محمد رضا قدوه
اسلام شناسي بزرگ
در رهبری حزب توده ايران
در سال 57، همراه با نامه رهبری حزب و پيشنهاد تشکيل يک جبهه واحد برای هدايت انقلاب 57 راهي "نوفل لوشاتو" و ديدار با آيت الله خميني شد. او که در آستانه اجتهاد قم را ترک کرده و سپس به گروه اراني و پس از آن به حزب توده ايران پيوسته بود، با بسياري از روحانيون هم سن و سال آيت الله خميني آشنا بود و با آگاهي از خطر ارتجاع مذهبي و هشدار نسبت به نقش آفريني آن در دوران پس از پيروزی انقلاب راهي ديدار با آيت الله خميني شده بود.
زنده ياد محمد رضا قدوه، يگانه اسلام شناس حزب توده ايران نبود، اما بي شک برجسته ترين آنها بود. خاموشي ناگهاني او در نخستين سال پيروزی انقلاب و تاسيس جمهوری اسلامي ضربه ای بود غافلگير کننده برای حزب توده ايران. خاموشي زودرس و ناگهاني، در69 سالگي او را که از شمار جوانترين اعضای گروه 53 نفر و از قديمي ترين اعضای رهبری حزب بود، در تاريخ 5 شنبه 14 تيرماه 1358 در ربود. قدوه عضو هيات سياسي کميته مرکزی حزب توده ايران بود و همراه با اولين گروه مهاجران سياسي، بلافاصله پس از پيروزي انقلاب و برگزاري پلنوم 16 کميته مرکزي حزب راهي ايران شد. در سال 58 و در سفري که براي شرکت در شوراي جهاني صلح کرد بدنبال يک تنگي نفس غافلگير کننده در بيمارستان بستري شد. بيماری سرطان ريه او را بسرعت فرا گرفته بود و تلاش پزشکان براي نجاتش راه بجائي نبرد و او در همين سفر و در بيمارستان شهر"هاله" که سال ها در دانشگاه آن ادبيات فارسي را تدريس کرده بود خاموش شد. شهري در فاصله لايپزيک- برلين دمکراتيک.
قدوه دوره کامل درس روحانيت را در شهر اراک و سپس حوزه علميه قم طي کرده بود، اما در آستانه اجتهاد لباس روحانيت را به روحانيون بخشيد و اندک زماني پس از ورود به مبارزات سياسي، به گروه 53 نفر پيوست. با همين سابقه و آشنائي قديمي با روحانيت و حتي شخص آيت الله خميني، زماني که وي در پاريس مستقر شد و جنبش انقلابي درايران اوج گرفت، با نامه اي حاوي نظرات رهبري وقت حزب توده ايران پيرامون انقلاب، اوضاع کشور، آينده انقلاب و نظامي که پس از آن مي تواند در ايران برپا شود، راهي پاريس و مقر استقرار آيت الله خميني شد. در نوفل لوشاتوي پاريس، حالا روحانيوني جمع شده و کار بدست بودند که قدوه برخي از آن ها را از حوزه علميه قم مي شناخت. نسلي جلوتر از محمد منتظري، محتشمي پور و...
اين نامه که در پايان آن بر ضرورت تشکيل يک اتحادي وسيع براي دفاع از انقلاب طرح شده بود به آيت الله خميني رسانده شد. قدوه در همين سفر با اطرافيان آن روز آيت الله خميني نيز ديدار کرد و با شناختي که از روحانيون مرتجع و تارک انديش داشت، ضرورت فاصله گيري از آنها و کوتاه ساختن دستشان از انقلاب را يادآور شد.
قدوه در يک خانواده روحاني در بخش "کزاز" اراک پا به جهان گذاشت و پس از ترک حوزه علميه قم در دانشسراي عالي تهران تحصيلات خود را به پايان رساند. در همين سالها اعتصاب بزرگ دانشسراي عالي تهران را رهبري کرد، که نخستين حرکت اعتصابي در محيط نوبنياد دانشگاهي دوران رضا شاه بود. درجريان همين اعتصاب با دکتر تقي اراني آشنا و همگام شد و در سال 1316 و درجمع 53 نفر زنداني شد. پس از سقوط رژيم رضاخان به همران ديگر زندانيان سياسي از زندان آزاد شد و در کسوت دبير ادبيات، به استخدام وزارت فرهنگ در آمد. اندک زماني پس از تاسيس حزب توده ايران به جمع ياران زنداني خود که حزب را بنيان گذاشته بودند پيوست. در سالهاي جنبش نفت و دمکراسي خواهي که دکتر مصدق رهبري آن را برعهده داشت، زنده ياد قدوه رهبري جمعيت مبارزه با استعمار و طرفداري از صلح را برعهده گرفت و در روزهاي سخت 25 تا 28 مرداد 1332 با همين سمت با دکتر مصدق ارتباط گرفته و خطر کودتا را به وي يادآور شد و خواهان صدور اطلاعيه اي جهت مقاومت با کودتاگران از جانب مصدق شد. خواستي که از سوي هيات رهبري حزب توده ايران نيز يکبار با تلفن و يک بار با مراجعه مستقيم به خانه دکتر مصدق با وي درميان گذاشته شد اما وي زير بار نرفت. پيام هاي رهبري حزب را مريم فيروز و دکتر کيانوري به مصدق رساندند و پيام جمعيت ملي مبارزه با استعمار را قدوه شخصا با مصدق مطرح کرد. به شهادت زنده ياد احسان طبري، او گزارش خود از ملاقات با مصدق را صبح روز 28 مرداد اينگونه به هيات اجرائيه حزب در تهران داد:« محمدرضا قدوه رئيس جمعيت مبارزه با استعمار پس از ملاقات با مصدق برگشت و حاصل آن را به «جلسه مشترك هيأت اجرائيه و كميته مركزى گزارش داد. قدوه از مصدق خواسته بود كه «قبل از همه، اعلاميه كوتاهى داده شود و مردم به مقابله با كودتا فراخوانده شوند و يكى از واحدهاى نظامى مورد اطمينان مقدارى اسلحه در اختيار جمعيت بگذارد و اجازه داده شود كه آنها مسلحانه عليه كوتاچيان وارد عمل شوند.» مصدق اين درخواست را رد كرده بود.»
پس از شکست خيز کودتائي 1325 زنده ياد قدوه صريحا از ضرورت اعلام پايان سلطنت و برقرار جمهوری در ايران دفاع کرد و به همين دليل، پس از کودتای 28 مرداد فرمانداری نظامي تهران تلاش بسيار کرد تا قدوه را دستگير کند. اين دستگيری برای کودتاچي ها ممکن نشد و به همين دليل قدوه غيابا در دادگاه نظامي کودتا به اعدام محکوم شد. او نه تنها پيش از کودتاي 28 مرداد عضو شوراي جهاني صلح بود، بلکه در سالهاي مهاجرت نيز در همين سمت و مسئوليت جهاني، تا پايان عمر باقي ماند. طبع شعر کلاسيک داشت و قصيده و غزل مي گفت. يک سلسله مقالات ارزشمندي با نام هاي مستعار در نشريه دنيا نوشت. با طنز آشنا بود و به همين دليل نيز شوخ طبع بود. همه اين هنرهای او را ريسماني از خرافات ستيزي مذهبي به هم وصل مي کرد. پس از درگذشت قدوه قرار بود مجموعه مقالات که در مجله دنيا با نام "ا. گويا" منتشر شده بود، به همراه تحقيقات، اشعار و نوشته هاي طنزگونه او بصورت کتاب درايران منتشر شود، اما براي پرهيز از بهانه تراشي حاکميت و تحريکات روحانيون قشری و مرتجع اين کار انجام نشد. روحانيون قم هنوز کينه سال هائي را در دل داشتند که آيت الله برقعي به پيشنهاد قدوه و قبول شورای جهاني صلح قرار بود در کنگره جهاني صلح شرکت کند. سفری که زير فشار همين روحانيون انجام نشد و آيت الله برقعي، که از روشنفکرترين روحانيون دوران خود بود زير فشار روحانيون پرنفوذ قم - از جمله آيت الله بروجردی- به ناچار اين شهر را ترک کرد. حضور زنده ياد قدوه با همه تجربه ای که از اين رويدادها داشت در جمع رهبری حزب، حضوری بسيار ارزشمند بود و به همين جهت نيز، عليرغم خطراتي که مي توانست در صورت غلبه ارتجاع مذهبي بر حاکميت برای وی بوجود آورد راهي ايران پس از انقلاب شد. او از پلنوم هفتم که در مهاجرت تشکيل شد به عضويت کميته مرکزی انتخاب شد و بزودی نيز عضو هيات سياسي حزب شد و پلنوم 16 نيز اين مقام حزبي را برای وی تائيد کرد. بدين ترتيب، قدوه يکي از قديمي ترين اعضای هيات سياسي کميته مرکزي حزب توده ايران نيز بود و در سه دوره دبيراولي دکتر رادمنش، زنده ياد اسکندری و دکتر کيانوری او پيوسته در همين سمت بود. زنده ياد قدوه از جمله مدافعان خط مشي وسيع ترين اتحاد سياسي در زمان ديکتاتوری شاه بود و دفاع از شعار "جبهه واحد ضد ديکتاتوری" دفاع مي کرد.
فرمات PDF : بازگشت