راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

رابطه ناگزیر
مبارزات صنفی
با احزاب انقلابی
ج. پویا
 

برای درک صحیح وقایعی که هر روز در جهان سیاست اتفاق می افتد و کم و بیش موجب کندی و تندی نهضت های چپ در سراسر جهان می شود، لازم است که رفقای حزبی و خوانندگان ما مفاهیم مبارزه اقتصادی اتحادیه ها و مبارزه سیاسی سوسیالیسم و مشخصات و خواص و عوامل هر یک را، باضافه اختلافات آن دو با یکدیگر را بشناسند و بتوانند درباره آنها قضاوتی درست و بجا داشته باشند. اشتباه کردن در تشخیص این دو نوع مبارزه، و خصوصیات یکی را برای دیگری قائل شدن، خطاهائی است که نه تنها در طول تاریخ موجب کندی های فراوان در پیشرفت نهضت های مترقی شده است، بلکه عواملی است برای بعقب انداختن سیر جبری تاریخ.

1- مبارزه اقتصادی اتحادیه ها Trade Union Politics منظور از این نوع مبارزه بدست آوردن توسعه های بیشتری در زندگی اقتصادی است. مانند مبارزات کارگران و سایر مزد بگیران برای ازدیاد حقوق خود و کم کردن ساعات کار روزانه و بهتر کردن شرایط کار و غیره.
مهمترین مشخصات این نوع مبارزه، خود بخود Spontaneite بودن آن است. باین معنی که پس از ایجاد صنعت مترقی وتوسعه ماشینیسم جدید ودر نتیجه، پس ازاجتماعی شدن تولید در کارخانه ها وکارگاههای بزرگ، این نوع مبارزه دراثرایجاد شرایط اجتماعی مخصوصی، خود بخود ایجاد می شود و برای آن حتما احتیاجی به تبلیغ و تحریک سیاسی وجود ندارد. شک نیست که تبلیغات در جریان مبارزات اقتصادی بی تاثیرنیست؛ ولی مقصود این است که علت بزرگ و اصلی مبارزات اقتصادی همان وضع و شرایط اقتصادی است.
دیگر از مشخصات مبارزات اقتصادی اینست که کلیه افراد یک طبقه )بمعنی اقتصادی آن( می توانند درآن شرکت کنند. یعنی تنها شرط لازم برای شرکت کردن در آن عبارت است از« کارگر» بودن ویا « حقوق بگیر» بودن.
البته از لحاظ تشکیلات، اینگونه مبارزات احتیاج قطعی و مسلمی به یک سازمان منظم و محکم تشکیلاتی ویکدستگاه وسیع رهبری ندارند وتنها شکل معمولی تشکیلات صنعتی برای اداره کردن آن کافی است.
تئوری و طرز تفکراین گونه مبارزه ها، همان ایده ئولوژی اصلاحاتی بورژوازی Leberal Bourgeois Ideology میباشد که درآن، آخرین هدف و نقطه نظر ما، بهبود وضع زندگی کارگران و تامین معاش بی چیزان است.

2- مبارزه سیاسی سوسیالیسم – Political Struggle of Socealism
منظوراین نوع مبارزه، ازبین بردن سازمان اجتماعی موجود سرمایه داری است ازراه فعالیت سیاسی منظمی که براساس علمی ومنطقی بنا شده است؛ یعنی ازبین بردن سازمان اجتماعی مشخص که درآن طبقات اقتصادی معین موجود می باشد و برقرارکردن یک اجتماع بدون طبقات وهماهنگ Classless Society.
افرادی که این نوع مبارزه دوم را بعهده می گیرند، بشکل یک حزب سوسیالیست درمی آیند. این گونه افراد و اجتماع آنها، یعنی حزب سوسیالیست، باید ازتمام اختلافات موجود اجتماع، اعم از اقتصادی و غیراقتصادی، برای پیشرفت مرام خود استفاده کنند. برای پیشرفت، یک چنین حزبی لازم است.

1( حزب مجهزبه یک تئوری علمی سوسیالیسم باشد. منظوراز این تئوری عبارت است از دانستن علل و طرز تحولات اجتماعی، تغییرات فنی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اخلاقی و غیره، تعلیم سیاسی دقیق افراد حزب درتئوری و عمل و منحصر کردن حزب بهمین گونه افراد.
2( یک نقشه مثبت عملی که براساس این تئوری بنا شده باشد. تهیه کرد وطبق آن عمل نمود.
3( یک تشکیلات منظم و سازمان قوی رهبری برای حزب بوجود آورد که اجرای این نقشه مثبت وعملی را بطوردقیق بعهده بگیرد.
وجود هریک ازاین سه اصل، برای یک حزب سوسیالیست، نهایت لزوم را دارد. درعین حال که باید درنظرداشت همانطور که قدرت یک عده کوچک سرباز منظم با فرماندهی مرتب چند برابر یک جمعیت بزرگ و نامنظم است، تعداد افراد نیز در یک تشکیلات حزبی زیاد مورد نظرنیست. آنچه مورد توجه است کیفیت و چگونگی مشخصات افراد وطرز تفکرآنهاست.
درست همانطورکه درمکانیک فورمول انرژی مساوی است با MV2، یعنی انرژی مساوی است با جرم ضرب درمجذورسرعت) حرکت ( صحیح است، درتشکیلات یک حزب نیز این رابطه برقراراست که راندمان سیاسی کار و مبارزه یک حزب مساوی است با تعداد افراد تشکیلات آن ضرب درمجذور نظم و قدرت و ارگانیزاسیون آن حزب. ملاحظه می شود که در اینجا تعداد شماره افراد تشکیلاتی اهمیت بسیارکمتری ازکیفیت و انتظام تشکیلاتی آنان دارد.
لنین می گوید: « برای اینکه ما بتوانیم هم به مرام اتحادیه ها ) بهبودی دادن شرایط زندگی( وهم به هدف سوسیالیستی ) ازبین بردن جامعه سرمایه داری( برسیم لازم است ازایجاد یک اساس محکم دقیق یعنی ازیک سازمان منظم انقلابی شروع بکارکنیم.»
لازم است یکباردیگرتاکید کرد که یک چنین حزبی می بایست ازتمام تضادها واختلافات ونارضایتی های موجود دراجتماع، ازاقتصادی وغیراقتصادی، برای پیشرفت مرام خود استفاده نماید. یعنی به اختلافات موجود، طبق تئوری خود، اهمیت سیاسی داده و از آنها استفاده کند. فقط از این راه می تواند کمک و همدردی Sumpathy قاطبه مردم را بخود جلب کند واحساسات ونارضایتی های فردی را دریک مجرای وسیع سیاسی جمع کند وبرای پیشرفت نهضت خود بکاربرد.
لنین در این مورد می گوید: «ما باید وظیفه متشکل )ارگانیزه( کردن یک مبارزه عمومی Universal سیاسی را، تحت رهبری حزب خود، بعهده بگیریم و سعی کنیم پشتیبانی کلیه گروههای ناراضی و شاکی را در این مبارزه بدست آوریم. افراد حزب ما لازم است نقش رهبری تمام این دسته ها و افراد ناراضی را بعهده گرفته و بتوانند هر وقت که لازم باشد، یک نقشه مثبت عملی برای آنها تعیین نمایند.»
پس از اینکه خصوصیات این دو مبارزه را تشریح کردیم، اکنون بطور خلاصه، فرق های اساسی میان مبارزه اقتصادی اتحادیه ها و مبارزه سیاسی سوسیالیسم را یاد آورمی شویم:
1- درپیدایش نهضت- اولی خود بخود Spontane بوجود میآید ودومی نهضتی است که پس ازایجاد شعورطبقاتی وبا فهم سیاسی وسیع عمدا" Consciansly and Delibrately ایجاد می گردد.
2- درمرام وهدف- اولی بهبودی دادن به شرایط زندگی کارگران را وجهه همت قرارمیدهد و دومی علاوه براین، برای انهدام استثمار جامعه سرمایه داری و اجتماع طبقاتی مبارزه می کند.
3- درتئوری- اولی تحت تاثیر تئوری اصلاح طلبانه بورژوازی قرار گرفته و دنبال کننده همان هدف های رفورمیستی است ودومی با تئوری علمی سوسیالیسم مجهزاست.
4- درطرز عمل و تاکتیک- اولی نهضتی است که طبق احتیاجات روز کار می کند و به پیش میرود و دومی بر اساس یک نقشه طولانی و منظم و علمی با پیش بینی دقیق به مبارزه خود ادامه میدهد.
5- در افراد تشکیلاتی- شرط لازم برای شرکت در مبارزات نوع اول، کارگر بودن و رنجبر بودن و منافع اقتصادی واحد داشتن است؛ ولی شرط لازم برای شرکت در مبارزات دقیق سیاسی برای افراد، گذشته از آن، داشتن تعلیمات و اطلاعات تئوریک وعلمی است. دریک حزب سیاسی سوسیالیستی وجود یک شبکه تشکیلاتی دقیق ومنظم، برای اجرای نقشه های مبارزه، حتمی و مورد لزوم است.
دراینجا لازم است دونکته مهم زیررا نیزمورد توجه قرارداد:
اولا- برای پیشرفت قطعی Final success هدف های اقتصادی اتحادیه ها، وجود مبارزه سیاسی، توسط احزاب سوسیالیستی، مورد لزوم است. بدون وجود چنین احزاب وچنین مبارزه های سیاسی، موفقیت های اتحادیه ها غیر معلوم و آنی خواهد بود. فقط احزاب فوق می توانند اتحادیه ها را، درمبارزات اقتصادی خود، رهبری نموده موفقیت های بدست آمده آنها را با ادامه آن مبارزات درجنبه های سیاسی آن تثبیت کنند.
لنین درین باره میگوید: « بدون وجود رهبری اشخاص مجرب و کاری و تشکیلات منظم حزبی برای هم آهنگ نمودن Coordination مبارزات اقتصادی اتحادیه ها، هیچ طبقه ای نمی تواند درجامعه کنونی مبارزه موفقیت آمیزی نماید.»
ثانیا"- مبارزات اقتصادی اتحادیه ها و مبارزات سوسیالیستی دارای ریشه های مختلف می باشد. اگرچه مبارزه اقتصادی اتحادیه ها و مبارزه سیاسی احزاب سوسیالیستی، هردو معلول یک علت، یعنی وضع اقتصادی سرمایه داری، می شاند؛ ولی لازم است تاکید کرد که این دو مبارزه کاملا ازهم مجزا هستند وهیچکدام معلول آن دیگری نمی باشند.
خوبست در این مورد اظهارات کارل کائوتسکی Kautesky را نقل کنیم. وی می گوید: « مبارزه طبقاتی کارگران وسوسیالیسم، دونهضتی است که بموازات یکدیگرایجاد می شود، نه اینکه یکی از آن دیگری ایجاد گردیده باشد. هریک از این دو مبارزه دارای اساسی مختص به خود می باشند. نهضت سوسیالیسم کنونی، مبنی برمعلومات عمیق علمی می باشد. وسیله پیشرفت این معلومات، طبقه کارگرProletariat نیست؛ بلکه روشنفکران بورژوا هستند.»
لنین این گفته های کائوتسکی را تائید می کند و به آن چنین می افزاید:
«تاریخ تمام کشورها نشان می دهد که طبقه کارگر، با جدیت خودش وبخودی خود، فقط می تواند شعور مبارزه اقتصادی اتحادیه ها را پیدا کند؛ یعنی اتحادیه هائی تشکیل بدهد و برعلیه کارفرماها مبارزه نماید و حکومت ها را وادار به گذراندن قوانین کار کند. درصورتیکه تئوری سوسیالیسم، ازمیان تمام تئوریهای فلسفی و تاریخی و اقتصادی طبقه تحصیل کرده بورژوا بوجود آمده است. کشف کنندگان سوسیالیسم علمی، مارکس و انگلس نیز، خود متعلق به طبقه تحصیل کرده بورژوا بوده اند.»
لنین هم چنین معتقد بود که: «ولی لازمست سعی و جدیت فراوان کرد که فهم کارگران لایق و مبارز را از مرحله مبارزه اقتصادی اتحادیه ها بالا برده و با تعلیم و تربیت های لازم آنها را وارد حزب و داخل درجریان مبارزه سیاسی سوسیالیسم کرد؛ ولی فراموش نباید کرد که بالا بردن سطح فکرآنها ازلحاظ تئوری، بدرجه سطح فکر روشنفکران، نه کارآسانی است ونه خیلی ضروری می باشد.»
نتایج عملی بحث بالا- اهمیتی که این بحث تا کنون درامورسیاسی و درتاریخ مبارزات اجتماعی یکی دو قرن اخیرداشته است، بسی مهم و قابل توجه بوده است. در اواخر قرن 19 واوائل قرن 20 عده زیادی ازرویزیونیست هاRevisionistes پیدا شده بودند که عقیده داشتند نهضت های سیاسی و مبارزات آنها، اصولا تابع صرف وضع مبارزه اقتصادی می باشند و به این طریق نتیجه گرفتند که چنانکه مبارزه اقتصادی اتحادیه ها )هم چنانکه در پیش گذشت( بطورخود بخود Spontane بوجود می آید، مبارزات سیاسی سوسیالیستم نیزخود به خود ازاین مبارزات بوجود خواهند آمد. پس همین مبارزات اقتصادی کافی است و احتیاجی به فعالیت و تشکیل عمدی احزاب سیاسی سوسیالیسم، به شرح بالا نیست. این طرز تفکر بخصوص را بنام اکونومیسم Economism و طرفداران آنرا اکونومیست نامیدند.
مخالفت جدی لنین با این نظراکونومیست ها، بقدری منطقی بود که بالاخره این طرز تفکر را اقلا در تمام روسیه شکست داد و حزب بلشویک که معتقد بود لازم است برای از بین بردن جامعه سرمایه داری و طبقات در داخل اجتماع، عمدا" و با شعورکامل طبقاتی و علمی، یک حزب سیاسی مبنی برتئوری سوسیالیستی با تشکیلات منظم و نقشه مثبت ایجاد کرد. خود نمود کاملی در این باره شد.
یکی از اختلافات مهم و قابل توجه بین المللی دوم نیز، که منتج به ایجاد بین المللی سوم شد، همین بود. یکی ازاختلافات بلشویک ها و منشویک ها نیزدر روسیه، که دومی ها طرفداران اکونومیسم بودند، همین مسئله بود.
احزاب سوسیال دموکرات و کارگری که امروزدر انگلستان و فرانسه و آلمان موجود است، درعمل همه از پیروان همان تئوری اکونومیسم می باشند. این احزاب تمام فعالیت های خود را منحصر به مبارزات اقتصادی اتحادیه ها، در کادرموجود اجتماع سرمایه داری میکنند و مبارزه سیاسی سوسیالیسم را، برای ازبین بردن اجتماع طبقاتی، نه تنها از یاد برده اند؛ بلکه سنگ پیش پای آن نیزهستند. دراحزاب نامبرده دربالا و امثال آنها، علاوه بر این ها عدم تعلیمات صحیح ودقیق، نبودن یک تئوری درست ومنظم، وجود نداشتن تشکیلات استوار و منطقی را نیزمی توان بآسانی مشاهده کرد.
برعکس، تمام احزاب پیشرو جهان ودرراس آنها احزاب کمونیست، همیشه، با این گونه ایده های انحرافی مبارزه کرده اند.
تنها از راه اینگونه احزاب وبا پیروی ازروش آنها است که می توان مبارزه اقتصادی اتحادیه ها را آنطورکه شاید و باید رهبری کرد و آنها را تثبیت نمود و مبارزه سیاسی را به موفقیت نهائی خود رساند.



 

  فرمات PDF                                                                                                        بازگشت