راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

جلوی سیاست جنگی باید ایستاد
اگر دیروز زود بود، فردا دیراست!
 

 

پیکر هول انگیز سیاست نظامی- اتمی حاکم در جمهوری اسلامی، سرانجام پس از نزدیک به 3 سال تا حدود زیادی از زیر سایه سنگین عوامفریبی های حکومتی بیرون آمده و اکنون مردم ایران با نگرانی روز افزون شاهد مجهز شدن این سیاست به کلاهک جنگی اند. در حقیقت نیز، نام این سیاست، همانگونه که ما همزمان با رئیس جمهور شدن احمدی نژاد اعلام داشتیم، سیاست جنگی است. در تمام دوران اخیر کوشش شده بود تا این سیاست زیر سایه تبلیغ و ترویج خرافات، کشیدن جاده اتوبان برای ظهور امام زمان، تبدیل چاه های دو قلوی جمكران به بزرگترین زیارتگاه، استخدام جوانان بیکار و آواره در بسیج، تاکتیک سیاست خارجی طلبکارانه، کوبیدن بر طبل سوخت ملی اتمی، بستن گام به گام اندک فضای باز سیاسی در کشور، سرکوب هر تحرک و جنبش صنفی و سیاسی و دانشجوئی، انواع مانورها و نمایش های نظامی، ایجاد رعب و وحشت در شهرهای بزرگ به بهانه مقابله با اوباش و بد حجابی، هولاکوست بازی و انواع شعبده بازی های احمدی نژاد، تحت هدایت از داخل خیمه رهبری پنهان بماند. ابرها در آسمان سیاست هرگز ثابت نیستند و کنار می روند. چنان که اکنون نیز در ایران ابرهای سیاسی در حال جابجائی و کنار رفتن اند. با کنار رفتن ابرها، اکنون دلایل جابجائی های نظامی، برگماری ها جدید نظامی، برکناری های نظامی، مانورهای نظامی، نمایش تسلیحات نظامی، برخی تحرکات نظامی در افغانستان و عراق و لبنان و تشدید سرکوب های نظامی درکردستان ایران، برپائی همایش ها و سمینارهای ارگان های روحانی و نظامی در ارتش و سپاه پاسداران و ... آشکار تر از آن شده که نیازی به توضیح ما باشد. حاکمیت نظامی در جمهوری اسلامی، خود را آماده جنگ کرده است، بی آنکه مردم از دلائل و انگیزه های آن با اطلاع باشند. محور این سیاست، دستیابی به سلاح اتمی است و نه سوخت اتمی. کوشش برای دستیابی به این سلاح نیز روئین تن ساختن حاکمیت کنونی درجمهوری اسلامی و خیزهای بلند مذهبی و اقتصادی در منطقه است. خیابان های ایران از اتومبیل مونتاژ داخلی فرش شده است و اگر بازار فروش در منطقه یافت نشود، این تولید می خوابد. کارخانه های تولید سلاح و موشک درجستجوی بازار منطقه ایست. آقایان بر این باورند که فرصتی تاریخی برای گسترش شیعه در منطقه یافته اند و مسجدالاقصی و اورشلیم را نه برای فلسطینی ها، بلکه برای تبدیل آن به واتیکان شیعه می خواهند. با غرب و با امریکا درگیرند، اما نه بر سر سیاست های امپریالیستی آنها، بلکه بر سر سهم نظامی – اقتصادی که در منطقه می خواهند و مخالفتی که با فرهنگ غربی و فرهنگ مسیحی دارند. این دو جمله از دهان رهبر و احمدی نژاد که به اشکال مختلف از دهان فرماندهان نظامی نیز در مصاحبه ها و سخنرانی هایشان بیرون آمده جان کلام و بازتاب دهنده اهداف بالاست.
رهبر جمهوری اسلامی در نماز عید فطر: امروز ما در منطقه حرف اول نظامی را می زنیم.
احمدی نژاد: جای ما در کنار 8 قدرت بزرگ جهان است و سهم ما باید در نظر گرفته شود.
زیربنای سیاست اتمی را باید در این جملات و این انگیزه ها جستجو کرد. سرانجام و ابعاد فاجعه بار و شوم این سیاست هنوز معلوم نیست. این احتمال که حاکمیت هدایت کننده این سیاست بر این تصور باشد که سرانجام جهان همان را خواهد پذیرفت که رهبر و احمدی نژاد در جملات بالا گفته اند کم نیست، اما بیش از این احتمال، باید به قطعی بود نتایج فاجعه بار و ویرانگر این سیاست اندیشید و برای تغییر آن چاره ای پیدا کرد.
ما تصور نمی کنیم هیچ نیروی سیاسی ملی و میهن دوستی با تولید ملی سلاح درایران مخالف باشد، با پیشرفت تولید سوخت اتمی در ایران مخالف باشد، با گسترش علم و تکنولوژی در ایران مخالف باشد، با استقلال کشور مخالف باشد .... اما همه آنان با سیاست های ماجراجویانه و جنگی که اهداف جهان گشائی مذهبی و اقتصادی در پشت آن پنهان است، قطعا مخالف اند. با سرکوب سیاسی در داخل کشور مخالف اند. با غارتگری و نظامی شدن و امنیتی شدن این غارتگری مخالف اند. با انتخابات فرمایشی که برای مجلس بعدی تدارک دیده اند و احمدی نژاد نیز برای معرفی وزرای جدید کابینه اش منتظر برپائی آن مجلس یکدست و فرمایشی است مخالف اند. با کشتار و ویرانی مخالف اند. با سپاهی و نظامی مخالف نیستند، اما با آن سپاهی و نظامی که مدافع سیاست جنگی است مخالف اند.
سفر بسیار کوتاه و برق آسای پوتین رئیس جمهور روسیه به تهران و شایعاتی که پیرامون پیام او بر سر زبان هاست، اگر مشابه آخرین سفری باشد که وزیر خارجه وقت روسیه "پریمایکوف" به بغداد کرد تا بلکه صدام حسین را متوجه قطعی بودن خطر اشغال عراق کند، نه تلنگر، بلکه پوتکی است که اگر کسی با ضربه آن بیدار نشود، به خواب ابدی اش باید اندیشید!
به هر شکل ممکن باید مانع ادامه سیاست جنگی حاکم شد، که عملا آب به آسیاب امریکا و اسرائیل برای سلطه بر منطقه و تکه پاره کردن ایران می ریزد. این سیاست، برخلاف ادعاهائی که رهبر و زیر مجموعه نظامی و دولتی او می کنند، سیاستی ملی و در خدمت تمامیت ارضی ایران نیست، بلکه بر خلاف آنست. این که امریکا نمی تواند ایران را اشغال کند و یا فلان مقاومت ها می شود و انبارهای سپاه مملو از موشک است یا نیست و دیگر ادعاها، حتی اگر واقعیت هم داشته باشد، هیچیک نمی تواند و نباید درخدمت آن ویرانی و خساراتی قرارگیرد که در صورت تهاجم نظامی به ایران به بار خواهد آمده و زخمی خواهد شد ابدی بر پیکر ایران.
بسیاری از مخالفان این سیاست درحاکمیت و پیرامون آن، ظاهرا منتظر شکست این سیاست در عمل هستند تا آنگاه در برابر طراحان و مجریان آن بایستند و علاوه بر جابجائی های حکومتی، حتی تغییر ساختار سلطنتی و یکه تازانه جمهوری اسلامی را بنا نهند. ما فکر می کنیم، در چنین لحظه ای نه ازتاک نشانی خواهد ماند و نه ازتاک نشان. ایرانی باقی نخواهد ماند که تغییر ساختار جمهوری اسلامی اش در دستور قرار گیرد. هرکس، هر جریان حکومتی و غیر حکومتی، هر سازمان و حزب سیاسی و هر فردی که به میهن خود علاقمند است، امروز باید در برابر این سیاست بایستد. فردا قطعا دیر است. حتی اگر دیروز زود بود و مردم هنوز نمی دانستند و باور نداشتند به کدام سو برده می شوند، امروز می دانند و باید کوشید بیشتر هم بدانند و به صف مقاومت در برابر این سیاست بپیوندند.


راه توده 153 22.10.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت