راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

برای فتح کربلا
نه خواستند بدانند
نه توانستند بفهمند
و.ولادیمیروف. ترجمه م.ف
مجله عصر جدید شماره 33 - اوت 1983
 

رفقای گرامی! من نمی دانم آنها که هنوز اندیشه و رویای حمله به ایران و رهائی از چنگال حکومت را در سر دارند، چه تجربه ای از گذشته نه چندان دور جنگ با عراق را به یاد دارند و یا اصلا در آن سالها در سن و سالی مناسب این تجربه اندوزی بوده اند یا خیر. در حکومت نیز، جدا از نسل کم سن و سالی که شده اند بسیج طرفدار جنگ و اتم، نمی دانم از تجربه تلخ خیز برداشتن برای فتح کربلا درسی آموخته شده یا نه. اما من و امثال من آن جنگ و آن تجربه تلخ و شکست خورده را به خاطر داریم و گام های فاجعه 8 ساله را در حالی می شمردیم که از دست خودمان کاری، حتی در حد صدور یک بیانیه و یا نامه سرگشاده نیز بر نمی آمد. من دوران خدمت وظیفه را می گذراندم و رهبری حزب دوران پر رنج شکنجه و زندان را. نمی خواهم از یورش و زندان بگویم، بلکه می خواهم از نگرانی امروز بگویم.
چند شب پیش، برای گریز از نگرانی های ناشی از خطر جنگی تازه در ایران؛ یادداشت های قدیمی را ورق می زدم و سرم را به آنها گرم کرده بودم. به ترجمه ویراستاری نشده ای برخوردم که امکان انتشار آن با یورش به حزب وجود نداشت و همراه دیگر یادداشت ها و ترجمه هایم به انبار خانه برده بودم. آن را در واکاوی آن یادداشت ها یکبار دیگر پیدا کردم و چندین بار خواندم. کلمات و جمله بندی هایش را درست کردم و برای شما فرستادم تا منتشر کنید. اگر موافق انتشار آن هستید، هرچه زودتر منتشر کنید، مفیدتر است، زیرا خطری که روز به روز بیشتر احساس می شود، از همان پنجره ای می خواهد وارد شود که پس از 8 سال جنگ بیهوده از دروازه آن رانده شده بود. امروز، دیگر اتحاد شوروی نیست، صدام حسین هم نیست. عراق اشغال شده است. اسرائیل و امریکا به مواضع مهم و بزرگی در خاورمیانه چنگ انداخته اند. صحنه جدیدی در برابر همه ما قرار دارد، اما پایه های فکری و بینشی ما، همچنان بر مبنای همان نگرشی قرار دارد که در این ترجمه منتشر نشده استوار است. خطر جدی است. مرور توصیه های گذشته، نتایج بی اعتنائی به هشدارها را نشان می دهند و به همین دلیل، دوباره باید آن توصیه ها و هشدارها را خواند و به آینده ای اندیشید که هرگز مباد!
 

دست شما را می فشارم "م.ف"- تهران


جنگی بخردانه!
سه سال جنگ، پس از اولین تهاجم عراق به ایران ثابت کرد كه جنگ جاده ای بن بست است. دو كشور مسلمان در نتیجه كم شدن استخراج و صدور نفت، صدمه به مراكز عمده صنعتی و تلاش جهت كسب منابعی برای مقاصد نظامی خسارت سنگینی را كه سر به میلیونها دلار می زند به یکدیگر تحمل می كرده اند. جنگ مانع تكمیل اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در عراق شده است. در ایران نیز اجرای وعده هایی كه حاكمیت پس از سرنگونی شاه برای گسترش سطح زندگانی مردم می داد ناممکن شده است. در هر دو كشور، علاوه بر نابودی منابع و منافع خود، تلفات سنگین انسانی را به یکدیگر تحمیل کرده اند.
مسائل پیچیده ناشی از جنگ باعث شده تا توجه ایران و عراق از آن خطر اصلی كه مردم خاورمیانه با آن روبرو هستند، یعنی سیاست های تجاوزكارانه و دسایس واشنگتن و متحد آن تل آویو منحرف گردد. این خطر كه به صورت تهدیدكننده ای گسترش می یابد، اکنون در تجاوز به لبنان، تهدید سوریه و حضور نظامی ایالات متحده آمریكا در خاورمیانه، خلیج فارس و اقیانوس هند خود را نشان می دهد.
”انتقام جویی“ از عراق متجاوز، سیاست جنگ طلبی را در ایران تقویت کرده است. این هجوم همچنین پیش درآمدی شد برای سركوب افسار گسیخته و ناعادلانه میهن پرستان ایران و از جمله اعضای حزب توده ایران. عملیات سركوبگرانه علیه كمونیست ها كه با هدف نابودی جسمانی آنها انجام گرفت، در واشنگتن با خشنودی تلقی گردید و حتی بعضی از مقامات رسمی آمریكا را واداشت تا پیشنهاد كنند ”زمان فراموش كردن اشتباهات كوچك“ فرا رسیده است. اشتباهات رهبری ایران در مرحله اول انقلاب ضد شاه، مانند گروگان گیری آمریكائیان در تهران.
به نظر می رسد كه محافل معینی در ایران به هیچ وجه مخالف فكر استفاده از آنتی كمونیسم برای پل زدن بر شكاف روابطشان با واشنگتن نیستند. همه تجارب طی این مدت نشان داده است كه آنتی كمونیسم همواره با پاسخ مثبت سیاستمداران آمریكائی مواجه شده است.
بیهودگی ادامه جنگ و ضرورت خاتمه بی درنگ آن در بغداد مورد قبول واقع شده است.
رهبری عراق برای ایجاد شرایط لازم خاتمه جنگ نیروهایش را در تابستان 1982 از ایران عقب كشید و اعلام داشت كه عراق آماده آتش بس و قطع بی درنگ عملیات نظامی است و این نیز دلیل بر آمادگی برای رسیدن به توافق با تهران بر اساس اصل احترام به اصل حاكمیت و تمامیت ارضی برای هر دو كشور و عدم مداخله در امور داخلی یكدیگر است.
شورای فرماندهی انقلاب عراق در 10 ژوئن 1982 اعلام داشت كه آماده است تا ”به مرزهای بین المللی باز گردد.“ مرزهایی كه با قرارداد الجزایر مشخص شده اند. در این بیانیه همچنین با پیشنهادات صلح با میانجیگری كشورهای غیرمتعهد اسلامی موافقت شده است. در این پیشنهادات، اصول عدم موافقت با استفاده از زور یا تهدید به زور، احترام متقابل به حقوق یكدیگر و حل دعاوی ارضی با شیوه های صلح جویانه قید شده است. هیئت نمایندگی عراق در هفتمین كنفرانس كشورهای غیر متعهد در دهلی پیشنهادی را تسلیم نمود كه شورای حكمیت با شركت رئیس كنفرانس و رؤسای كشورهای غیر متعهد تشكیل گردد و هر دو طرف موظف به رعایت آن باشند.عراق موافقت خود را با قطعنامه های شورای امنیت مورخه 4 اكتبر 1982 و سی و هفتمین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد دایر بر آتش بس و موافقت نامه صلح آمیز پیرامون جنگ مكررا تاكید كرده است.
پرزیدنت صدام حسین رئیس جمهوری عراق در ژوئن 1983 ابتكارات جدید صلح را به ایران ارائه داد. پیشنهاد شامل موافقت نامه پیرامون متاركه عملیات جنگی در منطقه خلیج فارس بمنظور تضمین آزادی كشتیرانی برای تمام كشورها و جلوگیری از وارد آمدن خسارت به شهرها و روستاها هنگام آتش بس، در طول ماه ”رمضان“ ماه روزه مسلمانان بود.
وزرای خارجه كویت و امارات متحده عربی قبل از تابستان به دستور شورای همكاری خلیج فارس، جهت آشتی دادن دو كشور درگیر کوشش دیگری را آغاز کردند. وزرا در تهران و بغداد حضور یافتند و با خود پیشنهادات مشخصی پیرامون آتش بس محدود در منطقه خلیج فارس، بمنظور جلوگیری از نشت نفت از چاه های آسیب دیده ” نوروز“ ایران به آبهای اطراف ارائه دادند. معضل لكه عظیم نفتی كه به دستگاههای آب شیرین صدمه می زند و ماهیگیری را مختل می كند، برای كشورهای ساحلی و از آن جمله كویت و سایر كشورهای خلیج اهمیت حیاتی دارد.
اما تهران پیشنهادات كشورهای خلیج فارس را رد كرد و سپس از مذاكره با هیئت كویتی و امارات متحده عربی امتناع ورزید. مقامات رسمی ایران تقاضای خود را پیرامون موافقتنامه در باره جنگ موكول به قید "مجازات عراق و جبران خسارات مادی وارده توسط بغداد در موافقتنامه" کرده اند. آنها همچنین مدعی اند كه عراق بر خلاف گفته اش كه نیروهایش را به ”مرزهای بین المللی“ باز گردانده، هنوز بخشی از خاك ایران را تحت اشغال خود دارد. خاك مورد ادعا مربوط است به منطقه كوچكی با مساحت كل 372 كیلومتر مربع كه بر طبق قرارداد 1975 الجزایر باید در قلمرو عراق قرار گیرد.
اتحاد شوروی از اولین روز جنگ بدون ابهام و باصراحت تمام پیشنهاد پایان جنگ و خصومت را داد و تقاضا کرد مذاكره بین دو طرف بلادرنگ آغاز شود. اكنون نشانه های زیادی وجود دارد که نشان دهنده حسن نیت است، بویژه می توان مانع دفع الوقت توسط جریاناتی شد كه تاكنون به حل مسئله بی اعتنا بوده اند.
شالوده های معتبری جهت رفع اختلاف بین ایران و عراق در قوانین بین المللی موجود است. از جمله موافقتنامه 1975 الجزایر كه توسط هر دو طرف به رسمیت شناخته شده است. طبق این قرارداد یك خط تعیین حدود در طول رودخانه شط العرب و خط دیگری در مرز خاكی شناخته شده است. طرفین همچنین با بقیه محاسبات مربوط به تعیین حدود و ادامه حسن همجواری موافقند. عراقی ها حین تماس با هیئت میانجی مؤكدا آمادگی خود را برای كار روی توافق صلح آمیز در اساس موافقتنامه اعلام داشته اند. ایرانیان نیز آمادگی خود را در عالیترین سطح برای احترام به موافقتنامه های بین المللی تصدیق كرده اند. همان طور كه آیت الله خمینی در 11 فوریه 1981 تاكید كرد كه ”ما به پیمان های بین المللی احترام می گذاریم و حتی یك وجب ادعای ارضی نسبت به هیچ كشور و از جمله عراق نداریم.“
آن چه كه برای كسب پیشرفت در موافقت لازم است آن است كه هر دو طرف حسن نیت نشان داده و واقع بین باشند و برخوردها و سوء تفاهم های گذشته را دور بریزند.


راه توده 121 05.02.2007
 

 

  فرمات PDF                                                                                                        بازگشت