راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

مهرگان
جشن بزرگ و
باستانی ما ایرانیان
روزبه محسنی
 

 

جشن مهرگان یکی از بزرگترین جشن های به جا مانده از ایران کهن است که در گذر زمانه و پست و بلند روزگار تاب آورده و تا امروز برجای مانده است. از دیر باز در شانزدهمین روز مهر ماه هر سال جشن بزرگی بر پا می شده و همه ایرانیان از خرد و کلان در انجام آیین های مهرگان شرکت می کرده اند. آرزو و همت کنیم روزی آیین های باستانی ایران که همه آنها ریشه در خرد مردمان این مرز و بوم داشته و با کار و تلاش جانسوز نسل های پیشین زنده نگه داشته شده ، بار دیگر شکوه گذشته خود را باز یابد.

نوروز آغاز بهار و اعتدال ربیعی یا حلول خورشید در برج حَمَل است و مهرگان آغاز نیمه دوم سال، یا به اعتباری آغاز سال هخامنشی و فصل پاییز و حلول خورشید در برج میزان است. شاید بتوان گفت که در دوران هخامنشی، اعتبار این جشن و توجه به آن افزون تر از نوروز بوده است.
مهر، به شکل میترا، نام یکی از مورد توجه ترین ایزدان "هند و ایرانی" است که در هزار و چهارصد سال پیش از میلاد، یادش در سنگ نوشته ای آمده است. در اوستا سرودی زیبا و بلند به او منسوب است. ماه در تقویم زرتشتی یا اوستایی، سی روز تمام داشت، چنانکه سال دوازده ماه دارا بود. سی روز ماه، هر یک نامی داشت. دوازده ماه نیز نام هایی داشت که در نام های سی گانه روز تکرار می شد. هرگاه نام روز و ماه موافق قرار می گرفت، آن روز را جشن می گرفتند. نام شانزدهم از هر ماه نامزد بود به مهر، پس روز شانزدهم از مهر ماه، جشن مهر بر پا می شد و مهرگان بود. "گان" از لحاظ دستوری از ادات است که به آخر اسامی جهت رسانیدن مفهوم جشن می افزودند، چون مهرگان، تیرگان، فروردینگان، بهمنگان و مانند آنها.
جشن مهرگان در واقع ستایش و بزرگداشت مهر یا میترا است که بزرگترین ایزدان است. اهورمزدا به زرتشت می گوید که مهر آفریده من است و من او را در مقام و سزاوار بودنِ عبادت هم سنگ خود قرار داده ام. بخش هایی از یَشت قدیمی را در باره ایزد مهر نقل می کنیم :
میترا کسانی را که به او دروغ گویند، به نامش عهد و پیمانی ببندند که بدان وفا نکنند، در سراسر قلمرو مملکت، هر جایی که باشند تعقیب کرده و به کیفر می رساند. پیمانی که بسته می شود محترم است، چه پیمان یک مزداپرست با یک دیوپرست؛ اما در عوض مهر به پیمان داران اسب های تیزتک می بخشاید.
ایزد مهر همواره کسانی را که پیمان دار باشند یاوری می کند و فرَوَشیان به وی فرزندان دلیر و پارسا می دهند. میترا را ستایش می کنیم که دارنده دشت های فراخ است ، نگهبان ممالک آریایی (=ایرانی) است و در این ممالک آرامش و تنعم به وجود می آورد و کارهای دشوار را چاره سازی کرده، سعادت و پیروزی را برای مردم ارمغان می کند، چون اوست دلیر و کسی که در همه جا هست و همواره درخور ستایش و بزرگداشت است.

جشن اصلی مهرگان در هنگام طبیعی اش بایستی با آغاز پاییز و اول مهر باشد، اما چون شانزدهم این ماه روز مهر است به همین جهت به موجب یکی شدن دو نام ماه و روز مطابق معمول جشن های اصلی را در این روز ( شانزدهم مهر) می گرفته اند.
مهرگان در دوره هخامنشی و ساسانی از اهمیت والایی بهره مند بوده است. در کتیبه های هخامنشی، هر چند که به صراحت از این جشن نام برده نشده، اما در منابع مورخان یونانی و رومی از جشن میتراکانا یاد شده است. جشن مربوط به مهر در سراسر خطه آسیای صغیر، با شکوه و حشمت تحت عنوان فوق برگزار می شده است و با مراسم بابلی، جشن های دیوسونوسی، باکوسی و ارفئوسی آمیخته شده بود که جشن هایی مربوط به خدایان یونانی به شمار می رفت. در جشن هایی که در این سامان به افتخار میترا برپا می شد، روحانیان میترایی که مغان خوانده می شدند، در جلو حرکت می کردند. به سان جشن های مذکور یونانی، مومنان و گروه تماشاچیان و مشایعانی گوناگون به دنبالشان حرکت می کردند. در این مراسم قربانی های فراوان و شراب نوشی و شادی مفرط و پای کوبی برقرار بود. در این مراسم شاهان هیچگاه مست نمی شدند و در باده خواری افراط نمی کردند، مگر در روزهای جشن میتراکانا که شاهان ردای ویژه ارغوانی پوشیده و باده می نوشیدند و در سرور عمومی شرکت می کردند.مهرگان جهت بزرگداشت میترا بوده و به اندازه ای اهمیت داشته که شاهان و بزرگان به نام میترا سوگند یاد می کردند و می دانیم که از ویژگی های این ایزد وظایفش در زمینه عهد و پیمان است.
زرتشتیان یزد و کرمان در جشن مهرگان لباس نو می پوشند و شادی می کنند و سفره ای می چینند و به ویژه درون مرغی را از مواد غذایی پر کذده و می پزند و بر خوان می گذارند. کتاب اوستا، آیینه، سرمه دان، شربت و گلاب و شیرینی و سبزی و میوه ، به ویژه انار و سیب و گل های رنگارنگ بر روی سفره می چینند و کناره های سفره را با چند سکه نقره و چند عدد سنجد و بادام و پسته ریخته، با شمع و لاله روشن بر سر خوان می گذارند و اسفند و کُندُر بر آتش می سوزانند.
به هنگام ظهر اهل خانه از خرد و بزرگ به شادی در سر خوان در برابر آیینه می ایستند و دعا می خوانند و سپس شربت می خورند و برای میمنت سرمه به چشم می کشند و آویشن را با نقل و سنجد بر سر هم می ریزند و به یکدیگر شادباش می گویند. در این روزها برای تازه دامادها و نامزدها پارچه و شیرینی می برند و به تنگ دستان یاری می کنند.اگر نوزادی در این روز متولد شود نامی بر او می گذارند که کلمه مهر در آن باشد. مانند مهرداد ، مهرنار، مهربانو، مهروش، مهردخت، مهران، مهربان و ...
جشن مهرگان شش روز بوده و به گفته ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم :
مهرگان شانزدهم روز است از مهر ماه و نامش مهر. و اندرین روز افریدون ظفر یافت به بیوَرداسب جادو ، آنکه معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت. و روزها که سپس مهرگان است همه جشن اند بر کردار آنچ از پس نوروز بود. و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز نام است و بدین دانندش.
چنانچه ملاحظه می شود در این جا ابوریحان بیرونی اشاره به شش روز جشن مهرگان می نماید که آغازش روز مهر از ماه مهر، یا شانزدهم مهر ماه و انجامش رام روز، یعنی بیست و یکم مهر ماه است. روز مهر، مهرگان کوچک یا مهرگان عامه ، و رام روز، مهرگان بزرگ یا مهرگان خاصه است.
همان گونه که در باب نوروز یا جشن های دیگر نمی توان به درستی و موشکافانه نحوه پیدایش آن را بیان کرد، در مورد مهرگان نیز این موضوع مصداق دارد. موضوع این جشن ها به دوران پیش از زرتشت مربوط می شود و بسیار کهن است؛ چنانچه جشن نوروز به جمشید، جشن سده به هوشنگ شاه و جشن تیرگان به دوران منوچهر و افسانه آرش کمانگیر منسوب شده است. جشن مهرگان را به شورش کاوه آهنگر و پیروزی فریدون بر ضحاک ستمگر نسبت داده اند. ابوریحان بیرونی گفته است :
سبب آنکه ایرانیان روز مهر از ماه مهر را گرامی می داشتند به موجب خروج فریدون و شورش وی به وسیله کاوه آهنگر بر ضحاک است. رهبر شورشیان کاوه بود و پادشاهان قدیم ایران پرچم وی را عزیز و محترم می شمردند و در فش کاویانی خواندهشده و بدان تیمّن و تبرّک می جستند.
ثعالبی نیز روایت حدوث مهرگان را نقل کرده است :

افریدون از کار ضحاک دل آسوده شد و با زندانی کردن و دربند کشیدن او اطمینان خاطر یافت و این روز مصادف بود با روز مهر از ماه مهر. این روز را مردم عید گرفتند و مهرگان نامیدند و بر این بودند در این روز با دادگری فریدون هرچه را که با ستم از دست شده بود، به دست آورند، از این رو دوستی او به د گرفتند.

مهرگان- پس از اسلامی
پس از سقوط ساسانیان، بسیاری از آداب و رسوم ملی و دینی ایرانیان بر افتاد یا با تغییر شکل و به نام شیوه های دیگر جلوه گر شد. بسیاری از جشن ها فراموش شدند و اندکی به جا ماندند. جشن های نوروز، سده و مهرگان خوشبختانه در دوران پس از اسلام هم توانستند بر جا و زنده بمانند. جشن مهرگان در دوره خلافت بنی امیه و بنی عباس هم رایج بود و خلفای عباسی به نوروز و مهرگان اهمیت ویژه ای می دادند و این جشن ها را با تشریفان مفصل بر پا می داشتند و بزرگان نیز در این جشن ها برای خلفا هدایای گرانبها می فرستادند. اشعاری به زبان عربی در این زمینه موجود است. بَحتُری شاعر در قصیده ای می گوید :
ان المهرجان حقا علی کل             کبیر من فارس و صغیر
عید آبائک الملوک ذوی التیجان      اهل النهی و اهل الخیر
من قباد و یزدجرد و فیروز           و کسری و قبلهم اردشیر

( راستی عید مهرگان را بر خرد و بزرگ ایرانیان حقی است. مهرگان عید نیاکان تاجدار توست که صاحبان فرهنگ و دانش و خیر و نیکی بوده اند، چون قباد و یزدگرد و فیروز و کسری و اردشیر که پیش از آنان بود) .

مهرگان در دوران سامانیان و غزنویان نیز از ارج فراوان برخوردار بود و رواج وسیع جشن های ملی به ویژه مهرگان باعث شد تا عنصری ملک الشعرای دربار غزنویان برای خوشامد شاه، آیین نیاکان خود و جشن مهرگان را در شعری تحقیر کند و احساسات دینی تعصب آمیز را در سلطان محمود غزنوی بر انگیزاند :
خدایگانا گفتم که تهنیت گویم                          به جشن دهقان آیین و زینت بهمن
چنین که بینم آیین تو قوی تر بود                     به دولت اندر ز آیین خسرو بهمن
تو مرد دینی و این رسم ، رسم گبران است        روا نداری بر رسم گبرکان رفتن
نه آتش است سده، بلکه آتش آتش توست           که یک زبانه به تازی زند یکی به ختن

با وجود ژاژخایی شعرایی چون عنصری ، دیگر شاعران چون فردوسی، فرخی، منوچهری، مسعود سعد از مهرگان با احترام با احترام سخن گفته اند. فردوسی می گوید:
فریدون چو شد بر جهان کامکار                 ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی                    بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهر ماه                     به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی                     گرفتند یک سر ره ایزدی
می روشن و چهره شاه نو                        جهان گشت روشن سر ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند                          همه عنبر وزعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست                      تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگار است از او ماه مهر                 به کوش و به رنج ایچ منمای چهر

رودکی نیز گفته است :
ملکا جشن مهرگان آمد                 جشن شاهان و خسروان آمد
"مورد" بجّای سوسن آمد باز          می بجّای ارغوان آمد
تو جوانمرد و دولت تو جوان         می به بخت تو نوجوان آمد

از فرخی سیستانی هم ابیات متعددی پیرامون مهرگان به جا مانده است :
مهرگان جشن فریدون ملک فرخ باد               بر تو ای همچو فریدون ملک فرخ فال
شب مهرگان بود و من مدح گویم                  خداوند را هر شب مهرگانی
همایون و فرخنده بادت نشستن                     بدین جشن فرخنده مهرگانی

مسعود سعد سلمان گفته است :
روز مهر و جشن فرخ مهرگان                     مهر افزا ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر         مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ         وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان

موسیقی مهرگان
در مهرگان نیز مانند نوروز ، الحان نوروزی یا گوشه هایی از موسیقی و دستگاه های ایرانی وجود داشته و نواخته می شده است. نظامی گنجوی در خسرو و شیرین نام سی لحن از الحان موسیقی ایرانی را که باربد ساخته بود، نقل کرده است که نام لحن بیست و یکم مهرگانی بوده است. سی لحن باربد، به ترتیب مطابق آنچه که از اشعار نظامی بر می آید چنین است:
گنج باد آورد                تخت طاقدیسی                 ماه بر کوهان
گنج گاو                     ناقوسی                          مشک دانه
گنج سوخته                 اورنگی                         آرایش خورشید
شادروان، مروارید        حقه کاووس                     نیمروز
سبز در سبز                ناز نوروز یا ساز نوروز     فرخ روز
قفل رومی                  مشکویه                         غنچه کبک دری
سروستان                   مهرگانی                         نخجیرگان
سرو سهی                  مروای نیک                     کین سیاوش
نوشین باده                  شبدیز                            کین ایرج
رامش جان                 شب فرخ                         باغ شیرین

برابر آنچه که از تاریخ بر می آید، باربد علاوه بر صوتی خوش و مهارت در نواختن بربط و سه تا ( سه تار ) در ساختن و ابداع آهنگ نیز توانایی کافی داشته است. معروف است که باربد برای اینکه خسرو پرویز از تکرار الحان ملول نگردد، باربد برای هر روز از سال لحنی ساخته بوده است.

نظامی در توصیف لحن مهرگانی گفته است:
چو کردی نو نوای مهرگانی             ببردی هوش خلق از مهربانی

البته ترتیب و شمارش الحان سی گانه، تفاوت ها و جا به جایی هایی وجود دارد. در منابع به طور اشاره از این الحان یاد شده است.
مهرگان خردک یا خوردک و مهرگان بزرگ هر دو پرده هایی در موسیقی بوده اند.

منوچهری دامغانی گفته است :
چو مطربان زنند نوا تخت اردشیر             گه مهرگان خردک و گاهی سپهبدان

دکتر پرویز رجبی نویسنده کتاب پنج جلدی " هزاره های گمشده " در باره مهرگان و موسیقی آن می نویسد :
با توجه به بسیار کهن بودن جشن مهرگان، طبیعی به نطر می رسد که ایرانیان سروده و ترانه هایی نیز در باره مهرگان ساخته باشند. دور نیست که برخی از این ترانه ها به خاطر کهنسالی به چنان حدی رسیده باشند که کم کم به صورت مقام و لحن وارد موسیقی سنتی ایران شده باشند.

در کتاب برهان قاطع آمده است :
مهرگان بزرگ، نامی است از موسیقی که آن را بزرگ خوانند. مهرگان کوچک، نام مقامی است که آن را کوچک خوانند. مهرگان کوچک به معنی مهرگان خردک است، که نام مقامی باشد از موسیقی. مهرگانی بر وزن و معنی مهربانی باشد، که نام لحن بیست و پنجم است از سی لحن باربد و نام نوایی است.

دکتر معین در حاشیه این مدخل نوشته، در 31 لحن باربدی که نظامی در خسرو و شیرین در عنوان " گفتار اندر صفت باربد و بخشش خسرو " آورده، لحن بسیت و پنجم روز فرخ است و مهرگانی لحن دوازدهم است. هم اکنون در میان گوشه های آواز شور، پس از نغمه، نشیب و فراز نواخته می شود. شاید بتوان این نغمه ها را باقیمانده آن نغمه ها تصور کرد. در میان 12 مقام فارابی و صفی الدین ارموی مقام یازدهم مهرگان ثبت شده است که لحن آن بر ما مجهول است. در کتاب ردیف موسیقی ایران نغمه ای به این نام وجود ندارد، اما لحن بسیت و هشتم و سی ام بزرگ ثبت شده است و لحن سی و یکم بزرگ است.


--------------------
منابع نوشتار:
1- گاه شماری و جشن های ایران باستان نوشته هاشم رضی سال 1380 انتشارات بهجت
2- هزاره های گمشده نوشته پرویز رجبی 5 جلد سال 1382 نشر توس
3- دیوان شعر رودکی به کوشش جعفر شعار سال 1378 انتشارات مهد مینا


راه توده 198 20.10.2008

 



 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت