راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

حاکمیت جمهوری اسلامی
تبدیل به کانون مرکزی توطئه ها شده

 

حاکمیت جمهوری اسلامی هرگز چنین کانون توطئه ها نبوده است که امروز هست. هر حزب، گروه و یا فردی می تواند ارزیابی های خود را درباره این حاکمیت و شرایط کنونی جمهوری اسلامی داشته باشد. اما، اگر در باره این کانون و توطئه های آن از ما سئوال شود، بی درنگ می گوئیم: دست قدرت های بزرگ جهانی در داخل این کانون بند است و همین دست ها میهن ما را به سمت فاجعه ای هدایت می کنند که اگر افشاء نشود و جلوی آن گرفته نشود، انفجار موجودیت ایران قطعی است. می توان با سپاه پاسداران مخالف بود و یا منتقد آن بود، می توان از بسیج دلخون بود، می توان با نفرت پیچ تلویزیون را گرداند و به جای سیمای جمهوری اسلامی تلویزیون های ماهواره ای را دید. می توان با کینه از کنار نیروی انتظامی در خیابان ها عبور کرد. می توان صدای رادیو را بست تا صدای روح آزار فلان روحانی و یا مصاحبه فلان سردار سپاه و یا فلان فرمانده انتظامی را نشنید.... اما اگر در خلوت خود به یک جمع بندی از این نخواستن ها و نفرت ها برسیم، آن جمع بندی جز این می تواند باشد که

اعتبار آن نیروئی که باید در مقابل تهاجم بیگانه از کشور دفاع کند بکلی در میان مردم سقوط کرده است،

آن نیروئی که در خیابان ها باید پناهگاه مردم باشد، خود در چهره دشمن مردم ظاهر شده است،

پل رادیو و تلویزیونی که باید پیوند دهنده مردم و ملیت های مختلف ایران باشد و حاکمیت و مردم را به هم وصل کند ویران شده است،

روحانیت اگر بخشی از آن حساب خود را از حاکمیت جدا نکرده و با جنبش همراهی نکرده بود، اکنون باید شاهد سقوط کامل اعتبار ملی و مذهبی خود در ایران می بود،

احزاب و رهبران آن و چهره هائی که از پیش از انقلاب و در سالهای پس از انقلاب در صحنه حضور تاثیر گذار روی مردم داشتند بزرگترین ضربات حکومتی را خورده و ارتباط آنها با مردم قطع شده است،

مساجد به لانه های فساد و جنایت تبدیل شده اند.
طرح ها و توطئه های بین المللی برای نابودی انقلاب 57، که از همان سال آغاز آن برایش از خارج نقشه کشیدند و خونین ترین حوادث را برای آن بوجود آوردند، به همین نقطه نمی خواست برسد که اکنون رسیده است؟ اعتبار مردمی سپاه و بسیج در بحرانی ترین شرایط منطقه ای علیه ایران چگونه می توانست چنین سریع و در عرض چند ماه نابود شود که شده است؟

آنها که می گویند دست خارجی در کودتای 22 خرداد نبود و این یک کودتای بومی بود! به عمق فاجعه هنوز پی نبرده اند. ابعاد این فاجعه گام به گام آشکارتر می شود. ما با این سخن اخیر حجت الاسلام مهدی کروبی خطاب به کودتاگران کاملا موافقیم که "نروید به راهی که اگر واقعه ای برای کشور رخ داد و ما از مردم طلب کمک کردیم، کسی به کمک نیآید".
این اعتراف سبدی است که  میوه تلخ کودتا در آن حمل می شود. از این که اعتبار سپاه و بسیج در میان مردم سقوط کرده نباید خوشحال شد، خوشحالی زمانی بود که سپاه و بسیج در کنار مردم می بودند. آن دستی که سپاه و بسیج را از مردم جدا کرد، همان دستی است که به اشاره آن عراق به ایران حمله کرد. نتیجه کودتای 22 خرداد، اگر ادامه یابد، بدتر از جنگ عراق با ایران خواهد بود. ما چنین وزنی را برای این کودتا قائلیم. آنها که نقشه کودتا را کشیدند و شب 22 خرداد آن را به اجرا گذاشتند، بزرگترین وحدت ملی را که پس از قریب سه دهه بار دیگر در کشور ما شکل گرفته بود و می رفت تا به پرقدرت ترین توپخانه برای مقابله با هر خطر خارجی تبدیل شود بمباران کردند. آنها که اختیارات مطلقه را در قانون اساسی گنجاندند و سپس مقام معظم را از درون این کیسه مار در آوردند، می دانستند که باید برای براندازی انقلاب 57 طرحی بلند مدت و توام با صبر و حوصله را تدارک دید. با انفجار و ترور و حتی حمله عراق به ایران کار نمی نتوانست تمام شود، بلکه باید ابتدا سکان رهبری را قبضه می کردند و سپس از بالا تیشه به ریشه می زدند، که زدند.
از کنار همین اختیارات مطلقه بود که توانستند فرماندهان دستچین شده، گمراه و آلوده به پول و درجات نظامی و قدرت حکومتی را در راس سپاه و بسیج قرار دهند. فاسد ترین و مرتجع ترین روحانیون را جانشین روحانیون طرفدار واقعی انقلاب 57 کنند. دستگاه قضائی را به آلت دست تبدیل کنند و نهادهای امنیتی را به عامل جنایت علیه مردم. و در یک کلام، ویرانی را از بالا شروع کردند. طول کشید، دو دهه، اما با موفقیت همراه بود و گام به گام پیش رفت، بر خلاف توطئه های ابتدای انقلاب که با جنجال و ترور و تهدید و جنگ و انفجار آغاز کرده بودند. اگر اولی بیشتر واکنش و کمتر ناشی از شناخت جامعه ایران بود، دومی سراپا تجربه، نفوذ و بردباری بود. به همین دلیل و نشانه است که توده ای ها اعتقاد دارند کانون های توطئه در پیوند با محافل جهانی سکان جمهوری اسلامی را دراختیار گرفته اند و کشور را به سمت فاجعه ای هدایت می کنند که موجودیت آن را نشانه گرفته است. آنها که در محافل بین المللی، از ابتدا ایران را زیاده از حد بزرگ تشخیص داده و طرفدار چهار و بلکه پنج ایران بودند، با صبر و حوصله به سوی هدف گام برداشتند. واقعیت تلخ اینست. همچنان که ماهیت تلخ تر از زهر کودتای 22 خرداد همین است.

راه توده 247 14.12.2009
 

بازگشت