راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

نوشته هائی از مشاهدات
خوانندگان راه توده در ایران
زندگی در ایران
از زبان توده های مردم

 

از تهران و برخی شهرها پیام هائی داشتیم که پیشنهاد همکاری با راه توده را طرح کرده بودند. ما چه بصورت ای میل و چه از طریق صفحه نامه ها و پیام ها به این گروه از خوانندگان راه توده توصیه کردیم بعنوان مبرم ترین نیاز ما آنچه را در محیط کار، در وسائل نقلیه عمومی، در سفر، در میهمانی ها و ... می بینند و می شنوند برای ما بنویسند تا با انتشار و انعکاس آن فضای عمومی جامعه بیشتر و توده ای تر به خوانندگان خود منتقل کنیم.
خوشبختانه چند تن از این گروه از داوطلبان همکاری با راه توده توصیه ما را پذیرفته و گزارش هائی برای ما ارسال داشته اند که در همینجا صادقانه و صمیمانه از آنها تشکر می کنیم.
این گزارش ها را بتدریج دسته بندی کرده و در راه توده منتشر می کنیم. البته با اندکی اصلاحات ضروری تا نویسندگان را گربه شاخ نزند. در این شماره گزارش زیر را می خوانید و به آن دوستانی که از سنندج و تبریز برای ما گزارش فرستاده اند نیز اطلاع می دهیم که گزارششان رسیده و در شماره آینده راه توده از آن ها استفاده می کنیم. ما نام هیچیک از نویسندگان گزارش ها را منتشر نمی کنیم و ترجیح می دهیم که نام مستعاری نیز برای آنها انتخاب نکنیم و این مجموعه گزارش ها را تحت عنوان "نوشته ها و مشاهدات خوانندگان راه توده در ایران" منتشر کنیم.
با این مقدمه؛ گزارش نخست را می خوانید:

1- چهار همراه من مهندس بودند. مسئول گروه 65 ساله بود. نوشته های به آذین را خوانده بود. داستان سر بریدن خواهر برادر یك زندانی و آوردن سر در بشقاب میوه را برایمان تعریف كرد.
2 مهندس زمین شناس كه شدیدا سلطنت طلب بود و پدرش ارتشی سابق، طرفدار امریكا و به قول خودش طرفدار سرمایه داری وابسته ( به شوخی به جای وابسته كلمه سرمایه داری كمپرادر را بكار می برد)، صاف و ساده و بدون پیچیدگی و در عین حال زحمتكش و فعال در كار خودش. از شكنجه طالبان در زندان گوانتانامو دفاع می كرد.
3 فردی 30 ساله، شدیدا كم اطلاع از مسایل سیاسی. گفتم گیلانی ها معمولا سیاسی اند تو چرا … جواب نداد. در كار خودش با سواد و فعال، در تدارك رفتن به خارج است. گفتم مگر از فقر و تهیدستی و بیكاری مردم و جوانان ایرانی كه در ایران چیزی نمی دانی؟
مگر همین امروز در آن روستا ندیدی زنها در مورد زندگی فلاكت بار خودشان چه می گفتند. اگر انسان توجه كند خیلی چیزها ی جدید می بیند كه تاكنون ندیده است. علاوه بر ثروت یك كشور مسئله چگونگی توزیع ثروت بین مردم و طبقات اجتماعی اهمیت دارد.
4 جوان 25 ساله، مذهبی و ظاهرا طرفدار نهضت آزادی، آشنا با موسیقی، بسیار صادق و فعال، سیاسی و علاقمند به دانستن مسایل سیاسی و اجتماعی جدید و در عین حال کمی كنجكاو. بیشتر دارای افكار اصلاح طلبی.

2- در قطار تهران - میانه با یك كارگر بازنشسته هم صحبت شدم. اولین حرفش این بود كه چرا احمدی نژاد دروغ می گوید؟ 2 ساله قرار است حقوقمان را 200 هزار تومان كند هنوز ….، در انتخابات هم مرحله اول و هم مرحله دوم به احمدی نژاد رای داده بود و معتقد بود دو رئیس جمهور قبلی نیز كاری نكردند. احمدی نژاد قول داده بود به مردم برسد. فکر می کرد احمدی نژاد می خواهد ولی نمی گذارند. می گفت كه از ما گذشته اما این جوان ها با این گرانی از جمله گرانی مسكن چطور می توانند خانه دار شوند؟ خانه دو طبقه در تهران داشت كه یك طبقه اش را داده بود به پسر ازدواج كرده اش. كمی زمین در ده داشت كه برادرش روی آن كشت می كرد. سه بار با همسرش به مكه رفته بود. وقتی كه می نالید بهش گفتم جمهوری اسلامی به شما كه ساخته است شما سه بار به مكه رفته ای. خودش مذهبی بود ولی گفت که عروس و نوه اش مانتویی اند.
بعد از مدتی، بحث چند نفره شد. وقتی راجع به وضع مردم ایران مسایل و مشكلاتشان صحبت می شد، یك نفر از جمع كه حدود 40 سال داشت در مقایسه ایران و اروپایی ها به این نتیجه رسید كه مقصر حكومت است.
من در جواب گفتم كه مردم اروپا برای زندگی كنونی شان بیش از 500 سال دویده اند، ما هم باید حداقل نصف آنها بدویم كه بتوانیم مانند آنها زندگی كنیم گرچه دستاوردهای كنونی آنها نیز شدیدا مورد تهدید است.

راه توده 140 16.07.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت