راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

فشار اقتصادی، زمینه ساز حمله نظامی
تاخیر و تقدم های تازه
در سیاست های کاخ سفید

 

از آستانه قطعنامه دوم شورای امنیت سازمان ملل برای تشدید تحریم ها علیه ایران، نشانه هائی از تاخیر و تقدم های اقتصادی و نظامی در سیاست های امریکا در برابر جمهوری اسلامی مشهود بود. این تاخیر و تقدم ها امروز واضح تر از آستانه تصویب آن قطعنامه خود را نشان می دهد و شواهد حکایت از برخی تغییر آرایش های سیاسی در کاخ سفید دارد. این تغییر آرایش ها هرگز به معنای منتفی شدن ضربه مهلک نظامی به ایران و نابودی زیرساخت های اقتصادی و نظامی و اتمی ایران نیست، بلکه به معنای فراهم سازی زمینه های داخلی برای رویدادهای پس از چنین حمله ایست. بدین ترتیب، امریکا دو تیغه ذوالفقار را تیز می کند. یعنی با تشدید تحریم های اقتصادی، هم به تعمیق بحران اقتصادی در ایران و فراهم شدن زمینه شورش های داخلی دامن می زند و هم با صف آرائی نظامی، سیاست جنگی حاکم بر جمهوری اسلامی را تقویت می کند. تقویت سیاست جنگی در حاکمیت جمهوری اسلامی دو نتیجه اجتناب ناپذیر دارد:
1- بلعیده شدن بودجه و درآمد کشور توسط نیروی نظامی و سلطه باز هم جدی تر و تعیین کننده تر فرماندهان نظامی بر حاکمیت و تبدیل شدن آن ها به سدی در برابر جنبش عمومی مردم ایران و در نتیجه، محروم شدن از حمایت ملی در صورت بروز حمله و جنگ،
2- ترساندن و متحد ساختن کشورهای منطقه علیه ایران، برای آغاز حمله نظامی به ایران، تاراج نفت منطقه و فروش سلاح به کشورهائی که به حیاط خلوت نظامی امریکا تبدیل شده اند.
ما، در هفته های اخیر، شاهد شتاب این دو نتیجه هستیم و آن تاخیر و تقدمی که در بالا به آن اشاره کردیم با همین هدف در دستور کار کاخ سفید قرار گرفته است.
ماجرای ملوان گیری و دور جدید سخنرانی ها و خطبه های جنگی در نماز جمعه ها و مصاحبه ها و سخنرانی های روز گذشته (25 فروردین) شماری دیگر از فرماندهان سپاه نشان دهنده ادامه باصطلاح سیاست راهبردی (استراتژیک) رهبر و شورای فرماندهان نظامی در سقوط به همان ورطه ایست که هدایت آن را امریکا در دست دارد.
بدیل و خنثی کننده این توطئه، همانگونه که در تمام دوران اخیر روی آن تاکید کرده ایم، دوری از سیاست جنگی، آغاز آشتی ملی و اتحادی واقعا ملی و نه آن اتحادی است که رهبر به بهانه آن همه مخالفان سیاست های جنگی حاکم را تهدید امنیتی کرده است.(مراجعه کنید به سخنرانی نورزوی رهبر در مشهد)
هر روز که در تغییر و به بایگانی سپردن سیاست جنگی حاکمیت ایران تاخیر می شود و ماجراجوئی های نظامی ادامه می یابد، ایران یک گام به ورطه ای نزدیک تر می شود که بیرون کشیدن کشور از آن دشوارتر می شود. بخشی از هزینه توپ و تفنگ و موشکی که سوغات جمهوری اسلامی برای ماجراجوئی در کشورهای منطقه شده باید صرف آن تولید ملی شود که سالهاست بصورت مایحتاج عمومی از خارج سیل آسا و به قیمت بیکاری ملی و نابودی صنایع داخلی وارد می شود و اتفاقا امریکا با تاکید به تحریم های اقتصادی، روی همین وابستگی سرمایه گذاری انفجاری کرده است. نیروی نظامی کشور را نیز باید از توهم خطر خیز گسترش شیعه در منطقه و توهم خطر خیزتر "قدرت نظامی خلیج فارس و خاورمیانه" نجات داد و وظیفه ملی و قانونی آن را به این نیرو برگرداند. یعنی دفاع از تمامیت ارضی کشور، تابعیت از قانون، پیروی از خواست های مردم و جلب حمایت ملی.
این زمینه، علیرغم همه تبلیغات و مغزشوئی هائی که توسط "نهاد" های "رهبری" در این نیروها بصورت سیستماتیک انجام شده، علیرغم آلودگی های مالی و تجاری که به اشکال گوناگون در سپاه پاسداران دامن زده شده و بی اعتناء به وعده های اقتصادی و سیاسی که به شماری از فرماندهان داده شده و آنها نیز همین وعده های را به فرماندهان زیر دست خود داده اند فراهم است و تحقق یافتنی است. ما، هم در جریان انتخابات دوم خرداد 76 و هم در انتخابات اخیر شوراها و حتی در مصاحبه های زاویه داری که برخی فرماندهان درجه دوم سپاه در دوران اخیر و به بهانه مسائل اتمی ایران با "اما" و "اگر" در باره سیاست های نظامی و اتمی حاکم کرده اند، شاهد چنین زمینه ای برای چرخش سیاسی در سپاه بوده ایم.
بدین ترتیب، دور از ذهن نباید باشد، اگر روی پیوستن بدنه سپاه و حتی رده هائی از فرماندهان سپاه به جنبش صلح و مخالفت با سیاست جنگی از هم اکنون حساب کنیم. با اولین حادثه، چرخش و رویداد تعیین کننده ای که ابعاد آن را حتما نباید حمله نظامی به ایران تعیین کند، ما نشانه های علنی تر این ارزیابی را مشاهده خواهیم کرد. بنابراین، هیچ عقل سلیمی نباید این محاسبه را از دیگر محاسبات خود برای ایجاد تحولات مهم در ساختار حاکمیت ایران جدا کند. مهم آنست که از هم اکنون بتوانیم سمت و سوی یک سیاست ملی را در خلاصه ترین شعارها و جهت گیری ها مشخص کنیم تا بتوان در اطراف آن نیرو بسیج کرد.
چه نظامی و چه غیر نظامی. چه سپاهی و چه غیر سپاهی. مشی و سیاست توده ای ما، شعار این مرحله از تحولات ایران را، "پیش به سوی جبهه صلح- آزادی- عدالت اجتماعی" می شناسد. حتی مهم نیست که نام چنین جبهه ای دقیقا همان باشد که ما آن را اعلام می کنیم، مهم محتوای چنین جبهه ایست، تحت هر نامی و برخاسته از توازن نیروهائی که با سمت گیری ها و وابستگی های طبقاتی خود به آن می پیوندند. مهم تغییر سیاست جنگی حاکم است!

راه توده 129 16.04.2007
 

  فرمات PDF                                                                                                        بازگشت