راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

11 سپتامبر را مردم شیلی فراموش نمی کنند
امید محاکمه شکنجه گران
و کودتاچی ها باقی است
گزارشگر ویژه اومانیته در سانتیاگو
ترجمه حمید محوی
 

 

 سپتامبر روز حمله به دو برج تجاری در امریکا و سرآغاز سیاست تهاجم نظامی ارتش این کشور به افغانستان وعراق است. بهانه "مبارزه با تروریسم" است، اما انگیزه اشغال استعماری این دو کشور.
مردم جهان و بویژه مردم شیلی 11 سپتامبر دیگری را نیز بخاطر دارند که یاد آور کودتای تروریستی امریکا در این کشور است. 11 سپتامبر 1973 روزی است که ارتش شیلی با حمایت امریکا علیه دولت قانونی دکتر سالوادور آلنده دست به کودتائی خونین زد و یکی از مخوف ترین دیکتاتوری های معاصر را دراین کشور برقرار ساخت.
"ویویان دیاز" زنی 56 ساله و از داغ دیدگان این کودتاست که می گوید این روز را هرگز فراموش نکرده و نخواهد کرد، زیرا به هیچ روز دیگری شبیه نیست.
او اکنون در کمیته خانواده زندانیان، قربانیان و مفقود شدگان کودتای 11 سپتامبر نظامی ها در شیلی سمت معاون رئیس این جامعه را دارد. در شیلی، امسال و با بهره گیری از بازگشت قانون و دمکراسی به شیلی یک راهپیمائی برگزار شد تا به نسل جدید این کشور گفته و نشان داده شود در کودتای 1973 و سالهای پس از آن بر زندانیان و خانواده ها، برقربانیان و ناپدید شدگان چه گذشت و اختناق نظامی بیش از سه دهه با مردم شیلی چه کرد.
در آن سالهای سیاه هزاران تن به جوخه های اعدام سپرده شدند و دهها هزار نفر به دست شکنجه گران شکنجه شدند و نام 1197 تن هنوز در لیست ناپدید شدگان آن کودتا قرار دارد. طی همان سه دهه صدها هزار تن ناچار به مهاجرت و گریز از کشور شدند که شمار وسیعی از آنها هنوز به میهن بازنگشته اند.
"ویویان" می گوید: « در آن زمان، پدرم ویکتور دیاز مرد شماره دو حزب کمونیست کشور بود. از همان شب یازده سپتامبر پنهان شد تا بدست کودتاچی ها نیفتد. زندگی مخفی او بدینگونه آغاز شد و سه سال ادامه یافت، تا آنکه سرانجام در 12 ماه مه 1976 بدست پلیس سیاسی پینوشه دستگیر شد. از همین زمنان جستجوی ما برای یافتن رد پائی از او آغاز شد. جستجوئی که 30 سال ادامه یافته و هنوز نمی دانم بر سر او چه آوردند. ما پس از سرنگونی پینوشه توانستیم شکایتی تسلیم مقامات دولتی کنیم، اما بی نتیجه. تا آنکه در ژانویه 2007 یکی از شاهدان جنایتی که پلیس سیاسی و شکنجه گران در زندان مرتکب شده بودند لب گشود و گفت که پدرم در یکی از پادگان سری ارتش، واقع در خیابان سیمون بولیوار در سانتیاگو زندانی شده بود. یعنی همان پادیگانی که قتلگاه دستگیر شدگان کودتا بود. در این پادگان زندانیان را بصورت وحشیانه ای شکنجه می کردند. شوک برقی، روغن داغ، ...
با همین افشاگری توانستیم از سرانجام پدرم در زندان مطلع شویم: خاکستر او را به دریا ریخند...»
ما او را از ژانویه 1976 دیگر ندیدیم و هرگز نیز نخواهیم دید. اکنون علیه 60 تن که از جمله شکنجه گران آن پادگان بوده اند دادخواستی را تسلیم مقامات قضائی دولت کرده ایم. پینوشه به مرگی طبیعی و در کهولت کامل مُرد و با حمایتی که امریکا و اروپا از او کردند، نتوانستیم وی را روی نیمکت دادگاه بنشانیم. حال امیدواریم از آن 60 شماری را که باقی مانده اند روی این نیمکت ببینیم.
دموکراسی از سال 1990، به شیلی بازگشته است، بنیادهای مدنی و کانون های دفاع از حقوق بر در کشورفعال اند. چرا نباید شاهد این محاکمه باشیم؟


راه توده 149 17.09.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت