مهتاب بر بام مردم
« روند حركت اقتصادی دولت مطلوب است. مردم دارند پول دار مي شوند و اين فرصت خوبي است و بايد خوشحال بود. تورم كنترل شده است. سرمايه گذاري ها افزايش پيدا كرده، هوا آفتابي است و زندگي لذت بخش بهاري در جريان است، ما در جامعه نگراني نمي بينيم» الهام سخنگوي دولت، روزنامه های شرق و روزنامه كار و كارگر 12/2/85
اولين سئوال و مهم ترين سئوال از سخنگوي راستگوي دولت اينست: اين هوا براي چه کساني آفتابي است؟
اگر از مردم سئوال شود، پاسخشان اينست: براي عده قليلي آفتابي و براي عده کثيري شديدا ابري است.
هوا آفتابي است براي كساني كه كار دارند، براي كساني كه ثروت دارند، سرمايه دارند،از نظر شغلي تامين هستند و دغدغه بيكار شدن کابوس زندگي شان نيست. براي آنها هوا کاملا آفتابي است.
هوا براي كساني آفتابي است که اصلا نمي دانند قرارداد موقت چيست؟ نمي دانند حقوق 150 هزار توماني و 180 هزار توماني( كه آن را هم نمي دهند و بهانه اي شده براي اخراج در سال 85) چيست و اين پول فقط خرج يك روز يكي از آقازاده هايشان است. هواي کوهپايه هاي تهران واقعا هم براي آنها آفتابي است.
براي كساني كه نمي دانند گرسنگي يعني چه؟ و آنرا با سين مي نويسند و يا با صاد، اجاره نشين و دربه در نيستند و بچه هايشان سرگرسنه بر زمين نمي گذارند و بيکار و سرگردان در شهر نيستند، هواي جمهوري اسلامي واقعا آفتابي است. براي كساني كه شب عيد با اجازه دولت مركبات با تعرفه صفر وارد مي كردند، براي آنها كه سيمان و آهن با تعرفه صفر وارد مي كنند و از کنار آن ميليارد ها تومان به ثروت خودشان اضافه مي كنند، هوا خيلي آفتابي است.
هوا ابري است
براي 5 ميليون بيكار(كه بتدريج دارد سر به 8 ميلييون نفر مي زند- نديمي نماينده مجلس نهم، روزنامه كار و كارگر 7/2/85) كه شب ها سر گرسنه بر زمين مي گذارند و يا مجبور هستند دست به كارهاي خلاف و خلاف كرامت انساني( دزدي، قاچاق، خود فروشي و…) بزنند، كه بيشترشان سر از زندان در مي آورند و…. هواي مملکت بدجوري ابري است.
براي انبوهي از مردم بيکار و گرسنه اي که در سخنراني هاي احمدي نژاد در شهر ها و استان ها جمعشان مي کنند و رئيس جمهور وعده هاي هوائي و سر خرمن مي دهد، هوا بس نا جوانمردانه ابري و تاريك است.
براي كشاورزان و باغداراني كه بيش از 80 در صد زحمتشان را ميدانداران و بنكداران ميوه و تره بار و وارد كنندگان مركبات، شكر، پنبه ، روغن و …..( آن هم با تعرفه صفر) مي خورند و مجبور هستند براي ادامه توليد محصولاتشان جهت هزينه توليد سال آينده شان، محصولاتشان را پيش فروش كنند، و يا از ادامه كشت و كار دست بر دارند و با زن و بچه آواره اطراف شهرها شوند، هوا خيلي ابري است.
براي كارگراني كه بعلت واردات افسار گسيخته رسمي و قاچاق و با تعرفه صفر( حدود 60 ميليار دلار در سال) و خصوصي سازي غارتگرانه بيت المال كارخانه هايشان ( آهن ، سيمان، پارچه، كفش، لوازم خانگي و…) در ركود توليد بسر مي برند، ماه هاست كه حقوق نگرفته اند، تهديد به اخراج مي شوند و يا اخراج شده اند و جهت تامين خرج زن و بچه شان مجبوراند دست به هر كاري بزنند، اکنون سالهاست آفتاب از زير ابر در نيآمده است ؟
براي كارخانه ها و كارگران خودرو سازي كه بر اثر واردات خود رو در سال 85 تهديد به تعطيلي و بيكاري مي شوند( روز نامه كار و كارگر 7/2 85)، نه آفتابي در آسمان ايران است و نه مهتاب!
هوا براي كارگراني كه كارفرما هاي اسلامي( جا نماز آب كش ها و پيشاني سياه ها ي متظاهر به اسلام) با گرفتن ورقه سفيد امضاء ، هر آن كه تصميم گرفتند مي توانند آنها را اخراج كنند، ابري است؟
مطلبي تحت عنوان« هراس از آينده مهمان دائمي زندگي كارگران» که رنجنامه کارگران ايران است را در روزنامه كارو كارگر 13/2/85 بخوانيد، (اين رنجنامه را كارگران خراسان رضوي و همجواران مرقد امام رضا نوشته اند) بخوانيد تا بدانيد خورشيد چگونه به بام کوتاه خانه هاي محقر زحمتکشان ايران نمي رسد.
فرمات PDF : بازگشت