راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جنبش مردم وارد مرحله استفاده
از اشکال نوین مقاومت میشود

 

 

 

خشونتی که کودتاچی ها، در جریان مقابله با مراسم بزرگداشت آیت الله منتظری و همچنین

مقابله خونین با مردم، در دو مراسم مذهبی تاسوعا و عاشورا از خود نشان دادند، یکبار دیگر ثابت کرد که تحمیل عقب نشینی به جنبش اعتراضی مردم ایران، از مرحله امکان بکلی فاصله گرفته است. به زبانی دیگر، مردم دیگر حاضر نیستند به شیوه گذشته حکومت شوند. از سوی دیگر، حاکمیت نیز با بکار گرفتن همه ترفندها و مانورها، به مرحله ای نزدیک شده است که دیگر نمی تواند مانند گذشته بر مردم حکومت کند. ما در آینده نزدیک شاهد اشکال نوینی از اعتراضات و مقاومت های ملی و پیوستن نیروهای بیشتری به جنبش خواهیم بود، که تظاهرات خیابانی را کامل خواهند کرد. در فاصله عاشورائی که پشت سر گذاشته شد و 22 بهمن – سالروز سرنگونی رژیم استبدادی شاه- که در پیش است، ما شاهد این اشکال نوین و پیوستن نیروها خواهیم بود. بحث بر سر عملیات مسلحانه نیست و نباید اشاره ای که ما به اشکال نوین می کنیم چنین تعبیر شود، بلکه اگر بحثی هم دراین ارتباط مطرح باشد که هست، پیوستن بخش هائی از نیروهای مسلح به جنبش، شکل گیری تحصن ها، فروپاشی بازهم بیشتر برج و باروی مذهبی حکومت در حوزه های مذهبی و حتی اعتصاب ها و تحصن ها خواهیم بود.

مردم در انتظار فرصت اند و در این میان، حوادث نیز مانند همه نمونه های تاریخی جنبش های اجتماعی می توانند فرصت ساز شوند. شاید برجسته ترین نمونه از این نوع رویدادها، درگذشت آیت الله منتظری در هفته گذشته بود که خود تبدیل به فرصتی تاریخی شد تا مردم هم نشان بدهند قدردان شخصیت های ملی و مذهبی، حتی در حد یک روحانی مرجع تقلید و بنیانگذار جمهوری اسلامی اند و هم منتظر فرصت برای تظاهرات علیه کودتاچی ها و کانون مرکزی قدرت، که مرکب است از جمعی فرمانده سپاه و روحانی حکومتی.

مردم ایران، در تاسوعا و عاشورای امسال، برخلاف همه تبلیغات کودتاچی ها و مرتجعین مذهبی که مراسم سنتی و "خودزنی" ارتجاعی را تشویق، تبلیغ و توصیه کردند، به جای آن که مانند مردم شیعه  افغانستان و عراق پشت، سر و سینه خود را با قمه و زنجیر و سینه زنی به خون بکشند، مشت خویش را علیه استبداد بر آسمان بلند کردند و علیه کودتا شعار دادند. و این درست همان توصیه ای بود که در سال 1357 آیت الله خمینی در ماه محرم به مردم ایران کرده بود و در سالهای اول جمهوری اسلامی نیز محرم همینگونه پشت سر گذاشته شد. مشت گره شده مردم پیش از انقلاب علیه شاه و پس از انقلاب علیه ارتجاع مذهبی و در دفاع از انقلاب، علیه امریکا و بعدها صدام حسین بر آسمان بلند بود.

در تاسوعا و عاشورای امسال نیز، مردم در تظاهرات خود شخص علی خامنه ای را هدف گرفتند. نه به این دلیل که او روحانی است، بلکه به آن دلیل که فرمانده کل قوای مسلح است، طراح و حامی کودتای 22 خرداد است، تمام برگماری های کودتائی بدست او انجام می شود  و به همین دلیل، مانند دوران انقلاب 57 که شاه به هدف تبدیل شده بود، او نیز بعنوان نماد سیستم کودتائی حاکم به هدف تبدیل شده است. این که او تا چه حد آلت دست فرماندهان و یا اطرافیان خویش هست و یا نیست؟، برای مردم مهم نیست و اطلاعی هم از مسائل پشت پرده ندارند، برای آنها این مهم است که احمدی نژاد و دولت کودتائی اش مورد حمایت خامنه ایست و نیروی نظامی که در لباس نظامی و یا در لباس شخصی به سوی مردم شلیک می کند، تحت امر فرمانده کل قواست.

دراین سرمقاله که متاثر از تظاهرات یک هفته ای مردم ایران است، ما می خواهیم به چند نکته ای اشاره کنیم که در همین روزها، اغلب بصورت سئوال در رادیوها و تلویزیون های خارج از کشور با کارشناسان منتخب آنها در میان گذاشته شده و پاسخ هائی نیز دراین مورد پخش شده است. پاسخ هائی که نظر ما نسبت به آنها متفاوت است.

از جمله طرح می شود که جنبش کنونی مردم ایران با جنبش انقلابی 57 این تفاوت را دارد که کارگران و اقشار وسیع مردم به آن نپیوسته و هنوز تحصن ها و اعتصاب ها، به اعتراضات خیابانی اضافه نشده و آن را کامل نکرده است و دلیل آن نیز یاری های مالی دولت از کیسه پول نفت است، که آنها را تبدیل به پایگاه حکومت کرده!

ما با اینگونه استدلال ها مخالفیم و آنها را به دلائل زیر واقع بینانه نمی‌دانیم:

همه آنها که اخبار ایران را در سالهای اخیر بدقت دنبال کرده اند، انواع اعتصاب های کارگری و تحصن ها و راهبندان های کارگری، تحصن ها و اعتراضات صنفی را در حافظه خویش دارند. تحصن ها و اعتراضات و اعتصاباتی که حکومت با قدرت نظامی آنها را سرکوب کرد. هنوز رهبران سندیکای رانندگان شرکت واحد در زندان اند، رهبران نوبتی تحصن های معلمین و یا اعتصابات و اعتراضات پرستاران در زندان اند و...

بنابراین، اگر تفاوتی در همراهی و حضور طبقات و اقشار مختلف در جنبش کنونی در مقایسه با سال 57 وجود داشته باشد، آن تفاوت اینست که این بار اعتصاب ها و تحصن ها پیش از اعتراضات خیابانی و عمدتا با خواست های صنفی بارها شکل گرفت و سرکوب شد، اما در سال انقلاب، اعتصابات و تحصن ها، پس از اعتراضات و راهپیمائی های خیابانی با خواست های انقلابی آغاز شد. آگاهی از این نکته بدان جهت اهمیت دارد که میزان گستردگی پایگاه جنبش کنونی و شکل اعتراضات را نشان میدهد.

در سال انقلاب، ما از اواخر پائیز 57 و پس از زمین گیر شدن نیروهای سرکوبگر شاه شاهد اعتصابات سیاسی کارگری و بویژه در بخش نفت، اعتصاب سیاسی مطبوعات و مدتی بعد، تحصن های انقلابی بودیم. رژیم شاه با این اعتصابات و تحصن ها نیز به مقابله برخاست و از جمله در دانشگاه تهران به روی استادان متحصن تیراندازی کرد و یکی از استادان بنام "نجات الهی" کشته شد، اما این تقابل ها دیگر نه پیگرانه بود و نه می توانست پیگیرانه باشد، زیرا حریق انقلاب تمام کشور را در بر گرفته بود و لشگر کشی به کارخانه ها، به دانشگاه ها، به مطبوعات، به بیمارستان ها و حتی به مدارس برای حکومت نظامی شاه در آن مقطع ممکن نبود. به همین دلیل تحصن ها و اعتصابات و مقاومت های منفی به دلیل هزینه کمتری که نسبت به تظاهرات خیابانی داشت بسرعت گسترش یافته و جنبه های انقلابی آن کاملا بر جنبه های صنفی آن برتری داشت.

این همان نکته مهمی است که کمتر به آن توجه شده و ما در مقدمه این سرمقاله و در اشاره به آغاز مرحله نوین جنبش و دردستور کار قرار گرفتن اشکال نوین مقاومت ملی به آن اشاره کردیم. یعنی، تظاهرات مربوط به بزرگداشت آیت الله منتظری و تظاهرات تاسوعا و عاشورا نشان داد که جنبش بسیار مصمم تر و گسترده تر شده – هم بدلیل پیوستن اقشار مختلف و حتی روحانیون به آن و هم به دلیل وسعت جغرافیائی- و حتی شهرهای کوچک را نیز در بر گرفته است. در اینصورت است که قوای نظامی حکومت از یک طرف باید در این وسعت تقسیم شود و خواه نا خواه از تمرکز آن کاسته می شود؛ و از طرف دیگر این وسعت جغرافیائی و وسعت نیروهائی که به جنبش پیوسته و می پیوندند فرو ریزی یا خون ریزی درونی را در میان نیروهای نظامی باعث خواهد شد.

شرایط نوینی که اشکال نوین مقابله و مبارزه را مانند انقلاب 57 ممکن می سازد از اینجا آغاز می شود. کارگر و کشاورز و پرستار و معلم و استاد دانشگاه و حتی بازاری نیز – برخلاف برخی تصورات و تفسیرها- اکنون با جنبش اند، اما هر قشر و گروه و طبقه ای به فراخور توان و ظرفیت خود در تظاهرات است و با پخش نیروی سرکوب و خونریزی درونی آن، این حضور اشکال نوین و ممکن دیگری به خود خواهد گرفت. ما در جنبش اعتراضی – بویژه در هفته گذشته- شاهد حضور همه این طبقات و اقشار در تظاهرات خیابانی بودیم و همراهی و همدلی آنها با این جنبش را دیدیم. آنچه می ماند، اشکال نوین این همراهی است که چنانكه گفتیم، این شرایط بسرعت در حال فراهم آمدن است. شرایطی که اعتصاب ها و تحصن ها را از جنبه صنفی خارج ساخته و جنبه جنبشی به آن میدهد!

اینست آن تفاوت کیفی و اشکال نوینی که باید در انتظار آن بود!

 


 

 

            راه توده 249

 

بازگشت