راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سقوط دولت احمدی نژاد یک گام به جلو بود
اما فراموش نکنیم:
با کودتای سپاه – بیت رهبری
جنبش مردم یک گام به پیش برداشت

 

آیا کودتائی که در 22 خرداد انجام شد، غیر قابل پیش بینی بود؟ حادثه ای بود که پیش بینی آن ناممکن بود و همه را غافلگیر کرد؟

به نظر ما اینطور نیست. ادعای بی اساس نیز نمی کنیم. نه تنها از آخرین ماه های ریاست جمهوری محمد خاتمی بارها نوشتیم و فریاد زدیم "به هوش باشید! دولت بعدی، دولتی نظامی است"، بلکه در ماه های پایانی دولت احمدی نژاد نیز سیاه روی سفید نوشتیم که برای حفظ قدرت و مقابله با مردم آماده کودتای نظامی می شوند. در پاسخ و تحلیل نظراتی که در درون حکومت – از جانب هاشمی رفسنجانی و یا حتی محسن رضائی- در همان ماه ها، پیرامون "دولت آشتی ملی" داده می شد، به تاریخ 14 بهمن ماه و در سرمقاله شماره 211 راه توده نوشتیم:

"ائتلاف طبقه حاکم و حفظ توده های مردم در زیر سلطه این ائتلاف، در چارچوب جمهوری اسلامی، در شکلی که تا کنون این جمهوری داشته، ناممکن شده است.

تحولاتی که در جناح غالب سرمایه‌داری نظامی روی داده، همین را نشان می دهد. این نیروی اخیر که در عرصه اقتصادی هیچ شریکی را نمی پذیرد، در عرصه سیاسی نیز حاضر به پذیرش – هیچ نوع- راه حل دمکراتیک نیست. اما از آنجایی که در چارچوب شکل کنونی جمهوری اسلامی یعنی یک دموکراسی نیم بند و وجود انتخابات و مجلس و جناح ها و غیره نمی تواند دیگر مانع از ورود مطالبات دیگر قشرهای اجتماعی به عرصه حکومتی شود، این جناح خود را آماده یک راه حل فاشیستی برای حل مشکلی که بر سر راه دارد می کند. حذف قانون اساسی از واژگان سپاه پاسداران، تلاش برای سازماندهی بسیج، گدایی رابطه و پذیرش آن از سوی امریکا، جزیی از این راه حل فاشیستی برای عبور از جمهوری اسلامی در شکل کنونی آن است."

از این صریح تر، پیرامون زمینه های کودتا چه می شد در آن دوران نوشت؟

می توانند سئوال کنند: وقتی کودتا با این صراحت در تحلیل راه توده قطعی اعلام شد، پس چرا با آن شدت و پیگیری خواهان شرکت مردم در انتخابات و حمایت قاطع از میرحسین موسوی شدید؟

پاسخ ما چنین است:

این که تحلیل ما و درک ما و یا هر نیروی سیاسی دیگری، به معنای درک و قبول آن از سوی توده های مردم نیست. توده ها خود باید تجربه کنند و تجربه خویش را به تحلیل و شناخت قطعی خود تبدیل سازند. این یکی از اصول فراموش ناشدنی درسنامه یک جنبش انقلابی و تحول خواه است. به همین دلیل، با دو انگیزه شرکت در انتخابات و حمایت از میرحسین موسوی را ضرورت خدشه ناپذیر اعلام کردیم.

1- حجم وسیع و ملی شرکت و حضور مردم درانتخابات، چنان هزینه ای برای انجام یک کودتا در پی دارد که نباید احتمال ناتوانی و یا پشیمانی در انجام آن را درنظر نگرفت.

2- اگر این شرکت وسیع به کودتاگران اجازه کودتا را نداد و سکان ریاست جمهوری از کف حاکمیت فاشیست مسلک بیرون آمد، یک پیروزی بزرگ بنام ملت ثبت می شود و سد بزرگی از پیش پای جنبش و تحولات اجتناب ناپذیر برداشته می شود. اگر، علیرغم وسیع ترین حضور مردم درانتخابات، بازهم دست به کودتا زدند، آنگاه با بزرگترین مقاومت ملی روبرو خواهند شد و باز هم، جنبش یک گام بلند به جلو و به سوی تحولات بر خواهد داشت.

ما پیشگو نبوده و نیستیم و به همین دلیل نیز با صراحت می نویسیم که چنین برآمد خروش ملی در برابر کودتای 22 خرداد قابل پیش بینی نبود، گرچه زمینه های آن وجود داشت و ما نیز آن را در سرمقاله های خود نوشتیم.

اکنون، وقتی می گوئیم کودتای 22 خرداد نیز، مانند پیروزی در 22 خرداد و به زیر کشیدن دولت احمدی نژاد یک گام بزرگ به جلو بود، به درک و شناخت چند ده میلیونی مردم از حاکمیت باور داریم. به آشکار شدن چهره واقعی حکومت برای مردم، ناتوانی حکومت برای ادامه حاکمیت خود به شیوه های گذشته، شکل گیری بزرگترین و تاریخی ترین شکاف درحاکمیت، تعمیق و گسترش جبهه بندهای درون حاکمیت که از ابتدای انقلاب 57 تا این لحظه همزاد جمهوری اسلامی بوده، پیوند و همگام شدن تاریخی ملت ایران با هم، طرد قطعی حکومت از جانب مردم، آگاهی مردم از پشت صحنه های اقتصادی حکومت و کودتای 22 خرداد، بازگشت مردم به گذشته و مرور حوادث 30 سال اخیر و کشف قربانیان بزرگ خیانت به انقلاب 57 و ...

اینها دستآوردهای بزرگی است که آینده تحولات و جنبش را رقم خواهد زد.

پیرامون پیش بینی کودتائی که انجام شد، به مقاله "تدارک کودتای سپاهی" در راه توده 14 بهمن سال گذشته مراجعه کنید که بصورت مستقل در همین شماره باز انتشار یافته است.

 

 

 

 


 

بازگشت