راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

مسئله بزرگتر از یک انتخابات است
در انتخابات مجلس هشتم
گرفتار"غفلت" بزرگ نشویم
 

 

در چند هفته ای که راه توده بدلیل تنظیم آرشیو آن منتشر نشد، پیام های بسیاری دریافت داشتیم که امیدواریم در شماره آینده به همه و یا، حداقل بخشی از آنها بتوانیم پاسخ بدهیم. بخش قابل توجهی از این پیام ها همراه بود با پرسش هائی در باره اوضاع ایران، خطر حمله به ایران و یا کاهش این خطر، سازش با امریکا، انتخابات آینده مجلس، ممکن و یا نا ممکن بودن اصلاحات در جمهوری اسلامی و...
در جمع این پیام ها، دو پیام، - که از جمله پیام های دریافتی از ایران است- حامل یک پرسش و یک توصیه است. آن پرسش و توصیه اینست: "سرمقاله های راه توده زبان ساده ای ندارد و چندبار باید آن را خواند. لطفا به زبانی ساده بنویسید تکلیف انتخابات آینده مجلس چه می شود؟"
در پاسخ به این دوستان و خوانندگان دیگری که احتمالا آنها نیز به زبان سرمقاله های راه توده ایرادی مشابه دارند، می توانیم بنویسیم: این زبان، زبانی پیچیده نیست و اتفاقا ما بسیار هم می کوشیم از حاشیه پردازی، مقدمه چینی، بحث های روشنفکری و ... در این سرمقاله ها پرهیز کنیم. آنچه که می تواند زمینه ساز توصیه این دوستان به ساده نویسی شده باشد، در واقع کم اطلاعی نسل جدید کشور از حوادث و رویدادهای سه دهه گذشته در جمهوری اسلامی می تواند باشد. برای نسل دوران انقلاب نیز دوری چندین ساله از ایران و فراموش کردن آنچه پشت سر مانده و یا حتی پیگیری منظم رویدادهای کنونی می تواند چنین زمینه ای را فراهم ساخته و یا بسازد.
برای گروه دوم توصیه ای جز فعال تر شدن در پیگیری اخبار و رویدادهای ایران نداریم و در باره گروه نخست نیز یگانه چاره ای که از ما ساخته است، شرح بیشتر حوادث و رویدادهای مهم سه دهه اخیر در راه توده می باشد. البته، به این دوستان نیز توصیه می کنیم به آرشیو 127 شماره چاپی و 162 شماره اینترنتی راه توده مراجعه کنند. بنظر ما، حتی اگر عناوین مطالب منتشر شده در راه توده را نیز بخوانند تا حدودی پاسخ پرسش های خود را دریافت می دارند. در همین زمینه ما کوشش خواهیم کرد در آینده مجموعه "تحلیل های هفتگی" حزب توده ایران که مربوط به سالهای 1359 تا آغاز 1362 می باشد را نیز در راه توده قرار دهیم که مطالعه آنها نیز کمک بزرگی است به نسل کنونی ایران برای آشنائی با گذشته حوادثی که ادامه آن را امروز در جمهوری اسلامی شاهد هستیم.
اما، درباره انتخابات مجلس آینده، به زبانی ساده:
این اشتباهی بزرگ است اگر انتخابات مجلس آینده را صرفا در چارچوب کشاکش های کنونی میان احزاب، جریان ها و طیف بندی های سیاسی- که اغلب نیز یا در حاکمیت اند و یا در حاشیه آن و در مجموع بخشی از نظام- ببینیم و روی رد و یا تائید صلاحیت ها متمرکز شویم. مسئله از نظر ما فراتر از آن نقشی است که شورای نگهبان بعنوان نظارت استصوابی ایفاء می کند. مجموعه دلائل پنهان در پشت این کشاکش ها را می توان به دو بخش تقسیم کرد. دو بخشی که درعین حال با یکدیگر نیز در ارتباط اند. ما در این سرمقاله یکی از این دو بخش و در سرمقاله شماره بعدی راه توده بخش دیگر را بررسی خواهیم کرد.
1- نبرد سختی که در نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی برای تثبیت موقعیت یک بخش از سرمایه داری تجاری و نظامی جریان دارد.
2- دفاع طراحان سیاست نظامی- اتمی از سیاست جنگی حاکم و مقاومت آنها در برابر مخالفان این سیاست. سیاستی که طی سه سال گذشته هدایت کننده کلیه تصمیمات داخلی و خارجی بوده است.

طراحان و مجریان سیاست نظامی- اتمی، که پرچم آن را رهبر جمهوری اسلامی در اختیار دارد و گروهی از فرماندهان سپاه و شماری از روحانیون در پشت سر وی قرار گرفته اند، از آنجا که نمی توانند مجلس را- به هر بهانه ای و از جمله حالت فوق العاده و جنگی- تعطیل کنند تا این سیاست را ادامه بدهند، با تمام قوا می کوشند مجلس را تابع و بخش قانونگذاری این سیاست کنند و به سیاست جنگی جنبه قانونی بدهند. یعنی مجلسی "بشین و پاشو"، برای تائید تصمیماتی که طراحان سیاست نظامی- اتمی می گیرند. مجلس هفتم، خیز اول برای رسیدن به این هدف بود و اکنون با تقسیم پست های قوه مجریه میان سپاهی ها و روحانیون و کارگزاران سیاست جنگی، زمینه را برای کامل کردن مجلس هفتم آماده می بینند. بی شک، اگر آنها دراین مرحله به اهدافی که برای خود تعیین کرده اند برسند، در گام بعدی، یعنی انتخابات ریاست جمهوری، کارگزاری مدیرتر و معقول تر از احمدی نژاد را جانشین وی خواهند کرد و قوه مجریه را همآهنگ تر و منسجم تر از کابینه از هم پاشیده احمدی نژاد.
ما، در سرمقاله شماره 80 راه توده که توصیه می کنیم، - حتی اگر چند بار تاکنون آن را خوانده اید- بازهم آن را مطالعه کنید، پیرامون دلائل و انگیزه های تدوین سیاست جنگی دریافت های خود را نوشته ایم و اکنون به آن سرمقاله، می توانیم این نکته را اضافه کنیم که نه تنها امریکا، بلکه بزرگترین کشورهای سرمایه داری اروپا بر مبنای سیاست نظامی- اتمی حاکم در جمهوری اسلامی، سیاست های خود را در ارتباط با ایران اتخاذ کرده اند. از آنجا که هیچ سیاستی درجهان سرمایه داری بدون انگیزه های اقتصادی و سلطه طلبی جهانی تنظیم نمی شود، آنها نیز – حتی در چارچوب رقابت های اقتصادی و سیاسی خود با یکدیگر- برنامه های خود را بر مبنای سیاست جنگی حاکمیت جمهوری اسلامی تنظیم کرده اند. بحران اقتصادی در کشورهای بزرگ سرمایه داری- به شمول امریکا و اروپا- رو به تشدید است. جنگ افروزی راه حلی تاریخی و شناخته شده برای تقابل با این بحران و جلوگیری از شورش مردم، انقلاب و تغییر سیستم در کشورهای بزرگ سرمایه داری است. بنابراین، سیاست هائی که کشورهای بزرگ سرمایه داری در برابر سیاست جنگی جمهوری اسلامی اتخاذ کرده اند، نه سیاست هائی درجهت تغییر سیاست جنگی در ایران، بلکه نفت ریختن بر روی آتشی است که هنوز در منطقه زبانه نکشیده است.
آن حرف های کودکانه؛ که "آنها از کشته شدن سربازان خود در عراق و افغانستان بیمناک اند" و یا "از واکنش مردم در کشورهای خودشان نسبت به کشته شدن این سربازان نگرانند"، عمدتا ناشی از عدم درک دقیق از عمق تضادها در نظام سرمایه داری جهانی است. سرمایه داری امپریالیستی برای نجات خویش می تواند چند میلیون از مردم کشور خود را هم قربانی کند، چه رسد به کشورهائی که در جبهه مقابل قرار داده شده اند. چنان که در جنگ دوم جهانی کردند. بویژه در جهان کنونی که آنها قادرند با کمک رسانه های تصویری و ماهواره ای افکار عمومی را از عمق بحران اقتصادی در داخل کشورشان، به سمت بحران فرا منطقه ای هدایت کنند.
ما، تردید به خود راه نمی دهیم که سرمایه داری بزرگ امریکا و اروپا از سیاست جنگی جمهوری اسلامی و ماجراجوئی هائی که می کند استقبال می کند. نه تنها استقبال کرده و می کنند، بلکه در این کشورها نیز می کوشند مجریانی یکدست تر و همآهنگ تر را برای این بازی بزرگ قرن بر سر کار آورند. چنان که در فرانسه شاهدیم. آنها، به کمک عوامل مستقیم و غیر مستقیم خود در بخش تاثیر گذار حاکمیت جمهوری اسلامی خواهند کوشید، سیاست جنگی نه تنها تغییر نکند و متوقف نشود، بلکه تشدید هم بشود! نه تنها توسط عوامل پنهانی که در 30 سال اخیر در عالی ترین و حساس ترین ارگان های نظامی و سیاسی و مذهبی نظام جمهوری اسلامی جاسازی کرده اند این سیاست را پیش می برند، بلکه با استفاده از شیوه های تبلیغاتی نیز این امر را هدایت می کنند. چنان که اخیرا، شخص بوش در آخرین ماه های حضورش در کاخ سفید، با ورود ناگهانی و غیر مستقیم به صحنه تبلیغاتی انتخابات مجلس هشتم ایران و با حمایت از اصلاحات، عملا به حمایت از طراحان سیاست نظامی- اتمی و جنگی حاکمیت جمهوری اسلامی برخاست و بیت رهبری و دولت احمدی نژاد و شورای نگهبان را تقویت کرد تا به تشکیل مجلسی تابع سیاست جنگی کمک کند. اگر کسی بگوید، بوش نادانسته حرفی زد و یا درچارچوب طرح خاورمیانه بزرگ چنین گفت و ... خود را فریب داده است.
در ابتدای اشغال سفارت امریکا در ایران که تلاش های جهانی برای آزادی گروگان های امریکائی بشدت جریان داشت، یکبار نیز مفتی اعظم دانشگاه الازهر مصر در همین رابطه سخنرانی کرده و خواهان آزادی گروگان ها و خاتمه اشغال سفارت امریکا شد. آیت الله خمینی در نطقی که از تلویزیون وقت جمهوری اسلامی پخش شد، در اشاره به همین ملاقات و خواست، بسیار سیاستمدارانه گفت: «مفتی، مفت حرف می زند، اما مفتی حرف نمی زند!»
درباره سخنان اخیر بوش در حمایت از اصلاحات، دقیقا باید همان گفته آیت الله خمینی را تکرار کرد. بوش مفتی حرف نزد!
بویژه که سیاست جنگی در داخل کشور، جز سرکوب، ترویج خرافات، تقویت روحانیون قشری، بحران اقتصادی و نارضائی عمومی را بدنبال ندارد و این خود بهترین و مناسب ترین شرایط برای تقابل دو سیاست جنگی و گسترش جنگ داخلی و منطقه ایست. در فاصله وقوع حوادث بزرگ آینده، آنها اکنون آنچه را بعنوان پول نفت به کشورهای تولید کننده نفت خلیج فارس پرداخته اند، با فروش سلاح پس می گیرند. ایران را نیز ناچار می سازند، پول نفت را به جای سیر کردن شکم مردم گرسنه و راه انداختن چرخ تولید صنعتی و کشاورزی مدرن و صنعتی در کشور، به شکم سیاست نظامی و جنگی بریزد.
تغییر سیاست در ایران، به این استراتژی امریکا و اروپا ضربه ای بسیار سنگین و پرهزینه می زند و به همین دلیل می توان دست پنهان آنها را در ادامه و تقویت سیاست جنگی درجمهوری اسلامی و رویدادهای کنونی – تدارک مجلس هشتم- دید.
بنابراین، می بینیم که صرفا با کشاکش بر سر یک انتخابات روبرو نیستیم و کسانی که مسئله را در این حد خلاصه کرده و از کنار آن می گذرد، ساده بینی خود را ترویج می کنند.
انتخابات مجلس هشتم را اگر در چارچوب سیاست کلی حاکم در جمهوری اسلامی نبینیم، نمی توانیم شعار و تاکتیک مناسب این انتخابات را یافته و با این سلاح به میدان ورود کنیم.
( درشماره بعدی راه توده، به این بخش، یعنی نقش مردم در این صحنه خواهیم پرداخت و مقدمه ورود به بحث شماره 1 "نبرد سختی که در نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی برای تثبیت موقعیت یک بخش از سرمایه داری تجاری و نظامی جریان دارد." را فراهم خواهیم ساخت.)


راه توده 163 21.01.2008

 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت