاملا مهم است.

-                     در دهه 80- 70 ما شاهد يک سري شکست هاي پي در پي در امريکاي لاتين بوديم. تنها کوبا موفق شد از دستآوردهاي خود دفاع کند. علت چيست؟

-                     آموزش در آنجا نقش مهمي داشت. خوزه مارتي مي گويد" فقط يک خلق با فرهنگ مي تواند خلق آزاده اي باشد". خلق بايد بداند چه مي خواهد و چگونه مي تواند به اهداف خود دست يابد. چنين خلقي را نمي توان فريب داد و به بيراهه کشاند و به همين دليل ما در کوبا براي آموزش همگاني ارج و احترام قائليم و روي آن پافشاري مي کنيم. کوبا از عالي ترين درجه همبستگي برخوردار است و اين فقط در صورتي ميسر است که هر فردي خود را عضوي مفيد از جامعه بداند و جامعه هم ارج لازم را براي آن قائل شود. ما بدون اين همبستگي نمي توانستيم بر مشکلات اقتصادي خود در کوبا غلبه کنيم.

-                     آيا کوبائي ها مخالف بازگشت سرمايه داري هستند؟

-                     ما کوبائي ها براي استقلال خود بي نهايت ارزش قائليم و مايل نيستيم وابسته کسي و يا چيزي باشيم و به همين دليل هم با ديگر کشورهاي امريکا لاتين، براي دستيابي به اهداف مشترک روابط تنگاتنگ داريم. ما هرگز به فشارها و تهاجماتي که از طرف اتحاديه اروپا و امريکا صورت مي گيرد تن نخواهيم داد.

-                     اما در کوبا يک سري شرکت هاي خصوصي بين دولت و سرمايه خارجي بوجود آمده اند.

-                     اين درست است. ما بعد از فروپاشي اتحاد شوروي، يعني از سال 1991 به بعد مجبور شديم سرمايه خارجي را در کشور خود بپذيريم و اين باعث تغييراتي در قانون اساسي، که براساس راي مردم انجام گرفت شد. اما ما با دقت مواظبيم که اين سرمايه گذاري به سود مردم باشد و نه به ضرر آنها. زمين و منابع ملي در کوبا متعلق به خلق است و خريد و فروش آن ممنوع است.

-                     از آغاز انقلاب در ونزوئلا، روابط خوبي بين کوبا و ونزوئلا برقرار شد که ادامه دارد. شما اين رابطه را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

-                     روابط عالي است. ونزوئلا کشوري است سرشار از مواد خام و کوبا سرشار از متخصص. کوبا از نظر آموزش و علم بسيار پيشرفته است. ما از اين جهت يکديگر را تکميل مي کنيم. درحال حاضر 23 هزار آموزگار و متخصص کوبائي در زمينه هاي مختلف، درعقب افتاده ترين مناطق ونزوئلا مشغول کارند. به همين دليل ما نفت را پس از کسر هزينه اعزام متخصصين خود به اين کشور، به قيمت بازار، از ونزوئلا خريداري مي کنيم و اين بسيار عالي است.

-                     شما اخيرا با "چاوز" رئيس جمهور ونزوئلا گفتگوئي طولاني داشته ايد. او را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

-                     او انسان فوق العاده ايست، شخصيت بسيار قوي و گيرا دارد و بسيار هم شريف است. براحتي مي تواند انسان را متقاعد کند. او اهل سکوت نيست. من معتقدم که او در انتخاباتي که در دسامبر آينده برگزار خواهد شد، بار ديگر انتخاب خواهد شد و در سالهاي آينده نيز راهي را که برگزيده ادامه خواهد داد.

-                     روياي "چه گوارا" و حدت امريکاي لاتين به سود خلق بود. آيا با پيوستن بوليوي و شيلي به اتحاد چپ اين رويا تحقق پذيرفته است؟

-                     هنوز از پيروزي سخن گفتن در امريکاي لاتين زود است. اين پروسه هنوز مراحل جنيني خود را طي مي کند. يگانه قلعه محکم پس از کوبا فعلا ونزوئلاست که تازه در راه سازندگي و در خدمت گرفتن منافع به سود خلق خود گام برداشته است. اين تغييرات را در عرصه خدمات اجتماعي، ايجاد کار، آموزش و امکانات ديگر به روشني احساس مي کنيم. انتخاب "مورالس" در بوليوي هم براستي يک پيروزي بزرگ در امريکاي لاتين بود. در آنجا نيز اولين گام برداشته شد و ادامه آن نيز به آن بستگي دارد که او در قدرت چه اقداماتي را مي تواند عملي سازد. خلق بوليوي براي رهائي و در خدمت گرفتن منابع خود از دست امريکاي شمالي و سرمايه اروپائي هنوز بايد پيکارهاي زيادي را پشت سر بگذارد. در شيلي هم براي نخستين بار زني با تجربه فوق العاده که پزشک هم هست انتخاب شده است. اين انتخاب انتظارات زيادي را برانگيخته است. او هم بايد نشان دهد که چه مي تواند و چه مي خواهد انجام دهد. او مرحله دشوراي را در برابر خود دارد. البته هر امري نيز زمان خود را لازم دارد. ما به اين کشورها کمک هاي برادرانه خود را مانند کمک ونزوئلا ارائه مي دهيم. درحال حاضر نيز در بوليوي، در زمينه مبارزه با بيسوادي مشغوليم.

-                     مردم اروپا چگونه مي توانند همبستگي خودشان با امريکاي لاتين را عرضه کنند؟

-                     مهم ترين همبستگي، احترام متقابل است. من اروپائي هائي را مي شناسم که فکر مي کنند با يک سفر 15 روزه به کوبا کليد حل همه مسائل ما را پيدا کرده و درجيبشان دارند. درحاليکه اينگونه نيست. همبستگي جنبه هاي مختلف دارد. استعمارگران پرقدرت اروپائي سالهاي متمادي ما را غارت کرده و نابرابري هاي ژرفي را در جامعه ما بوجود آوردند، اين بايد جبران شود. دراينجا سخن بر سر کمک هاي تکنولوژي و پروژه هاي صنعتي است.

-                     اما اتحاديه اروپا نگران حقوق بشر درکوباست!

-                     اطلاعات ناچيز و نادرست هميشه به نتايج نادرستي هم ختم مي شود. قبل از هر چيز بايد مشخص کنيم که صحبت از چه نوع حقوق بشري مي شود. اگر از حق و حقوق وخدمات بهداشتي صحبت کنيم، اين حق براي همه بطور يکسان درکوبا وجود دارد. از ديگر جنبه هاي حقوق اجتماعي نيز مردم کوبا بسيار جلوتر از بعضي کشورهاي اروپائي هستند. اگر درجهان کشوري وجود داشته باشد که در آن آموزش مجاني و علم و فرهنگ دراختيار همگان باشد، آن کشور کوباست. البته طبيعي است که ما در کوبا مشکل مسکن و وسائط نقليه عمومي داريم، که آن هم ناشي از محاصره اقتصادي از جانب امريکاست. اين محاصره به ما اجازه خريد نمي دهد. البته دراين زمينه همچنان به تلاش براي يافتن راه حل ادامه مي دهيم. ما در کوبا فرد بي خانمان نداريم و کسي هم از سوء تغذيه رنج نمي برد. آنچه من را عصباني مي کند تزوير و رياست. اگر کسي واقعا نگران حقوق بشر در کوباست مي تواند آنر را با جزئيات مشخص با من در ميان بگذارد، اما چرا اتحاديه اروپا فقط به ما فشار مي آورد و به امريکا چيزي نمي گويد. چرا کشورهاي کوچک را زير فشار مي گذارند و آنها را محاصره اقتصادي مي کنند و کشورهاي پرقدرت را براي هر اقدامي عليه اين کشورها آزاد مي گذارند؟ چرا به نقض وحشيانه حقوق بشر در"گوانتانامو" از جانب امريکا اعتراض نمي کنند. من چگونه مي توانم نگراني عوام فريبانه حقوق بشر اتحاديه اروپا را نسبت به کوبا جدي بگيرم؟ اتحاديه اروپا نگران حقوق بشر درکوباست و نگران حقوق بشر در اتحاديه اروپا نيست که بزرگترين دستآوردهاي انساني، يعني آموزش و خدمات بهداشتي را خصوصي کرده است.

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                      بازگشت