راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 


در نقد دوران احمدی نژاد
قبله را اشتباه نکنیم
آدرس اشتباه ندهیم!
هدایت احمدی

 

اغلب در مطالب انتقادی که درباره احمدی نژاد می نویسند، روی سرکوب آزادی ها در دوران او تکیه می کنند و فراموش می کنند او چگونه چوب حراج بر ثروت ملی و در بازار خصوصی سازی زده است. برای نمونه در نشریه ... خواندم که نوشته بودند « تنها دست آورد دولت احمدی نژاد، همان طور که خامنه ای هم به آن به شکل غیر مستقیم اشاره می کند، بستن فضای سیاسی کشور و تشدید اختناق و یورش به نیروهای های اجتماعی، خصوصاً جنبش کارگری، جوانان و دانشجویان و جنبش زنان کشور است.»
به نظر می رسد رفقا مانند بیشتر اصلاح طلبان قبله اصلی را گم كرده اند. قبل از هر چیز دولت احمدی نژاد با طرح تحول اقتصادی و كپی بر داری از جزوه بانك جهانی (احمد عظیمی بلوریان، روزنامه اعتماد ملی، 19 شهریور 87 ) و پیاده كردن سیاست ارتجاعی نئولیبرالی یعنی واردات 70 میلیارد دلاری و پیرو آن نابودی تولید داخلی (1) باعث تشدید بیكاری و افزایش بیكاری 3 میلیون نفری (طبق سر شماری 1385 مركز آمار ایران كه حتما بیش از 6 میلیون نفر می باشد.) به 6 تا 7 میلیون نفری و خصوصی سازی غارتگرانه و.... شده است.
دولت احمدی نژاد و حاكمیت راست برای پیاده كردن سیاست فوق لازم می بیند كه با "...... بستن فضای سیاسی کشور و تشدید اختناق و یورش به نیروهای های اجتماعی، خصوصاً جنبش کارگری، جوانان و دانشجویان و جنبش زنان کشور است.” توطئه ضد انقلابی و جنگی خود را به مرحله عمل در آورد.
به عبارت دیگر برای تحقق آن سیاست اقتصادی- سیاست بانك جهانی- مجبور است و مجبور می شود این سیاست خفقان را بر جامعه ایران تحمیل كند.
در همان نشریه و در ادامه همان مقاله می خوانید« انسجام نیروهای مخالف استبداد، حرکت مشترک و مقابله با برنامه های نیروهای سرکوبگر مبنی بر دخالت و تقلب گسترده و در انتها تحمیل نتیجه انتخابات شرط جدی راه گشایی برای شرکت نامزدی از سوی اصلاح طلبان در انتخابات آتی است.»
با كمال تاسف تاكیدنگارنده محترم بر روی تنها نیروهای استبداد- انسجام نیروهای مخالف استبداد- و نه تواما اشاره به مبارزان استبداد و نیروهای طرفدار تولید و عدالت اجتماعی و مبارزان راه رونق تولید و نیروهای ملی طرفدار خود كفایی نسبی و تولید ملی همان گم کردن دوباره قبله و دادن آدرس نیمه کاره به خواننده است.
در حقیقت موارد فوق یك ریشه دارد و آن بهاء دادن غیر اصولی به مسئله استبداد – كه خود عمدتا ریشه اقتصادی دارد- و كم بها دادن به تولید داخلی و شغل و كار توده های مردم (نئولیبرالیسم اقتصاد جهانی). خط خامنه ای و خط احمدی نژاد در طول دو دهه اخیر با سیاست های نئولیبرالی و سوپر لیبرالی مملكت را به فاجعه كشاندند و با زرنگی آن را انداختند گردن اصلاح طلبان- از رفسنجانی تا خاتمی- و سوار موج نارضائی مردم شدند . (2)
 

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

(1)
مسئولين وزارت كار و مسئولين صنعت و كشاورزي در گفتگو هاي خصوصي گفته اند كه در حال حاضر 35 تا 50 در صد كارگاه ها و بنگاه هاي توليدي مملكت يا تعطيل شده اند و در حال تعطيلي هستند و اين روند با واردات ميليارد دلاري روز به رو.ز افزايش مي يابد.

(2)
رفسنجاني و خاتمي و... نا آگاهانه( حداقل در مورد خاتمي صدق مي كند) فكر مي كردند و شايد هنوز فكر مي كنند كه اين ابتكار آنها بوده و راست ها با اين ابتكار مخالف هستند در صورتي كه سياست نئوليبرالي همان سياست امريكا و راست جهاني است كه آنها (راست ها ايران) از ابتداي انقلاب آنرا به اشكال مختلف در مقابل خط امام و خميني گذاشته بودند و با تغيير تناسب نيرو ها در جهان زمينه اجراي آن به وسيله رفسنجاني و رقسنجاني ها و سپس خاتمي و خاتمي ها فراهم شد. و فاجعه اجتناب نا پذير آن – يعني وضع موجود كنوني ايران- را رهبر و خط احمدي نژاد به گردن آنها انداختند و سوار آن شدند كه تتمه انقلاب 57 را بطور كامل نا بود كنند و كامل تر از رفسنجاني و خاتمي.
جالب است توجه بشود هم رفسنجاني و هم خاتمي در دهه اول انقلاب در خط انقلاب بودند و سپس بهر دليلي در خط نئوليبراليسم جهاني قرار گرفتند. در صورتي احمدي نژاد ها و خامنه اي ها و عسگر اولادي ها و رفيقدوست ها و......هميشه و عمدتا از اول- بعد از پيروزي انقلاب - در خط راست و ضد انقلابي بودند.


راه توده 194 15.09.2008

 

 

 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت