افشاگری مهم عزت الله مطهری
انجمن حجتیه
با گام های خزنده امنیتی
رسید به قبضه حاکمیت
عزت الله مطهری با لطف الله میثمی به
مناسبت حوادث 30 خرداد 1360(روز اعلام عملیات مسلحانه توسط مجاهدین خلق) مصاحبه ای
خواندنی و پر اشاره کرده است. عزت الله مطهری از فعالان گروه های مذهبی در سال های
منجر به حوادث 15 خرداد و عضو گروه موتلفه آن زمان بود که بعدها در کنار کادرهای
اولیه سازمان مجاهدین خلق قرار گرفت و سرانجام نیز سر از زندان های شاه در آورد.
شرح این بخش از زندگی او را می توانید به همراه بقیه مصاحبه او با لطف الله میثمی
را که در نشریه چشم انداز منتشر شده روی لینکی که در پایان این مطلب هست بخوانید.
آنچه در این مصاحبه بیش از همه مطالب مطرح شده در آن برای ما توده ای ها چشمگیر و
پر ارزش بود، در کنار مطالب با ارزش دیگری که آقای مطهری عنوان کرده، اطلاعاتی است
که او در باره نقش خزنده و امنیتی انجمن حجتیه از ابتدای پیروزی انقلاب 57 مطرح می
کند. یعنی همان نکته ای که در آن سال ها و حتی سال های پس از آن، حزب توده ایران و
راه توده بیش از هر جریان سیاسی دیگری روی آن تاکید و خطر آن را گوشزد می کرد و می
کند. از دل فاجعه ای که آقای مطهری به آن اشاره می کند، قتل عام زندانیان سیاسی
بیرون آمد، قتل های رنجیره ای سر برکشید، مصباح یزدی ها میدان مانور یافتند، دهه
خونین 60 ترتیب داده شد، آیت الله منتظری تصفیه شد، سید مهدی هاشمی اعدام شد، ده ها
ترور و انفجار برجسته ترین روحانیون طرفدارآیت الله خمینی را مانند دانه ای که مرغ
از روی زمین برچیند آنها برچیدند و پس از 28 سال، دولت احمدی نژاد را برسر کار
آوردند و می روند تا مجلس حکومتی خبرگان را نیز قبضه کرده و ختم انقلاب 57 را اعلام
کنند.
اظهارات و اطلاعات آقای مطهری دارای این اعتبار و ارزش تاریخی است و به همین دلیل
آن را با تاکید بر ضرورت افشاگری بیشتر در باره این نوع ماجراهای ابتدای پیروزی
انقلاب منتشر می کنیم.
آقای مطهری به لطف الله میثمی می گوید:
« ... اين پروندهها در ساواك مركزی و برخي در دادرسي ارتش بود. مطمئنم تا زماني
كه من در كميته بودم كسي پروندههای دادرسي ارتش را جابجا نكرد و بعد آقاياني از
سپاه، از طريق شورای انقلاب و آيتالله خامنهای برای آيتالله مهدوی كني نامه
آوردند. پروندههای دادرسي ارتش را به سپاه منتقل كردند، اما پروندههاي ساواك را
نبردند. متأسفانه اداره ساواك مركزی و آن پروندهها بدست انجمن حجتيه افتاد. زماني
كه در كميته بوديم، وقتي خلاصه پرونده ساواكي ها را مي خواستيم به ما نمي
دادند. دستگيری ساواكي ها توسط ما از طريق پرونده نبود. همه اين دستگيری ها از
طريق اطلاعات مردمي بود. حتي بعد كه خود طرف اعتراف مي كرد كه ساواكي بوده است، ما
به مركز اسناد نامه مي داديم كه سوابق آن ها را بگيريم، تنها چيزی كه به ما
ميدادند اين بود كه ايشان در فلان تاريخ استخدام شده، چقدر وام گرفته و چقدر
بدهكار است و اين كه طرف در چه عملياتي بوده و چه كار كرده را به ما نمي دادند.
از آنجا كه خود انجمني ها ارتباطات زيادی با ساواك داشتند، شايد نمي خواستند
پروندهها منتقل شود.»
http://www.meisami.com/Cheshm/Cheshm/Cheshm/ch38/13.htm
فرمات PDF
بازگشت