پیرامون خطر حمله به ایران و
ظرفیت های باقی مانده انقلاب 57 در ایران
بیانیه ها و هشدارهای چند پهلو
همان بهتر که صادر نشوند!
هر حزب، سازمان سیاسی و حتی
فرد سیاسی می تواند و حق دارد هرگونه که می داند و درک می کند، نسبت به
گذشته جمهوری اسلامی، امروز جمهوری اسلامی و فردای ایران با جمهوری اسلامی
و یا بدون جمهوری اسلامی بیاندیشد. نه تنها حق دارد و می تواند، بلکه لازم
است تحلیل و ارزیابی خود در این زمینه را با صراحت اعلام و تبلیغ کند. ما،
تا اینجا با هیچ فرد و شخص و سازمان و حزبی که چنین سمت گیری، درک و صراحتی
را داشته باشد، بر سر راه و روش بیان نظرات آنها بحثی نداریم، اگر بحثی
باشد – که قطعا هم هست- بر سر تفاوت دیدگاه ها و درک اوضاع پیچیده ایران
است، که این نیز نباید مانع تفاهم بر سر عام ترین نظرات مشترک در باره
شرایط حاکم بر کشور و همکاری بر محور همان نقاط مشترکی باشد که می توان
آنها را یافت و تبدیل به حلقه همکاری کرد.
بنابراین، گفتگو و بحث بر سر "تحلیل اوضاع"، "صراحت بیان"، "یافتن نقطه
نظرات مشترک" و "حلقه های پیوند" برای همراهی و همگامی است. آیا این چهار
عنصر از سوی همه سازمان های سیاسی و افراد سیاسی مراعات می شود؟ مثلا؛ همه
با صراحت می گویند که پیرامون اوضاع امروز ایران چگونه می اندیشند و بر
مبنای چه پایه تحلیلی به این و یا آن نظر رسیده اند؟
مشکل از همینجا آغاز می شود. یعنی در میان احزاب و سازمان های سیاسی صراحت
بیان مراعات نمی شود. ما در اینجا می خواهیم بر سر گرهی ترین مسئله امروز
ایران بنویسیم.
یعنی مسئله فعالیت های اتمی و یا دستاوردهای اتمی ایران و خطر حمله نظامی
به ایران و این که آیا همه اعلامیه ها و اطلاعیه هائی که در این زمینه صادر
می شوند آن صراحتی که ما معتقدیم تا وجود نداشته باشد، نیروئی را نمی توان
بسیج کرد، مراعات می شود؟ و اگر نمی شود، دلیل آن چیست؟
حداقل در هفته های اخیر، انواع بیانیه ها و هشدارها پیرامون خطر حمله به
ایران منتشر شده است. این که چرا نتوانستند تشکیل دولت نظامی و ترفند
تبلیغاتی هولوکاست و ریشه های سیاست بستن شدیدتر فضای سیاسی ایران را بسیار
جلوتر از امروز و در همان ابتدای روی کار آمدن احمدی نژاد و بحث های مربوط
به کابینه وی درک کرده و اعلام کنند و یا چرا خطر حمله نظامی به ایران را
تا همین اواخر یک کارزار تبلیغاتی و "جنگ روانی" می دانستند و اندک
باورمندان این خطر را به هیجان سازی متهم می کردند و انواع مسائل حاشیه ای
دیگر را نه می خواهیم در اینجا به بحث بگذاریم و نه هدف این سرمقاله کوتاه
چنین است. ما فقط می خواهیم بنویسیم و بپرسیم که آیا همه بیانیه ها و
اطلاعیه های هشدار نسبت به حمله نظامی به ایران و مسائل اتمی ایران دارای
صراحت کلام هستند؟ و اگر نیستند چرا؟
تقریبا تمام اطلاعیه هائی که در این ارتباط صادر و منتشر شده اند، از مرز
کلی گوئی فراتر نمی روند. یعنی هشدار نسبت به خطر حمله، و حداکثر، مخالفت
صریح با سیاست امریکا برای حمله به ایران. اما، این هشدارها و بیانیه ها
هرگز پایشان به زمین ایران نمی رسد، بلکه عمدتا هوائی اند و به همین دلیل
نیز نمی توان مخالفت با حمله نظامی و مقابله با سیاست امریکا از جانب آنها
را چندان جدی تلقی کرد. یعنی این بیانیه ها و هشدارها حامل راه حل و چاره
اندیشی روی زمین ایران نیستند و از مرز کلی گوئی فراتر نمی روند. دلیل آن
روشن است، به محض آنکه بخواهند این نوع بیانیه ها و اطلاعیه ها را زمینی
کنند، باید نسبت به شرایط سیاسی ایران و حاکمیت جمهوری اسلامی بیان نظر
کنند، جبهه ای را برای مقاومت و مقابله اعلام کنند، نیروهائی را برای
پیوستن به جبهه فرابخوانند و.... سرانجام با بخشی از حاکمیت و پیرامونیان
آن که اتفاقا آنها نیز مخالف سیاست حاکم در جمهوری اسلامی هستند سخن بگویند
و آنها را به این جبهه فرا بخوانند و مقابله با سیاست حمله نظامی به ایران
و سیاست جنگی- اتمی حاکم در جمهوری اسلامی را در وسیع ترین توان ممکن بسیج
کنند.
مشکل آن بیانیه ها و این احزاب و سازمان ها از همینجا آغاز می شود. یعنی،
به محض آنکه بخواهند بیانیه و اعلامیه شان را از آسمان به زمین بیاورند،
باید با بخشی از حاکمیت و پیرامونیان آن هم صحبت شوند و آنها را مخاطب قرار
دهند. چون سیاست و منش آنها یا کج دار و مریز و نشستن میان چند صندلی است
تا ببینند روی کدامیک می توانند محکم تر نشست، یا از بن مخالف انقلاب 57 و
طرفدار سرنگونی جمهوری اسلامی به هر قیمتی هستند و رفرم و اصلاحات را
ناممکن می دانند، نمی توانند با بخشی از حاکمیت و پیرامونیان حاکمیت هم
کاسه و هم سخن و هم جبهه شوند. نیتجه این منش سیاسی را ما هم در جریان
اصلاحات، هم در مقابله با دولت خاتمی و شخص او، هم در انتقاد و جبهه گیری
در برابر مجلس ششم و حتی در جریان تحریم های صریح و نیمه صریح چند انتخابات
دوران اخیر در جمهوری اسلامی شاهد بوده ایم. آنها بیم دارند و از ورود به
این عرصه هراس دارند، زیرا زندگی با رویاها و آرزوها را به گشودن چشم و
دیدن صحنه واقعی که در برابر دیدگان است ترجیح می دهند.
هر خواننده این متن کوتاه، اگر با مواضع گذشته راه توده آشنائی نداشته باشد
و یا برای نخستین بار این سرمقاله را خوانده باشد و یا حافظه پرتوانی
نداشته و خوانده های گذشته خود در راه توده را فراموش کرده باشد، می تواند
بپرسد: شما چه می گوئید؟
راه توده می گوید:
1- امروز، محور رویدادها و تحولات در ایران، بر پایه سرنگونی جمهوری اسلامی
قرار ندارد.
2- هنوز، علاوه بر پتانسیل بسیار بالائی که متاثر از انقلاب 57 در سطح
جامعه وجود دارد، در حاکمیت و پیرامون آن نیز اثرات انقلاب 57 باقی است و
تا این اثرات باقی است، هنوز نمی توان و نباید حکم به پایان قطعی و مرگ آن
انقلاب داد. و این در حالی است که حتی انقلاب های شکست خورده نیز تاثیراتی
را از خود بر جای می گذارند.
3- ما مخالف سر سخت هر نوع دخالت نظامی و سیاسی امریکا و دیگر قدرت های
جهانی در امور داخلی ایران- حتی در صورت تولید بمب اتم در ایران- هستیم و
آن را نقض استقلال کشور می دانیم.
4- ما مخالف سیاست نظامی- اتمی حاکم شده بر جمهوری اسلامی هستیم و آن را
سیاستی ماجراجویانه و غیر ملی می دانیم و پیرامون دلائل اتخاذ این سیاست
نیز در شماره های گذشته راه توده - از ریاست جمهوری احمدی نژاد تا کنون -
دیدگاه های خود را اعلام داشته ایم.
5- ما طرفدار تشکیل یک جبهه سیاسی، بر محور فوری ترین نیاز امروز ایران
هستیم. یعنی "جبهه صلح و آزادی" و همچنان اعتقاد داریم که بخش مهمی از
نیروی این جبهه از دل حاکمیت و پیرامون آن بیرون آمده و در کنار دیگر
نیروهای سیاسی مملکت در برابر ماجراجویان، جنگ طلبان، طرفداران حکومت نظامی
و.... قرار خواهد گرفت. تغییر ساختار کنونی نظام نیز از دل این مبارزه واحد
و جبهه ای بیرون خواهد آمد.
6- اعتقاد داریم، این جبهه، با همین شعار و یا مضمون این شعار، هم در برابر
امریکا و قدرت های دیگر جهانی که حمله نظامی به ایران و یا تکه پاره کردن
ایران و یا زدوبند با ارتجاعی ترین بخش حاکمیت را تدارک دیده اند می ایستد
و هم در برابر حاکمیت و سیاستی که ایران را به سمت فاجعه می برد و می خواهد
آخرین وظیفه خود را بعنوان گورکن انقلاب 57 ایفاء کند.
بر سر جزء جزء این 6 محور می توان گفتگو کرد، اما به آن شرط که با صراحت
اعلام نظر شده و آن چهار اصل مورد تاکید در بالا نیز رعایت شود.
راه توده 125 5.03.2007
فرمات PDF
بازگشت