تابستان داغ 53
علیه سوسیالیسم
در شرق برلین
کنستانتين يروفيف
ترجمه وتلخيص: کيوان خسروی
"تابستان داغ 1953" نامه
مقاله ایست که "کنستانتین یروفیف" درباره شورش 1953 در برلن دمکراتیک نوشته
است. پس از جنگ آلمان به دو قسمت تقسیم شده بود و برلین نیز به دو قسمت.
دراین دو بخش، دو نظام و سیستم حاکم شد. یکی سوسیالیستی و دیگری سرمایه
داری. هم در دو برلین و هم در دو آلمان. البته هم برلین شرقی تابع دولت
آلمان دمکراتیک بود و هم برلین غربی تابع دولت سرمایه داری دراین بخش از
آلمان. در آن تابستان، سازمان های جاسوسی کشورهای انگلیس، امریکا و حتی
فرانسه که در کنار دولت جدید آلمان غربی اختیار برلین را در اختیار داشتند،
شورش بزرگی را توانستند در بخش شرقی برلین سازمان بدهند که می رفت تا دولت
سوسیالیستی را در برلین و بدنبال آن در سراسر آلمان شرقی و دمکراتیک در پی
داشته باشد. آن شورش به کمک ارتش سرخ اتحاد شوروی وقت سرکوب شد و پس از
همین شورش و برای جلوگیری از تکرار توطئه هائی که در برلین غربی علیه برلین
شرقی ریخته می شد، دیوار معروف برلین توسط دولت سوسیالیستی آلمان دمکراتیک
ساخته شد.
نویسنده مقاله "تابستان داغ 1953" در باره این واقعه ارزیابی و اطلاعات خود
را نوشته است و گزارش را از پایان جنگ دوم جهانی و باقی ماندن آلمان ویران
شده و شکست خورد از ارتش اتحاد شوروی که بخش شرقی آلمان را فتح کرده و فاتح
نیمی از برلین نیز بود شروع کرده است. آن شورش ضد سوسیالیستی در این
تابستان روی داد. در سالهای فروپاشی اتحاد شوروی در دوران گرباچف و یلتسین،
آلمان دمکراتیک نیز از درون فرو ریخت و هر دو بخش آلمان دارای یک دولت واحد
شدند. دولتی تابع سیستم سرمایه داری. در حقیقت آلمان غربی توانست آلمان
شرقی را فتح کند. آن هیجان اولیه ناشی از فرو ریختن دیوار برلن و یکی شدن
دو آلمان که با خوش خیالی مردم آلمان شرقی در زیر بمباران تبلیغاتی امریکا
و اروپا و بویژه دولت آلمان سرمایه داری ممکن شد، اکنون سمت گیری دیگری
دارد. نارضائی از سیستم سرمایه داری، بیکاری، گرانی، تبعیض و اختلاف
طبقاتی، علیرغم تبلیغاتی بی وقفه شبکه های تلویزیونی آلمان نه تنها رو به
رشد است، بلکه بصورت رشد احزاب چپ و حتی حزب شکست خورده آلمان دمکراتیک خود
را نشان میدهد.
با این مقدمه، مقاله "تابستان داغ..." بویژه برای نسل جوان ایران که شاید
از گذشته اطلاعات کاملی نداشته باشد قابل درک تر می شود:
مردم آلمان بخاطر جنايت بی سابقه جنگ جهانی دوم متحمل مجازات سخت شدند.
شرايط تحقير آميز صلح، شهرهای تخريب شده توسط جنگ، بی قانونی و زندگی نيمه
گرسنه، الحاق مناطق وغرامت چند ميلياردی، تقسيم کشور به چهار منطقه اشغالی
.
متفقين ائتلاف ضد هيتلری ازآلمان تارومارشده، تکنيک وتجهيزات را خارج
کردند، ناوها و پل های پانتون را بهمراه لنگرگاه ها بيرون بردند. صدها هزار
اسير برای کارهای بازسازی دربسياری کشورهای اروپا کارکردند.
اما کشور برای عادی کردن زندگی نيرو و توان زيادی را صرف کرد. طبق « طرح
مارشال » آمريکايي ها وانگليسی ها ضمن حل مسائل متنوع وتسريع رشد اقتصاد
شخصی و ايجاد بازارفروش کالاهای خود، برای ايجاد زيربنای پايگاه های نظامی
و ميادين تيراندازی خود هزينه های هنگفتی را صرف کردند و درخاک آلمان شعبات
کوپراسيون سراسری اقيانوس اطلس تشکيل دادند.
ارتش شوروی اما مواد غذايی وارد کرد و مادران و کودکانی را که پس از ازدست
دادن نان آوران خود در نزديکی های استالينگراد و قفقاز يتيم شده بودند
خوراک داد، مترو را بازسازی کرد و200 هزار نفر از ساکنان برلين و سربازان
ارتش هيتلری را که طبق آخرين فرمان هيتلر اماکن آنها به آب بسته و نابود
شده و خود آنها زنده دفن شده بودند بيرون آورد.
تابلوهای گالری شهر "درزدن" را که توسط نازيها به حال خود رها شده بود،
ترميم و نجات داد و بيمارستان ها، دانشگاه ها و مدارس را بازسازی کرد. جالب
اينجاست که نخستين تظاهرات آلمانی ها عليه حاکميت های اشغالی درسال 1947
در منطقه اشغالی انگليسی ها با شعار: "کارگران آلمانی گرسنگی ديدند" روی
داد.
طبق اطلاعات علنی شده دردهه 90 ، انحطاط وسقوط اخلاقی سربازان انگليسی چنان
بود که بسياری ازآنها از ارتش فرار کردند و برخی به منطقه اشغالی شوروی
گريختند. اغتشاشات و ناآرامی های کارگران آلمانی در ماه مارس سال 1947 در
"برانشوايگ" شروع شد و طبق اطلاعات سازمان اطلاعاتی شوروی سه ماه کامل
ادامه داشت. تظاهرکنندگان به نظاميان انگليسی حمله کردند، سالن های غذاخوری
وانبارها را غارت کردند و توسط خانواده های گرسنه آلمانی مواد غذايی برده
ميشد. هدف از تصرف سالن های غذاخوری افسران و سربازان بودند. آلمانی ها
خواربار را به همراه خود به خانه می بردند و همين که در شهر تانک ها وارد و
تظاهرکنندگان تهديد به تيراندازی ميشدند، اوضاع کمی تغيير می کرد.
آمريکايي ها هم پيراهن چرک خود را جلوی همسايه ها پهن نمي کردند. درشرق
آلمان سيل تبليغات درباره سيری و رفاه، دمکراسی وآزادی فرو ريخت. آلمانی
های منطقه شرق در برلين هنوز تقسيم نشده شاهد جشن زندگی که شامل مسابقه
زيبايی دختران و فيلم های سينمايی وچراغ ها ونورهای رنگين کازينوها و
بارهاميشد، بودند.
ماهرانه نقشه تحقيرکردن آلمانی ها شدت يافت و پی درپی درباره «سنگدلی وبی
رحمی» روس ها تبليغ شروع شد. رسانه های غربی تلقين می کردند که اتحاد منطقه
تقسيم شده آلمان و معجزه اقتصادی آلمان تنها با ازبين بردن حزب سوسياليست
متحده آلمان طرفدارشوروی، فرا خواهد رسيد. گذشته از اين فعالانه قدرت نظامی
نمايش داده ميشد وحضور نظامی انگليسی – آمريکايی درطول مرزجمهوری دمکراتيک
آلمان افزايش يافت. مانورهای نظامی در مقياس وسيع انجام می گرفت و اين فکر
تلقين شد که دمکراسی غربی مي تواند ايده آلهای خود را پاسداری کند.
نفوذ هزاران جاسوس و صد ها خرابکار( منجمله از افراد سابق اس اس ) تدارک
ديده شد. در برلين غربی بلادرنگ « سازمان های غيردولتی» روسی - آلمانی NTS،
«گروه مبارزه عليه بيرحمی»، «بوروی خاور» و«شورای جوانان آلمان» ايجاد شد.
برنامه «طرح نارنجی» را رئيس معلوم الحال سازمان سيای آمريکا بنام "آلن
دالس" هدايت می کرد. روش ها ومتدهای "دالس" ماهرانه درمنطقه بالتيک،
يوگسلاوی، گرجستان، مالداوی واوکرائين به کار برده شد.
درمارس سال 1953 بهمراه مرگ ای.و.استالين بحث در حزب سوسيالبيست متحده
آلمان شدت يافت. برخی حزبی های خود پسند و روشنفکران ليبرال نزديک به حزب،
آشکارا بنای مطالبه «استالين زدايی» ودمکراتيزه کردن را گذاشتند. رهبران
حزبی تعلل ورزيدند .
بهار سال 1953 ميزان توليدات صنعتی به 10 درصد افزايش يافت و11- 12 ژوئن
اعتصابات هنوزکوچک کارگران موسسات ساختمانی آغازشد. تحت کنترل سازمان سيا،
ايستگاه رادیوئی آلمان غربی درشب 16 تا 17 ژوئن به ارسال فراخوان ها و
شعارهايی برای سازمان های سراسری اعتصابيون در جمهوری دمکراتيک آلمان
آغازکرد. به خاک جمهوری دمکراتيک آلمان صدها کارکنان مسلح سرويس های ويژه
غرب نفوذ داده شدند. تاريخ نگاران اکنون توافق نظر دارند به اينکه درغرب با
دقت عمليات نظامی درمقياس بزرگ مبنی بر جدا کردن جمهوری دمکراتيک آلمان
ازمنطقه نفوذ اتحادجماهيرشوروی سوسياليستی تدارک ديده شده بود. 17 ژوئن
1953 دربرلين وساير شهرها موسسات صنعتی کار را تعطيل کردند. تظاهرات
خيابانی کارگران آغاز شد و دانشجويان و لومپن ها به آنها ملحق شدند. حکومت
آلمان غربی ستون های ناراضيون را بسيج کرد و دراختيار آنان وسايل حمل و نقل
قرارداده شد.
آنگونه که بعدها معلوم شد، «ناراضيون» بخاطرمبلغ ناچيزی در مراکز کاريابی و
در پاتوغ های برلين غربی استخدام شده بودند واما فرمان را سرويس های ويژه
که تجربه نظامی داشتند، می دادند.
شب 16 ژوئن جمعيت تظاهر کننده ساختمان کميته مرکزی حزب سوسياليست متحده
آلمان و خانه دولت را اشغال کردند و سرمست از بدون مجازات ماندن اعمال خود،
چماقداران به ويران کردن همه چيز برسر راه خود مشغول شدند. در دروازه
براندنبورگ پرچم سرخ را به زير کشیدندد، کيوسک ها راچپه ومغازهها
واتوموبيل ها را ويران کردند وآتش زدند.
ساختمان خدمات گمرکی جمهوری دمکراتيک آلمان تارومار و سوزانده شد و پس از
يورش شديد دفترمرکزی جبهه ملی درميدان تلمان، شورای مرکزی اتحاديه کارگران
و خانه انجمن دوستی شوروی – آلمان اشغال شدند. پليس ها و ماموران «اشتازی»،
کمونيست ها و کارمندان اين اماکن که تا پای مرگ در برابر شورشيان ايستادگی
ميکردند، توسط جمعيت تظاهرکننده دريده شدند.
درطول شهر اتوموبيل ها با شماره آلمان غربی و دوچرخه های مارک آلمان غربی
آزادانه در رفت وآمد بودند. مبلغين مردم را برای بيرون آمدن در روز بعد
برای تظاهرات جديد فرا می خواندند. شاهدان حادثه درباره کسانی که درميان
جمعيت می گشتند و کسانی که فرمان نظامی درشکل آمريکايی آن می دادند، سخن می
گفتند. رهبران حزب سوسياليست متحده آلمان در پايتخت کنترل اوضاع را ازدست
داده بودند، اما برای کمک بلادرنگ به ارتش شوروی درجمهوری دمکراتيک آلمان
مراجعه نکردند. بجاست که حق افسران و ژنرال های شوروی را در اينجا ادا
کنيم: . .. آنها با سرعت اوضاع بحرانی در برلين شرقی را اطلاع دادند. روز
17 ژوئن 1953 ل.پ.بريا تصميم اصولی گرفت- جلوی بی نظمی را گرفتن. ...
نيروهای شوروی طی چند ساعت مرکز دولتی جمهوری دمکراتيک آلمان را بلوکه
کردند و اقدامات قاطع ستون تانک های شوروی آتش تدارک نظامی غرب را خاموش
کرد. تانک های شوروی در برلين شرقی با گلوله وبطری های آتش زا روبروشد.
سربازان شوروی که دستور آتش گشودن را نگرفته بودند، توسط دشنام گوئي ها
وشعارها گيج بودند. جمعيت تظاهرکننده سرود هيتلری می خواند و شعار«ايوان،
گورت را گم کن» ميداد.
روز بعد فرمان سری ازغرب رسيد و دامنه تظاهرات و اغتشاشات به شهر درزدن،
ماگدبورگ و ديگر شهرهای جمهوری دمکراتيک آلمان سرايت کرد. درشهر "هاله"
رئيس سابق اردوگاه نازيستی "ا.دورن" از زندان آزاد شد. شديدترين برخوردها
درماگدبورگ درگرفت. در"هرليتس" شورشيان با يورش زندان را گرفتند وهمه جنايت
کاران را آزاد کردند.
درخود برلين شرقی تاهشت هزار تظاهرکننده دوباره عازم مرکز شهرشدند. ازبخش
آمريکايی برلين برای تظاهرکنندگان برلين شرقی جمعيت بيکاران وعوامل مخفی
ويورش کننده برای کمک رسيد. طبق گواهی شاهدان عينی، اين جمعيت انبوه
رنگارنگ توسط افسران آمريکايی سازمان يافته بود و درپاره ای همانندی ها اين
ستون های جمعيت به بطری های شيشه ای با بنزين مجهز بودند. اما دير شده بود.
پل ها وهمه مراکز حساس شهر تحت کنترل واحد های شوروی قرارگرفته بود و
درخيابان ها پاترول های متعدد شوروی و واحد های بازسازی شده بخش هايی از
پليس و نيروهای امنيتی جمهوری دمکراتيک آلمان قرارگرفتند.
قريب به اتفاق تظاهرکنندگان هدف خود را سرنگونی رژيم حاکم حزب سوسياليست
متحده آلمان قرار داده بودند. آنها بويژه مطالبات اقتصادی کاهش قيمت ها و
موازين کارگری مطرح می کردند. طی چند روز در بسياری موسسات حزب سوسياليست
متحده آلمان بسرعت سازمان داده شد. حفاظت مسلح، که نام «سپاه رزمنده طبقه
کارگر» را گرفت. 24 ژوئن دربرلين متينگ عمومی جوانان درحمايت از حکومت
سوسياليستی و25 ژوئن بلوک دمکراتيک احزاب سوسياليستی و کارمندان ارگان های
حافظين قانون که اعتماد خود را به دولت جمهوری دمکراتيک آلمان اعلام
داشتند، تشکيل شد.
و اکنون نتايج حاصل ازمسئله بالا. از تاريخ 17 تا 29 ژوئن مطابق اطلاعات
گوناگون چهل تا 125 غير نظامی به هلاکت رسيدند، 400 زخمی و يازده پليس و
فعال حزب سوسياليست متحده آلمان کشته شدند، صدها نفر زخم برداشته و نقص عضو
پيدا کردند. 9530 نفر بازداشت شدند و به حکم جمهوری دمکراتيک آلمان 4 شورشی
تيرباران شدند.
مسئله نوسازی جهان پس از جنگ در دستور روز قرارداشت و«جنگ سرد» با برخوردها
و جنگ و جدال ها ناتمام ماند.
اکنون ديگر شوروی شناسان و روس شناسان غرب آشکارا اذعان دارند که در رهبری
ناتو درآغاز دهه پنجاه بطور جدی روی سناريوی حمله به اتحادشوروی کار شده
بود. خاصه آنکه در آن زمان اتحاديه آتلانتيک شمالی برتری قاطع در کلاهک
اتمی تعرضی داشت. تشديد برخوردها مي توانست منجر به جنگ جهانی سوم و فاجعه
جهانی شود. اعمال قاطع نيروهای شوروی آتش درحال شعله ور شدن را خاموش کرد و
آب سردی روی سرپرشور «عقاب های» آن سوی اقيانوس ريخت. برای سال های طولانی
استراتژی حمله مستقيم به اتحاد شوروی از سوی ماورا اقيانوس کنارگذاشته شد.
اتحاد شوروی دراوج اقتدار خود بود و براحتی توانست ازعهده آشوب متدهای
نظامی غرب برآيد. بلوک سوسياليستی باتفاق اعتراض مي کرد و در خود جمهوری
دمکراتيک آلمان هواداران انتخاب سوسياليستی نيرومند بودند. با وجود اين
توسط جمهوری دمکراتيک آلمان يک سلسله امتيازهايی داده شد: درسال 1954 حالت
اشغال حذف شد و کنترل کميسارعالی اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی درآلمان
برکار و فعاليت دولت جمهوری دمکراتيک آلمان کاهش يافت. درماه اوت سال 1953
وظيفه پرداخت دو و نيم ميليارد غرامت باقی مانده ازسوی جمهوری دمکراتيک
آلمان لغو شد.
کمک اقتصادی پرحجم و متمرکز از سوی اتحادشوروی ادامه يافت. به رهبری نوسازی
شده جمهوری دمکراتيک آلمان "و.پيک" وارد شد و رفرم های اقتصادی آغاز شد.
برنامه های کئوپراسيون و احداث خانه های اجتماعی، واحد های ورزشی، مدارس و
استراحتگاه ها تحقق بخشيده شد. جمهوری دمکراتيک آلمان در بلوک کشورهای
سوسياليستی در موضوع تکامل و حمايت اجتماعی اهالی کشور به مقام نخست رسيد.
با وجود اين اوضاع عمومی سياسی در جهان وخيم تر شد. تفرقه و شکاف بين دو
دولت آلمان شدت يافت و به مقابله سياسی و نظامی کشانده شد. حمايت مطلق
اتحاد شوروی از دولت آلمان شرقی و انتقاد شديد جمهوری فدراتيو آلمان به
رهبری شوروی امکان نداد سياست خردمندانه و مورد پسند عموم درغرب را اجرا
کند. به ناگزير جهان به «پرده آهنين» تقسيم شد و اتحاد شوروی بخاطر تامين
ثبات درونی خود امکان سياست انعطاف پذير را از دست داد. بسته شدن بلوک
شوروی به مبلغين «شيوه زندگی غربی» اين آزادی را داد که بلامانع سوسياليسم
را مورد انتقاد بسيار عريان قرارداده و مردم خود را از «تهديد شرق» بترساند
و در بسياری موارد ارزش کوشش های اتحاد شوروی در تامين تشنج زدايی و تحديد
مسابقه تسليحاتی را کاهش دهد.
راه توده 187 28.07.2008
فرمات PDF
بازگشت