راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

نامه سرگشاده حزب کمونيست عراق

خطاب به نيروهای مترقي جهان

فرآيند دمکراسي

در عراق آغاز شده است

 

مبارزه مسلحانه در راه استقلال کشور، با ترور و آدم کشي تفاوت دارد. حزب کمونيست عراق حاضر است با نيروهايي که واقعاً با اشغالگران مي جنگند اما از ترور و کشتن شهروندان غير نظامي پرهيز مي کنند به گفتگو بنشيند. گرچه، به نظر ما آنها، يعني اسلام گرايان افراطي و طرفداران رژيم سابق نيروی قابل توجهي نيستند.

 

حزب کمونيست عراق در نامه سرگشاده ای به تحليل اوضاع داخل عراق تحت اشغال امريکا و کشورهای هم پيمان امريکا در عراق پرداخته و ديدگاه های خود را در زمينه ضرورت مبارزه و فعاليت علني، اتحاد نيروها و آينده تحولات در اين کشور تشريح کرده است. در اين نامه مسئله مبارزه مسلحانه بعنوان شکلي از اشکال مبارزه از عمليات تروريستي در عراق تفکيک شده و ضمن برشماری ديگر اشکال ممکن و موجود برای فعاليت و مبارزه در عراق، ياد آور شده که مبارزه مسلحانه آخرين راه حل است، اما هنوز امکانات و راه حل های ديگری برای پايان بخشيدن به اشغال کشور موجود است. در اين نامه آمده است

 

وضع بي سابقه

وضع پديد آمده در عراق پس از جنگ و فروپاشي رژيم ديکتاتوری با ويژگي و پيچيدگي های نقريباٌ بي سابقه مشخص مي گردد. اين وضع با نمونه های تاريخي اشغال کشورها در پيوند با جنگ های استعماری و اشغال اروپا توسط نازی ها در دهه های پيشين متفاوت است. اين جا است که سرچشمه اشتباه و اختلاف در ارزيابي از وضع موجود که از همخواني برون از زمينه ی تاريخي، بدون در نظر گرفتن شرايط مشخص در عراق استنتاج شده است روشن مي گردد.

مورد ارزيابي قرار دادن وضع به اين گونه که عراق کشوری است اشغال شده و در نتيجه حمايت از مبارزه آزادی بخش ملي خلق اين کشور با هدف بيرون راندن اشغال گران و کسب استقلال، ضرورتي است انکارناپذير، منجر به کم بها دادن و بي توجهي به عوامل مهم ديگری که بايد آنها را در نظر گرفت شده است. چنين ارزيابي، نه تنها مسئوليت رژيم ديکتاتوری را در ايجاد شرايطي که مداخله خارجي را تسهيل کرد به فراموشي مي سپارد بلکه رويکرد اکثريت عظيم مردم عراق را که از فروپاشي رژيم استقبال کردند اما به متجاوزين با گل خوش آمد نگفتند را نيز فراموش مي کند. بالاتر از همه، چنين تحليلي از پيامدهای سقوط همه جانبه دولت عراق که از يکسو به خلاء نهادهای رسمي و امنيتي و از سوی ديگر نبود مداخله فعالانه مردم عراق در تمام اشکال اجتماعي و سياسي خود در صحنه سياسي منجر گرديد درک روشني نمي دهد. از اين جهت، بدون در نظر گرفتن الزامات شرايط داخلي و مبارزه موجود پيرامون شکل و محتوای روند بازسازی دولت عراق و نهادهای مدني ممکن نيست که به مسئله پايان دادن به اشغال و احيای استقلال کامل ملي که هدف عمده مرحله کنوني است پرداخت. هدف ما اين است که ملي و دمکراتيک بودن چنين دولتي هم از نظر سياسي و هم اجتماعي تضمين گردد.

 

در باره ی جدل های مداخله خارجي و توانايي آن در برقراری دموکراسي، مايليم به سند حزبي خود که اعلام موضع حزب در زمان پيش از و بويژه در آستانه جنگ است رجوع کنيم. ما در آن زمان جنگ را به عنوان وسيله ای برای دگرگوني نفي کرديم و آن را بدترين گزينش تشخيص داديم. ما بطور مکرر تأکيد کرديم که جنگ، دخالت نظامي و اشغال به منزله شيوه های رهايي از رژيم ديکتاتوري غير قابل پذيرش اند. ما به اين نکته اشاره کرديم که گزينش جنگي ما را به دموکراسي واقعي رهنمون نمي کند، زيرا چنين راهي خطرات بسيار و واکنش های پرمخاطره و غيرقابل پيشبيني با خود دارد. آزمون عراق از زمان سقوط ديکتاتوری دلايل زيادی در اين زمينه بدست داده است.

ما کاملا از اين امر که دموکراسي فرآيندی تاريخي چند سويه با ابعاد سياسي، اجتماعي، اقتصادی و فرهنگي است آگاهيم. ترديدی نيست که همه ی پيش شرط های ساختاری برای دموکراسي در جامعه ی عراق هنوز به رسايي و بالندگي کامل نرسيده اند. اما نهادينه کردن دموکراسي در تمامي جنبه های آن، فرآيندی طولاني و درهم پيچيده ای است. ما بر اين باوريم که اين فرآيند هم اکنون در عراق آغاز شده است و هيچگونه توهمي در سير تکامل و کاستي های آن نداريم. ما در راه تشکيل گسترده ترين وحدت ممکن بين اين نيروها برای پيگيری اين فرآيند و تکميل و آماده سازی شرايط موفقيتش مبارزه مي کنيم. چنين روندی مي تواند در شرايط اشغال نيز آغاز گردد، که در حقيقت آغاز شده است، اما نمي تواند به همه ی لازمه های آن بدون بازگرفتن استقلال ملي که يگانه سرچشمه آن اراده آزادانه مردم است دست يابد. بنابراين، درست نيست که تمام دستآوردهای اين روند را به سبب حضور نيروهای خارجي بي ارزش بپنداريم. برعکس، پيکار برای تحکيم دموکراسي با تمام وسايل سازنده آن، نه تنها با پايان اشغال در اين فرآيند درهم آميخته، بلکه اهرمي براي کسب آن نيز به شمار مي رود.

 

پس از اشغال

جنگ در شرايطي به وقوع پيوست که آمريکا برای تأمين منافع خود و به هدف استقرار برتری در منطقه و در سراسر جهان يک استراتژی جهاني را دنبال مي کرد. دکترين "جنگ های پيش گيرانه" مظهر واقعي اين استراتژي است. هدف از به راه انداختن اين جنگ، تغيير نقشه سياسي منطقه، در ارتباط با طرح خاورميانه بزرگ بود. حزب ما به خوبي بر همه اين نکات واقف است و ديد روشني نسبت به اين موضوع دارد و بر همين اساس هم با جنگ مخالف بود.

اما پس از وقوع جنگ و در پي سقوط رژيم و دولت عراق، عناصر تازه ای در اوضاع داخلي پديد آمدند که حزب ما مي بايست نسبت به آنها موضع گيری کند و با هدفِ بهره گيری از آنها به نفع برنامة دموکراتيک ملي اش بر آنها تأثير بگذارد. با توجه به اين وضع بود که در نخستين ماه های پس از سقوط رژيم، ما تلاش زيادی کرديم که نيروهای ميهني عراق برای پر کردن خلا سياسي بوجود آمده بسيج کنيم و بهترين توازن ممکن را در بين نيروهای ملي در رويارويي با نيروهای اشغال گر بوجود آوريم تا از اين طريق بتوانيم خواست ملي مردم را بر جريان رويداد ها تحميل کنيم. اما به دلايل گوناگون اين هدف حاصل نشد. زماني که از ما خواسته شد که در شورای حکومتي و به طور کلي در فرايند سياسي شرکت کنيم، ما پس از مطالعه دقيق اوضاع و مشورت با کادرها و اعضای حزب در سطحي گسترده، تصميم گرفتيم که وارد شورا شويم. در عين حال ما بر لزوم آميختن مبارزه ميان ارگان های تازه شکل گرفته با مبارزه جاری در بيرون از اين ارگان ها، در زمينه های گوناگون اقدام های جمعي، تأکيد داشتيم.

ارزيابي ما در آن زمان، که امروزه هم به قوت و صحت خود باقي است، اين بود که با توجه به شرايط حاکم و توازن نيروها در عراق، هيج گزينه ديگری وجود ندارد که بتواند چشم انداز سياسي اعاده امنيت و نظم در کشور را ترسيم کند و کشور را در مسير بازسازی و رشد بيندازد. توسل به اقدام نظامي مي تواند برخي جنبه های فرايند سياسي را کُند و سد کند، موجب مشقت براي مردم شود، و برگ برنده ای براي تأمين موقعيت برتر و کسب منافع بيشتر برای کساني باشد که چنين اقدامي را به کار مي گيرند. اما اين حرکت نظامي هيچ چشم انداز سياسي برای حل مسائل کشور، چه پايان دادن به اشغال و چه بازسازی دولت در بر ندارد، چه برسد به اين که بخواهد دموکراسي را برقرار کند. پيشرفت فرايندهای سياسي و برگزاری انتخابات عمومي در ژانويه 2005 نشان داد که اقدام نظامي فاقد يک چشم انداز سياسي است.

فرايند سياسي در کشور با دو گونه تناقض يا تضاد رو به روست. اول، تضاد بين مؤلفه های اين فرايند در کل از يک سو و نيروهای مخالف آن، بويژه طرفداران رژيم ساقط شده و اسلام گراهای افراطي از سوي ديگر. دوم، تضاد و تناقض در ميان جريان ها و نيروهای سياسي تشکيل دهنده که ديدگاه ها و نقشه ها و برنامه های اجتماعي متفاوت و شايد متناقضي دارند. چگونگي تغيير رژيم، و تغييراتي که در دنيا در حال وقوع است، نيروهايی سياسي و اجتماعيِ متعهد به برنامه های دموکراتيکِ ملي نه تنها در بهترين موقعيت ممکن قرار ندارند، بلکه نسبت به نيروهای قومي، فرقه ای و مذهبي در موقعيت ضعيف تری نيز قرار دارند. نيروهای اخير به اندازه سازمان های مدني و نيروهای دموکراتيک از استبداد و سرکوب لطمه نديدند. آنها حتي از اين وضع سود بردند که عبادتگاه ها مأمن و محل تحصن مردم بودند و مي شد از آنها به عنوان محملي برای تبليغ و بسيج سياسي استفاده کرد. اما وضع به همين منوال هم باقي نمي ماند. آمريکا و متحدانش نقشي عمده در رويدادهای جاری عراق دارند. با وجود اين، اشتباه است اگر نقش عوامل داخلي و بازيگران عراقي ناديده گرفته شود. حوادث و رويدادهای عراق نشان مي دهند که نيروهای داخلي مي توانند تأثير تعيين کننده ای در جهت گيری، مضمون و سرعت رشد تحولات سياسي کشور داشته باشند. هرچه نيروهای عراقي صفوف شان را متحدتر کنند و برای دستيابي به اهداف ملي مورد توافق شان کار مشترک بيشتری بکنند، اين تأثير قوی تر خواهد بود. بنابراين، ما تحولات و سير آنها را نتيجه مبارزه مي دانيم، نه صرفاً حاصل اجرای يک برنامه طراحي شده توسط نيروهای اشغالگر. شکي نيست که اين نيروها برنامه ها و نقشه های خودشان را دارند، اما نيروهای عراقي مي توانند همه اينها را تغيير دهند يا نقش بر آب کنند. ما فرايند سياسي را يک صحنه مبارزه مي بينيم و مي خواهيم جهت آن را به سوی برنامه دموکراتيک ملي نزديک تر کنيم.

 

مقاومت حق مردم است

مقاومت عليه يک نيروی متجاوز حق مسلمي است که مورد پذيرش جهاني است. اما به نظر ما اشتباه است اگر مقاومت را صرفاً در مبارزه مسلحانه خلاصه کنيم. اين مبارزه تنها يک شکل از اشکال مبارزه است که در شرايطي به کار گرفته مي شود که ديگر اشکال همه امتحان شده باشند، يا امکان پذير نباشند. از زمان سقوط رژيم در عراق، اشکال بسيار گوناگوني از مبارزه سياسي وجود داشته اند و در آيندة قابل پيش بيني هم وجود خواهند داشت. ما، و به طور کلي همه نيروهای سياسي، به هيچ وجه هنوز همه راه های سياسي را امتحان نکرده ايم، بويژه در عرصه های مبارزه توده ای، جنبش سنديکايي، سازمان های مدني و غيره. از سوی ديگر، برخلاف ديگر مواردی که از گذشته مي شناسيم، در عراق نيروهايي که مدعي مقاومت مسلحانه بر ضد اشغالگران هستند، تا کنون هيچ برنامه اجتماعي و سياسي ای ارائه نداده اند و نمايندگان سياسي خودشان را معرفي و مطرح نکرده اند. در واقع نقشه آنها يک نقشه به شدت ضد دموکراتيک و مستبدانه است. اگرچه ما معتقديم که توسل به اسلحه در شرايط کنوني عراق زيانبار است، اما حاضريم با نيروهايي که واقعاً با اشغالگران مي جنگند اما از ترور و مورد هدف قرار دادن شهروندان غير نظامي و ساختارهای کشوری پرهيز مي کنند به گفتگو بنشينيم. اگرچه ما وجود چنين نيروهايي را انکار نمي کنيم، اما به نظر ما آنها عنصر قابل توجهي در عمليات مسلحانه کنوني نيستند، که در مجموع نيروهای اسلام گرای افراطي و طرفداران رژيم سابق در آنها غالب اند.


 خروج نيروها
ی نظامي خارجي

ما برای ايجاد شرايط برای خروج هر چه زودتر نيروهای نظامي خارجي مبارزه مي کنيم. با وجود اين، به نظر ما خواست خروج فوری اين نيروها، قطبي شدن سريع کنوني کشور، موجوديت سازمان های پارلماني، و عدم آمادگي کافي نيروهاي انتظامي ـ امنيتي عراق را در نظر نمي گيرد. به همين دليل است که ما خواهان تعيين يک جدول زماني برای خروج اين نيروها، همراه با تشديد تلاش ها در راه تأمين شرايط داخلي سياسي، سازماني و انتظامي ـ امنيتي برای تحقق امر خروج اين نيروها هستيم. همان گونه که در بيانيه کنفرانس وفاق ملي در قاهره در نوامبر گذشته آمده است، عراقي ها درباره تعيين جدول زماني خروج برای جلوگيری از هرج و مرج و لطمات و صدمات بيشتر اتفاق نظر دارند. اين برنامه واقع گرايانه است و در مدتي نسبتاً کوتاه قابل اجراست.

ما اميدواريم که نيروهای ضد جنگ پيچيدگي های اوضاع در عراق را در نظر بگيرند. در همين حال، ما به حق همه احزاب و سازمان ها در کشورهايي که نيرو به عراق فرستاده اند احترام مي گذاريم که خواهان بيرون کشيدن سريع نيروهايشان از عراق هستند. اين امر داخلي خودشان است. ما هم اين حق را برای خودمان قايليم که موضع خودمان را مطابق با آنچه به نفع کشورمان تشخيص مي دهيم تعيين کنيم. اين رويکرد مي تواند اساسي عملي و مؤثر برای عمل مشترکي باشد که در خدمت امر خطير صلح جهاني و مبارزه برای آزادی، دموکراسي، حقوق بشر و پيشرفت اجتماعي است.

ما از اين امر استقبال مي کنيم که سازمان ملل متحد نقش بزرگتری در اين دوره انتقالي برای دست يافتن به استقلال کامل ملي، پايان دادن هر چه زودتر به حضور نيروهای نظامي خارجي، و حمايت از بازسازی کشور داشته باشد. ما همچنين خواهان اين هستيم که سازمان ملل در کمک به عراق و مردم ما برای تکميل کردن فرايند سياسي و ساختن ارگان های قانوني دموکراتيک، به روی کار آوردن يک دولت انتخابي کاملاً برحق، و تضمين يک روند انتخاباتي شفاف، عادلانه و آزاد نقش فعالتری به عهده بگيرد.

 

همبستگي بين المللي

با کمال تأسف بايد بگوئيم که نيروهای دموکراتيک عراق در مبارزه دشوارشان، مورد همبستگي و پشتيباني چشمگير و مؤثری از سوی نيروهای بين المللي چپ قرار نگرفتند. در نتيجه، بيشتر نيروهای بين المللي متأسفانه تماشاگر رويدادها بوده اند تا اين که تأثير و نقشي مثبت در مبارزه جاری حول مسير آتي تحولات در عراق به عهده بگيرند، بويژه در حمايت از مبارزه برای حصول يک چشم انداز دموکراتيک، آن هم در زماني که نيروهای ميهن دوست و دموکراتيک عراقي نياز عاجل به چنين همبستگي و حمايت محکم و چند جانبه ای دارند.

 

 

  فرمات PDF :                                                                                                                        بازگشت