راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

ضرورت آشنائی بیشتر
با حال و هوای سیاسی کشور

 

دوست گرامی سهراب... نامه گزارش گونه شما را دریافت داشتیم. از این کارها همیشه بکنید. یعنی ما را در جریان مشاهدات و شنیده های خود قرار دهید تا با فضای حاکم در کشور هر چه بیشتر آشنا شویم. گزارش شما را بنا بر ملاحظاتی که می دانید کمی خلاصه کرده و برخی نکات و اشارات را از آن حذف کردیم و با حک و اصلاحی که لازم تشخیص دادیم در زیر می آوریم تا دیگران نیز از آن بهره مند شوند. موفق باشید:

1- بعد از آمدن دولت نهم اغلب كارشناسان بی سواد و كار نادان شدند مسئول و كارشناسان بر جسته و كاردان را به مناطق دور افتاده فرستاده اند و از این جهت شدیدا به طرح های مهم ضربه خورده است.
2- نزدیك رشت یك آب بندان است مربوط به كارخانه تخته سه لایی و لوكس که تعطیل شده است. حدود 2 تا سه سال است که این كارخانه تعطیل شده است.
3- دیشب در كانال 2 سیمای جمهوری اسلامی عسكر اولادی را نشسته بر "صندلی داغ" دیدم. این اسم برنامه ایست که مسئولین و چهره های سرشناس جمهوری اسلامی را در آن می آوردند و با آنها مصاحبه می کنند. از جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم این برنامه مشهور شده است. البته از چهره هائی دعوت برای نشستن بر این صندلی دعوت می شود که تا می نشینند روی آن صندلی خنک می شود و مسئول برنامه نیز نفسش را در سینه حبس می کند تا مبادا به سرش بزند و یک فوتی به زیر اجاق این صندلی بکند! مثلا از این فوت ها:
تقریبا 10 تا 15 سال پیش فردی در مازندران – بابلسر، بابل، آمل و… دلال طلا بود. یکبار گردن بندی را به دوستش می دهد كه برود تهران آن را بفروشد. آن فرد گردن بند را به یک طلا فروش در میدان تجریش می برد كه بفروشد. طلا فروش تجریشی وقتی گردن بند را می بیند آن را می شناسد و از فروشنده می پرسد كه این گردنبند را از کجا آورده ای؟ این دزدی است. فروشنده به طلا فروش می گوید كه این گردن بند را كسی به من داده كه بیاورم بفروشم كه در مازندران همه طلا فروش ها به سرش قسم می خورند. بهر حال كار به پلیس می كشد و معلوم می شود كه گردن بند مال عروس عسكر اولادی است كه مدتی قبل آن را دزدیده اند! در رابطه با این جریان تعدادی از طلا فروشی های شهرهای یاد شده دستگیر شده و همراه با آن طلا فروش و دوستش مدت ها در زندان بودند. قیمت گردن بند را در آن زمان 20 میلیون تومان تخمین زده و در پرونده قید کرده بودند. توجه کنید که ماجرا مربوط به حدود 15 سال پیش است و ارزش بیست میلیون تومان با همین مبلغ در وضع کنونی قابل مقایسه نیست. این ماجرا در سراسر مازنداران مثل توپ صدا کرده بود و برخی مطبوعات نیز چیزهائی در باره آن به اشاره نوشتند.
دریغ از یک فوت به زیر صندلی داغی که عسگراولادی روی آن نشسته بود و یک اشاره کوچک به این ماجرا. حتی نه اشاره به قیمت این گردن بند، بلکه اشاره به سرانجام پرونده آن دزدی. یعنی دزد دوم و سوم که زندانی شدند، و الی دزد اول که صندلی اش در جمهوری اسلامی جای محکم و زیرش خنک است!

4- این نقل قول را هم از حجت الاسلام حسن صانعی رئیس بنیاد 15 خرداد و مجری حکم اعدام سلمان رشدی بخوانید: اصفهانی ها همه مخالف تولیدند. ما داریم یك كارخانه دارو سازی در اصفهان احداث می كنیم. همه از جمله اداره برق، سازمان آب، سازمان صنایع و… مدام در كار ما اخلال می كنند. همه تاجر شده اند.
البته این نوع اظهار نظرها مربوط به دوران اخیر است که در بنیاد البرز وابسته به بنیاد 15 خرداد تحولاتی روی داده و شماری از مهندسین و کارشناسان کمتر مکتبی و بیشتر دلسوز کشور در آن مستقر شده اند. بنیاد البرز همه سرمایه گذاری های بنیاد 15 خرداد را در اختیار دارد و اخیرا میلیون ها دلار وام از دولت گرفته تا در بخش های مختلف، از جمله یك كارخانه پترو شیمی سرمایه گذاری کند.

روشنفکران سرگردان
این گفتگو را که حاصل یک دیدار چند ساعته است، بعنوان مشت نمونه خروار بخوانید. لازم است بدانید که بخشی از جامعه روشنفکری ایران، زیر فشارهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی سر از کجا در آورده است:
- مردم ایران نمی فهمند، اگر می فهمیدند انقلاب نمی كردند.
- چه کسی می فهمد؟
- امریكائی ها، اروپائی ها.
- جنگ های جهانی اول و دوم كه باعث كشتار 50 میلیون نفر و جنگ های افغانستان عراق كه هم اكنون از دو طرف تلفات می گیرد را آنهائی که نمی فهمند بوجود آوردند و یا آنها که بقول شما می فهمند؟
- جنگ ها برکت اند.(توجه داشته باشید که این استدلال عینا کپی شده از نظرات احمدی نژاد است که رسما بیان شده و در مطبوعات انتشار یافته اند.) در ایران هم باید جنگ شروع شود.
- شما و خانواده حاضرید در این جنگ به جبهه بروید؟
- لازم نیست من و خانواده ام برویم. امریكا خودش تكلیف را مشخص می كند.

چپ هائی که از بام افتاده اند
حالا مشابه این نظرات را از قول یکی از فعالان چپ در دوران انقلاب بخوانید که در کردستان خیلی سینه برای حکومت شوراها سپر می کرد اما حالا از آن طرف بام افتاده است پائین:

- مردم نمی فهمند. اگر می فهمیدند انقلاب نمی کردند و یا در دوم خرداد نمی رفتند رای بدهند. استالین بدتر از هیتلر بود.

- آقا! طبق آخرین اطلاعات – در كتاب خیانت به سوسیالیسم – آمار اعدام ها و سر به نیست کردن هائی که شما مدعی آن هستید در زمان استالین بوقوع پیوسته كمتر از 700 نفر است. در صورتی كه فقط تلفات جنگ جهانی دوم كه فاشیسم هیتلری مسبب آن بود بیش از 50 میلیون نفر بود.
- من تلفات جنگ جهانی دوم را نشمرده ام كه حرف شما را تائید كنم.
- مگر تلفات زمان استالین را شمارش كرده اید؟

بر خورد هائی مشابه آنچه خواندید نسبت به مسائلی که ذکر شده را در بسیار از محافل می توانید شاهد باشید.

یک اشاره به بسیجی ها
- در میان بسیجی ها نیز این بحث بصورت جدی مطرح است: خط احمدی نژاد و خط خامنه ای مخدوش شده است. اینها می خواهند ایران را درسته در كام امریكا بیاندازند.

راه توده 136 18.06.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت