علی عموئی، فاطمه حقیقت جو، آزاده کیان |
این گزارش چند روز پیش از درگذشت آیت الله منتظری و حوادث و پیامدهای این درگذشت در قم و دیگر شهرهای ایران تهیه و از رادیو فردا پخش شد. حوادثی که ارزیابی های ارائه شده دراین گزارش را تائید کرد.
شش ماه از آغاز اعتراضها نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران گذشته است.اعتراضهایی که در روزهای نخست تنها خواستار روشن شدن یک موضوع بود: «رای من کجاست؟» شش ماه از نخستین روزی می گذرد که وزیر کشور و مسئول برگزاری انتخابات، "صادق محصولی" تنها ساعتی پس از پایان رایگیری در مقابل دوربین تلویزیونی ظاهر شد و برنده انتخابات را با گرفتن بیش از ۶۰ درصد آرا اعلام کرد؟ محمود احمدی نژاد. در آن آستانه تابستان گرم خیابانهای تهران ناگهان مملو از مردمی شد که به نتیجه اعلام شده انتخابات اعتراض داشتند. مردمی به خیابان ها آمدند که نشانههای سبز بر دست، بازو یا بر سر داشتند و شعار می دادند: موسوی، موسوی، رای منو پس بگیر.
محمد علی عمویی درباره آغاز این اعتراضها میگوید: ما شاهد شرکت گسترده مردم در انتخابات بودیم که تقریبا میشود گفت به طور یقین در ایران بیسابقه بود. حتی قبل از شمارش آراء، از ترکیب حضور افراد در حوزههای انتخابیه و شوق و شادی شرکتکنندگان در انتخابات و بیاناتشان و نیز گزارشها میشد فهمید که بیان کننده نتایج مثبتی برای کاندیداهایی مثل آقای میرحسین موسوی و مهدی کروبی بودند. ولی نتیجه اعلام شده خلاف انتظار اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات بود. این موضوع به حرکت اعتراضی بیسابقه و خودجوش در ایران انجامید. آنچه که در جامعه ایران رخ داد کاملا خودجوش و بدون دنباله روی از کسی یا نهادی یا جریان ویژهای بود. مردم با تمام وجودشان احساس کردند که آراء شان نادیده گرفته شده است.
رادیو فردا: اما
واکنش مقامهای جمهوری اسلامی چه بود؟ یک
روز پس از آغاز اعتراضات در
۲۳ خرداد ماه،
محمود احمدی نژاد که به گفتهی
وزارت کشور و شورای نگهبان، پیروز
انتخابات ریاست جمهوری ایران بود، از
معترضان با عنوان «خس و خاشاک » یاد
کرد.
علیرضا الهی، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی در برلین، در این مورد میگوید: حاکمیت حدس نمی زد چنین جنبش شکل بگیرد و مردم از خانه هایشان بیرون بیایند. آنها تصور می کردند مردم نتیجه انتخاباتی را که حکومت به آنها اعلام کرده خواهند پذیرفت و بعد از مدتی صندوقهای رای را فراموش خواهند کرد و هر چه اتفاق افتاده فراموش خواهد شد. اما از فردای اعلام نتیجه انتخابات با واکنشی خلاف این تصور روبرو شد. ابتدا با تبلیغات و نمایش یک جمعیت چند ده هزار نفری که پیروزی احمدی نژاد را در میدان ولیعصر جشن گرفته بودند می خواستند مردم را مرعوب و یا شاید هم قانع کنند، وقتی دیدند اینطور نشد، آنوقت برای تحمیل این اراده خود به ابزار و روش های دیگری متوسل شدند.
علی اکبر موسوی خوئینی نماینده دور ششم مجلس میگوید:
این جنبش همان طور که خودش هم تا به حال نشان داده است، به این سادگی خاموش شدنی نیست و تصورات غلطی که عدهای معدود در یک سری محافل با کمک بازوهای نظامی و امنیتی برای ایجاد یک کودتای انتخاباتی برنامهریزی کرده بودند، برآورده نشد. چرا که تصور آنها این بود که بعد از این اقدام و بحث تقلب، میشود در طول یکی دو هفته، اعتراضات و بیانیهها و نظرات را شنید و کنترل کرد و بعد هم به فراموشی سپرده میشود. در حدی که برخی از مقامات شورای نگهبان هم پیش از این اعلام کرده بودند که دیگر اجازه نخواهیم داد اینها – گروه اصلاح طلبان- به صحنه سیاسی برگردند و اینکه بالاخره بعد از رد صلاحیتها و مقابلهها، مدتی سر و صدایی ایجاد میشود و بعد تا سالها آسوده خواهیم بود. اما این تصور غلطی بود که شاید به درد دورههای گذشته میخورد. امروز این حرکت شش ماههای که پشت سر گذاشتیم نشان داد که چه در داخل کشور و چه در عرصه بینالمللی، اعتراضات روزافزون در حال شکلگیری است.
محمد علی عمویی: گستردگی تظاهرات اعتراض آمیز از ژرفا و ابعاد آنچنانی برخوردار است که تصور نمیکنم به این سادگی بشود آن را جمع کرد یا بشود آن را از بین برد. سرکوب راه حل این مشکل نیست.
آزاده کیان، استاد علوم سیاسی در دانشگاه پاریس می گوید:
آنچه که در ایران اتفاق میافتد یک جنبش است. یکی از فراگیرترین جنبشهاست از ابتدای انقلاب تا کنون که در ایران ایجاد شده است. فراگیر است به خاطر اینکه گروههای مختلف اجتماعی از کارگران تا طبقات متوسط پایین و طبقات متوسط تحصیل کرده و حتی بعضا برخی از طبقات بالا را در خودش جای داده است. از نظر سنی هم میبینید که حداقل سه نسل در این جنبش مشاهده میشوند. نسل پدربزرگها و مادر بزرگها ، نسل پدران و مادران و در نهایت، نسل سومیکه بعد از انقلاب به دنیا آمده و بزرگ شدهاند. این جنبش از انقلاب سال ۵۷ هم بومیتر است. به خاطر اینکه رفرانسها و دلایلی که به خاطر آن بوجود آمده به هیچ وجه رو به خارج از ایران، غرب و یا هیچ رفرانس دیگری ندارد. اگر چه جنبشی است که عمیقا آزادیخواهانه و دموکراسیخواهانه است ولی در عین حال جنبشی است که دلایل ایجادی آن در خود مملکت و تغییرات شگرف اجتماعی و فرهنگی سالهای اخیر ریشه دارد. البته اقشاری هم در این جنبش شرکت ندارند که از گروههای اجتماعی هستند که ساختار ندارند. زحمتکشان در این جنبش حضور دارند. کارگران ناراضی در این جنبش فعالند. روستاییان ناراضی بعضا در این جنبش نفوذ دارند. اما کسانی که دولت احمدی نژاد آنها را به گیرندگان کمکهای دولتی تبدیل کرده است، یعنی کسانی که ساختارپذیر نیستند در این جنبش شرکت ندارند و اینها مطابق آماری که وجود دارد بیش از ۲۰ درصد جامعه را شامل نمیشوند. اکبر موسوی خوئینی می گوید: جنبش دانشجویی و نسل جوان هم مثل سایر جنبشهای موفق اجتماعی به عنوان موتور محرک و پیشبرنده و انرژیزا، برای جنبش سبز نقش ایفا میکند. این جنبش به لحاظ سازماندهی – منظورم جنبش جوانان و دانشجویان است – با ساختارهای قبلی خود فاصله گرفته است و از ساختارهایی که جنبه سلسله مراتبی در آن قوی بود، دور شده و ساختار شبکهای را انتخاب کرده است. ساختاری که به نظر میآید سایر اجزا این جنبش هم آن را پذیرفتهاند که در واقع استفاده از ابزارهای تکنولوژی مدرن، جزو راهبردهای اصلی حرکت رسانهای آن است. کاری که فکر میکنم رهبران جنبش هم بعد از چند ماه از آن دارند کم کم استفاده میکنند. ویدیوهایی که آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در یوتیوب و سایر سایتها قرار داده اند به نظر میآید به نوعی تایید کننده این روش جنبش دانشجویی است که تا پیش از این جوانان بیشتر از آن استفاده میکردند و به نظر میرسد امروز در همه قشرهای جامعه، عملیاتی شده است. فاطمه حقیقت جو، نماینده دور ششم مجلس میگوید: در حال حاضر شرایط ایران به لحاظ داخلی شرایطی بحرانی است و این برخلاف پیشبینیهای مقامات کودتاست. آنها فکر میکردند اگر دست به یک تقلب گسترده بزنند بعد از چند روز میتوانند مملکت و اعتراضات را ساکت کنند. این معمولا از جمله حرفهایی است که بارها و بارها آقای جنتی و دیگران در موارد قبلی، مثل مواردی که مربوط به انتخابات مجلس بوده است، زدهاند. اما همینطور که میبینیم این بار داستان بسیار عمیقتر از این حرفهاست. و همه اینها به دلیل سوء مدیریت آقایان است.
علیرضا الهی میگوید: برای ارزیابی از نتیجه 6 ماه مقاومت مردم در برابر کودتای 22 خرداد باید نگاه کرد و دید طی این شش ماه چقدر گوشت از تن حاکمیت کنده شده و به جبهه معترض یا جبهه سبز وصل شده است. از روحانیون و غیر روحانیون گرفته، تا حتی نیروهای نظامی و انتظامی که در آینده نزدیک ادامه این روند مشخصتر خواهد شد. به نظر من بخشی از نگرانی حکومت که با صحنهسازی ماجرای پاره کردن عکس آقای خمینی نمایان شد عمدتا به همین دلیل است. یعنی ترس از ریزش نیروی نظامی به سمت جنبش مردم. با این صحنه سازی ها می خواهند جلوی این ریزش را بگیرند. از سوی دیگر ما شاهدیم که روحانیت ایران هم کاملا دو شقه شده است. بخش بزرگی از روحانیت حالا به طور علنی و یا نیمه علنی به جنبش مردم پیوستهاند و یا از آن حمایت میکنند و انگیزه شان هم معین است. آنها خودشان را در تضاد و تقابل با نیروی نظامی که سکان جمهوری اسلامی را بدست گرفته احساس میکنند، چرا که روحانیت همیشه سعی میکرد در کنار مردم باشد. و قدرتش از قدرت مردم است. (این گزارش چند روز پیش از درگذشت آیت الله منتظری و حوادث و پیامدهای این درگذشت در قم و دیگر شهرهای ایران تهیه و از رادیو فردا پخش شد. حوادثی که ارزیابی های ارائه شده دراین گزارش را تائید کرد.) |
راه توده 249