راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

شناخت اوضاع حاکم بر ایران
به دور از جنجال های روز!

 

از انقلاب 57 تاکنون، دشوار بتوان شرایطی را بغرنج تر از شرایط کنونی حاکم بر ایران یافت. هر نیروی سیاسی و یا شخصیت سیاسی اگر خلاف این را تصور می کند، تفسیر صریح و بدون حاشیه پردازی خود را، بی اما و اگر و حدس و گمان های چند پهلو منتشر کند تا ما این ادعای خود را پس بگیریم. نه از داخل کشور و از میان نیروهای حاشیه و متن حاکمیت، و یا دگر اندیشان مذهبی و غیر مذهبی خارج از حاکمیت و نه از خارج کشور و از میان طیف گسترده اپوزیسیونی که فاصله دو دست چپ و راست را پر می کنند، ما، حداقل در دو سال اخیر شاهد چنین تفسیر جامعی نبوده و نیستیم. این امر را، ما بیش از هر گمانه زنی دیگری، ناشی از بغرنجی اوضاع حاکم بر ایران از یکسو و پراکندگی و نبود گفتمان و بحث جدی سیاسی میان نیروهای داخل و خارج کشور می دانیم. چرا که اوضاع هر اندازه که بغرنج و بحرانی باشد نیز می توان در پایان تبادل نظرها، به نزدیک ترین ارزیابی از واقعیات دست یافته و آن را منتشر کرد تا مردم ایران با نگاهی متفاوت با نگاه حاکمیت و بلندگوها و مفسران آن نسبت به اوضاع بغرنج ایران آشنا شوند.
این بغرنجی از ترکیب حاکمیت و گرایش های طبقاتی آن، رقابت جناح های حکومتی و تمایل و وابستگی های طبقاتی آنها - که آرایش نوینی را از حاکمیت به نمایش می گذارد- آغاز شده، تا سیاست نظامی- اتمی حاکم و خطرات خارجی- از جمله احتمال حمله نظامی به ایران- را در بر می گیرد. در دو سوی این مرز، انبوهی از مسائل شناخته و ناشناخته وجود دارد که تا ما نتوانیم تعریفی دقیق و در ارتباط با حاکمیت از آنها بیابیم، دسترسی به آن تحلیل و ارزیابی جامعی که در بالا به آن اشاره کردیم ممکن نخواهد شد. از جمله رسیدن ایران به خودکفائی نظامی با تولید داخلی سلاح و بازاری که اکنون برای فروش این تولید به آن نیازمند است. و یا، تبدیل این تولید داخلی به ابزاری سیاسی- مذهبی در منطقه و در خدمت سیاست جنگی و جهانگشائی شیعه. و یا، دست یابی به قدرت اتمی در خدمت سیاست گسترش شیعه، و یا انگیزه اصلی از چهار میخه کردن فضای بسته سیاسی در داخل کشور و آماده شدن برای مقابله با انواع "براندازی"های رنگین و یا آماده شدن برای حمله نظامی و آغاز جنگی تازه.
رشد اختلاف، رقابت ها و بیم در میان روحانیون و نظامیان، چند پارچه شدن نیروهای راست و ماجراجوئی که احمدی نژاد پا روی شانه آنها گذاشت و از دیوار ریاست جمهوری بالا رفت، جوش های تند و پیاپی در دیگ جنبش های مقاومت و در میان کارگران و اقشار مختلف اجتماعی از معلمان تا پرستاران و دانشجویان و حتی حاشیه نشینان شهرهای بزرگ.
حاشیه نشینانی که وزیر کشور شمار آنها را 7 میلیون آواره شهرهای کوچک و روستاها اعلام و آن را کانون بحران های آینده معرفی کرده است. تقابل و تضاد میان دو قشر سرمایه داری تجاری و تجاری- تولیدی که اولی را سنتی و دومی را نظامی می توان تعریف کرد.
این لیست را همچنان می توان ادامه داد. چنان که در تمام دو سال گذشته، ما در سرمقاله های راه توده به تناوب و در حد آشنائی خود از اوضاع کنونی ایران به برخی از آنها پرداخته ایم.
در دل هر بحث سیاسی و یا تصمیم سیاسی و یا تحرک سیاسی حاکمیت، تا به این سیاهه و یا لیست پرداخته نشده و آن را جلوی خود قرار ندهیم و آنها را در نظر نگیریم، امکان ندارد بتوانیم پیرامون این و یا آن رویداد جدید و یا تصمیم سیاسی و یا جنجال جدید سیاسی به یک نظر جامع و واقعی دست یابیم. از جمله در باره احتمال حمله و جنگ و یا مذاکره و بازی با امریکا که در هفته گذشته مهم ترین بحث محافل سیاسی داخل و خارج کشور بوده است. آنها که فراتر از نوک بینی خود را نمی بینند و با هر جنجال جدید تب و با جنجال بعدی عرق می کنند، اکنون با جنجال مذاکره با امریکا عرق کرده اند. و آنها که در تمام سال های گذشته هیچ ظرفیتی را برای تحول در نظام حاکم بر ایران قائل نبوده و نیستند، اکنون تب کرده و به بستر رخوت و بی حال رفته اند. دلیل این و تب و لرزهای نوبتی و عرق کردن های بعدی همان است که ما در بالا به آن اشاره کردیم: نداشتن تحلیلی جامع از اوضاع حاکم بر کشور. یعنی همان کمبودی که تا دروازه های بسته گفتگو و تبادل نظر فارغ از پیشداوری ها و جنجال ها گشوده نشود راه حلی برای آن یافت نمی شود. نه تنها می توان، بلکه ضروری است که بر سر عام ترین و مبرم ترین مسائل روز، که حتی خود به زبان و قلم نیز آورده و می آورند به دور یک محور حلقه زد و سپس باب تبادل نظرها را برای رسیدن به ارزیابی مشترک از اوضاع کشور گشود. ما همچنان و بی اعتناء به جنجال های تبلیغاتی مذاکره یا جنگ، سازش یا حمله، لشکر کشی خیابانی علیه بی حجاب یا کم حجاب و انواع جنجال های دارای تاریخ مصرف اعتقاد داریم که حاکمیت کنونی متکی به یک سیاست تدوین شده به حکومت ادامه می دهد. این سیاست، سیاستی نظامی و جنگی است و دولت کنونی مجری آن. این سیاست از نظر ما سیاستی شکست خورده است و پایان آن با واریزهای بزرگ در حاکمیت همراه خواهد شد. واریزهائی که حتی می تواند ساختار نظام را متحول و یا دگرگون کند. در برابر این سیاست، سیاست صلح و مخالفت با جنگ قرار دارد. اگر سیاست حکومت علیه آزادی ها، علیه منافع ملی کشور، علیه منافع محروم ترین اقشار و طبقات اجتماعی محروم از بودجه و درآمدهای نفتی است، سیاست مخالفت با جنگ؛ از آزادی و عدالت دفاع می کند. بر این پله می توان و باید پای گذاشت تا بتوان از نردبان اتحاد بزرگ بالا رفت و به بام وحدت عمل رسید. این، تقریبا همان وضعی است که اکنون بر احزاب مترقی و ملی، چپ و کمونیست در تمام کشورهای منطقه – بویژه در افغانستان و عراق بعنوان دو همسایه ایران- حاکم است. در همین ارتباط توصیه می کنیم مصاحبه عضو رهبری حزب کمونیست عراق را در همین شماره راه توده با دقت بخوانید.

راه توده 133 21.05.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت