راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

يادآوريد

آنچه را با فتح و عرفات شد

قبول کنيد

ميوه ای را که حماس چيد!

 ابوذر  

 

بدون شک در ميان درگيری ها و جنگ های ملي و قومي، جنگ بين اسراييلي ها و فلسطيني ها يکي از قديمي ترين و پي گيرترين جنگ های قومي است. چرا اين جنگ به امتداد تاريخ دوام پيدا کرده است؟ آيا اين درگيری پايه فلسفي- مذهبي داشته و براساس توصيه های ذکر شده در تورات دوام مي يابد؟ آيا اين جنگ بين دو مذهب است؟ يا نه علل و ريشه های ديگری دارد. تنها در صدسال گذشه بارها جوی خون جاری شده و خشونت به حدی بالا گرفته که برخلاف اسراييل که شديداً تحت حمايت آمريکا و بسياری از کشورهای اروپای غربي قرار دارد و کليه اقدامات ضد فلسطيني و قتل عام هايي را که انجام داده با چشم پوشي آمريکا و غرب مواجه شده، فلسطيني ها شديداً تحت نظارت قرار داشتند.

     اسراييل به مثابه يک کشور تمام عيار با تکيه گاهي چون آمريکا دائماً کوشيده تا دايره عمل فلسطيني ها را هر چه بيشتر محدود کند. سازمان آزاديبخش فلسطين به مثابه رهبری که نه کشور داشت و نه دولت، بايد هم نقش دولت را بازی مي کرد و هم از حقوق شهروندان فلسطيني دفاع مي کرد. به همين خاطر رهبری ساف هر چه بيشتر جذب مناسبات ديپلماتيک مي شد از اتوريته آن در ميان فلسطيني های آواره کاسته مي شد و به همين رو رفته رفته موج راديکاليسم و افراط گری در جامعه فلسطيني ها رشد مي کرد.

     در جنگ ۱۹٤۸- ۱۹٤۹ بيش از يک ميليون فلسطيني از خانه و کاشانه خود رانده و به زندگي پر مشقتي مجبور شدند. اسحق رابين يکي از رهبران اسراييلي بود که هميشه تلاش مي کرد روحيه برتری جويانه و انتقام گيرانه يهوديان را بالا نگهدارد. طرح های مکرری که از سوی آمريکا و در جهت قدرتمند شدن اسراييل به ميان آورده شده دائماً موجب رشد خشونت اسلام گرايان و به حاشيه رانده شدن ميانه روهای «ساف» شد.

     اسحق رابين برای اينکه مسئله اسراييل هميشه در مد نظر باشد و کمک بلاعوض سه ميليارد دلاری سالانه آمريکا به اسراييل افزايش يابد به بيل کلينتون مي گفت: «بايد تهديد اسلام گرايان در جهت سلطه بر جهان را همپای کمونيسم ارزيابي کرد».

     انشقاق و تفرقه در بين فلسطيني ها و ايجاد افراط گرايي اسلامي در بين آن ها بويژه پس از رشد روحانيون قشری در ايران گره کور منطقه را کورتر کرد.

     بازی کلينتون با فلسطيني ها پايه های روی کارآمدن حماس را پي ريزی کرد. کلينتون مي کوشيد با فشار به فلسطيني ها تفرقه و تشدت بين آن ها را افزايش دهد تا بتواند آن ها را در مذاکره با اسراييل به قبول حداقل وادار سازد. بي خود نبود که در انتخابات بين بوش پدر و کلينتون يهودی های آمريکا از کلينتون «دموکرات» دفاع مي کردند. چانه زدن ساف و بازی در معاملات سياسي و ديپلماتيک و تن دادن به برخي از سازش ها زمينه انسجام يافتگي حماس را فراهم مي آورد.

     يکي از دلايل فشار روز افزون به کشور سوريه اين است که سوريه نقش مصر را بازی نکرد. مصر با شرکت در مذاکرات کمپ ديويد در حقيقت به حق حاکميت فلسطيني ها پشت کرد. اما سوريه تاکنون به اين خواست آمريکا لبيک نگفته است. از همين رو سياست آمريکا در خاورميانه سياست شفاف و صادقانه ای نيست. پس از پيروزی چشمگيری اخير حماس در فلسطين غرب و در راس آن آمريکا با بيانات تند هرگونه همکاری و مذاکره با دولتي که حماس در آن نقش تعيين کننده بازی مي کند را رد کردند. اما هرگز کسي اين حقيقت را بيان نکرد که روی کار آمدن حماس ارتباط مستقيمي با فشار غرب و آمريکا روی جناح ميانه رو فلسطيني ها و بويژه سازمان فتح داشت.

      محاصره مقر ياسر عرفات در رام الله هنوز فراموش نشده است. در آن روزها حماس با دادن قرباني برای اين روز سرمايه گذاری مي کرد. آمريکا مي کوشد با رام کردن فلسطيني ها و قدرتمند ساختن اسراييل سياست «خاورميانه بزرگ» خود را عملي سازد. لاکن اين بدون احترام به حقوق فلسطيني ها عملي نخواهد شد. آمريکا و اسراييل در ظاهر هم شده باشد هميشه چنين وانمود مي کنند که به آرای مردم احترام مي گذارند. اينک در فلسطين از مردم نظر خواهي شده و مردم به حماس رای داده اند. اگر چه اين سازماني است افراطي و شديداً ضد اسراييلي. منطق حکم مي کند که با حسن نيت به گزينش مردم احترام گذاشته شود و اصل مسئله يعني به رسميت شناختن حق حاکميت مردم فلسطين را بپذيرند. در آن صورت حماس چيزی برای گفتن نخواهد داشت. در غير اين صورت اين دور تسلسل ادامه خواهد يافت.

( سايت "فرقه دمکرات آذربايجان")

 

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                      بازگشت