اسکار نیمیئر
گفتگو با یک کمونیست صدساله
روزنامه «سوتسکایا راسیا»،. ترجمه ا. م.
شیزلی
ساختن پایتخت کشور را به وی
سپردند و او، قلب برزیل مدرن را ساخت.
"اسکار نیمئیر" دیگر علاقه ای به مصاحبه ندارد. اما، این کـمونیست برزیلی،
آرشیـتکت خوش قـریحه و چهـره شناخته شده زمان خویش، بمناسبت یکصدمین سال
تولدش استثـنائا، با ما مصاحبه ای کرد. او، در باره زندگی، دین، کمونیسم و
معماری مدرن با ژوزه ورسیمو تئخیرا دا ماتا، خبرنگار ویژه مجله «مـسائل
اندیشه» در برزیل، صحبت کرد.
- شما، کمونیست، و کلیسای جامع ترنوونتسا، یکی از زیباترین و بهترین بناهای
برزیل را ساختید. کلیسای جامع دو جهان، یکی از آخرین طرحهای با اهمیت شما
محسوب می شود. اعتقادات مارکسیستی شما، چگونه با دین سازگاری می کـند؟
- اعتقادات مارکسیستی من امروز محکم تر و عـمیق تر از هر زمانی است.
کمونیسم را با قهرمانی های خلق های روسیه درک می کـنم و از آن الهام می
گـیرم. البته که، من این باورهای سیاسی- ایدئولوژیک خود را در تضاد با هنر
معماری ام در ساختن معابد نمی بینم.
من به خدا ایمان ندارم، ولی، به مؤمنان احترام می گذارم. من از یک خانواده
کاتولیک متعـصب برخاسته ام (در منزل ما، عکس پاپ رم از دیوار آویخته است).
اما، من در سنین جوانی، به علل بی عدالتی ها و نابرابری های اجتماعی پی
بردم و به صفوف سازمان «نجات سرخ» پیوستم و پس از آن به عضویت حزب کمونیست
برزیل درآمدم و این، گام درستی بود.
- زمانی، شما گفتید: « من نابغه نیستم. من در خلاقیت های خود، از نبوغ
رادچنکوی پیشرو، الهام گرفتم». حاضرید اکنون هم آن را تأئید کـنید؟
- من الآن فکر می کنم در این ارزیابی، کمی اغراق شده است. من دقیق نمی دانم
در عالم معماری، چه کسی نابغه است.
- شاید برزیل، مشهورترین طرح معماری شماست. در مسیر گذشت زمان از آن لحظه،
وقتی که آرزوهای شما جامه عمل می پوشند، می توانید بگوئید که، حاضرید شهر
دیگری مثل آنچه که ساخته اید، بسازید؟ یا ممکن است شهر کاملا دیگری بسازید؟
آیا بنظر شما، برزیل شهر ایده آلی است؟
- برزیل تصویر اشتیاق های پرشوری است که در سال های۵٠، کشور را فرا گرفته
بود. این شیفتگی ها، با شخصیت رئیس جمهور "ژوسلین کوبیچک" وابستگی ناگسستنی
داشت. بنیانگذاری پایتخت جدید، اقدام شجاعانه ای بود که اراضی وسیع داخل
برزیل را به هم پیوند می دهد. بعد از گذشت ٤٠ سال، برزیل به محل تصادم
متروپل سرمایه داری تبدیل شده است و با همان مشکلاتی مواجه شده است که،
دیگر شهرهای کشور، در نتیجه اشتباهات مربوط به گزینش راه رشد اقتصادی
برزیل، با آن دست به گریبان است. بدین جهت، برزیل شهر ایده آل من نیست.
- شما انتقال پایتخت به مرکز جغرافیائی کشورتان را چه حد درست می دانید؟
مثلا، روسیه، آیا ارزش آن را دارد که، پایتخت خود را به مرکز جغرافیائی خود
منتقـل نماید؟
- اقدام به بنای شهر برزیل گام شجاعانه ای بود که رئیس جمهور کوبیچک
برداشت. من، برای دادن جواب سؤال شما، در رابطه با روسیه، اطلاعات کافی
ندارم. متاسفانه، من مدت کوتاهی، بعد از پایان جنگ دوم جهانی در مسکو بودم.
شما، معماری امروزی را چگونه ارزیابی می کـنید؟ آیا در سمت درستی به پیش می
رود؟ کار معماران جوان را در چه سمتی علاقمندید بینید؟
- من از همتایان خود انتقاد نمی کـنم. من فکر می کنم، معماری امروزی در چند
جهت حرکـت می کند، به همین سبب انتقاد از آن هم مشکل است. در رابطه با
معماران جوان، من همچنان از دو خط اصلی دفاع می کـنم. اول: آن هنر معماری
را که برای تحقـق خلاقیت خود در جستجوی شیوه های نوین معماری است. دوم:
امکانات نا محدود کار با بتون آرمه وجود دارد. چرا نباید در جهت یافتن راه
های دیگری برای ساختن مروارید تازه بود؟
- آیا در حال حاضر، طرحی در دست تهیه دارید؟
- من طرح های تازه زیادی در برزیل و خارج از آن در دست دارم. فقط به دو
مورد از آنها که، علاقه زیادی به آنها دارم، اشاره می کـنم. مرکز فرهنگی
طراحی شده آویل در اسپانیا و مرکز اداری دولتی ایالت میناس ژئرایس که در
مرکز آن ایالت، در شهر آریزونتی آبی (Blou) احداث خواهد شد. من تمام ذوق و
قریحه خود را در این طرح ها و همه طرح های دیگر بکار گرفته ام. همه آنها را
با عشق و علاقمندی تدوین کرده ام.
- اگر در سطح وسیع تری به مسئله نگاه کـنیم، شما می خواهید نظرتان را در
مورد سمت و سوی حرکت تمدن امروزی در جهان بیان دارید؟
- به نظر من، سازندگی باید منعکس کـننده عقـیده و عمل در جهت مخالفـت با
روابط غیر هومانیستی برعلیه انسان و در سمت مخالفـت با بی عدالتی های
اجتماعی باشد. در یک کلام، باید پشتیبان و مسئول باشد، با مطالعه کلاسیک
های روس، داستایوسکی و تولستوی، آنچه را که به وضوح می بینیم، انعکاس دهد.
از سوی دیگر، من فکر می کـنم که فعالیت در عرصه فرهنگی، باید رابطه
تـنگاتـنگی با تلاش در جهت بلوغ انسان و ساختن دنیای عادلانه و همبسته در
شرایط بهبود کیفی آگاهی ها داشته باشد. این مسئله ایست که من نگران آن
هستم. فارغ التحصیلان مؤسسات آموزش عالی کشور من، بدون اینکه درکی از
مشکلات زندگی داشته باشند، آنجا را ترک می کـنند. ما نیازی به متخصصانی که
اطلاعات آنها فقط به رشته تخصصی خودشان مربوط می شود، نداریم. ضرورتا،
جوانان باید به مبارزه برای جهانی بهتر و عادلانه تر تربیت شوند. در این
باره من در کتاب خود با نام « انسان و زندگی»، که بزودی چاپ خواهد شد نوشته
ام.
راه توده 140 16.07.2007
فرمات PDF
بازگشت