نگاهی به مواضع جدید افراد، احزاب و سازمانها از ما سئوال کرده اند که نقد ما از نیروهایی که در جریان انتخابات موضع درستی نگرفتند، یا آن را تحریم کردند و یا از رای سفید و غیره صحبت کردند هرچند درست است ولی آیا یک واقعیت را نادیده نگرفته است؟ یعنی این واقعیت که این نیروها اشتباهاشان در جریان انتخابات هر چه بوده اکنون درصدد جبران آن هستند و با جنبش مردم همراه شده اند. یا بدنبال آن کشیده شده اند، یا خود را با آن هماهنگ کرده اند. و به هر حال اکنون این نقش مثبتی است که باز کردن زخم های کهنه کمکی به ادامه آن نمی کند. این نظر می توانست درست باشد اگر این همراهی با جنبش مردم محتوای جدی و واقعی داشت که بنظر چنین نمی رسد. به این دلیل ساده و روشن که توام با یک ارزیابی از سیاست های گذشته و حال و آینده این نیروها همراه نیست و تا زمانی که چنین ارزیابی، چنین انتقادی و چنین بحثی مطرح نشود این همراهی از حد یک موج سواری موقت و فرصت طلبی فراتر نمی رود. ایراد و اشکال موج سواری همان است که با موج می رود و کافیست سمت این موج عوض شود. مثل روز روشن است که با وزش نخستین بادهای مخالف، با اولین ناکامی ها، با اولین دشواری ها، همه آنان که اکنون بر روی موج جنبش سوار و فرصت طلبانه طلبکار مردم شده اند به همان جای سابق خود باز خواهند گشت. یکی ناکامی را ناشی از رهبری میرحسین موسوی معرفی می کند، دیگری نتیجه طرد نشدن ولایت فقیه، آن یکی بدلیل سرنگون نشدن جمهوری اسلامی و چهارمی دلیل آن را شرکت در انتخابات و عدم تحریم آن خواهد دانست و پنجمی همه اینها را با هم!
پرسش ها خیلی روشن است. رهبر این جنبش نخست وزیر 8 ساله جمهوری اسلامی است که برخی موج سواران امروز پیش از انتخابات دست سایت رجانیوز را در حمله و توهین به او از پشت بسته بودند. این جنبش خواستش محترم شمردن رای مردم است که موج سواران آن را تحریم کرده بودند و رای دادن را مشروعیت بخشیدن به رژیم اعلام می کردند، آنها می خواهد به آرمان های انقلاب 57 باز گردد که موج سواران آن را شکست خورده و پایان یافته می دانستند. موج سبز می خواهد در چارچوب قانون اساسی فعالیت کند و به خواست هایش دست یابد. موج سواران آن را مهر تایید زدن بر ولایت فقیه و جمهوری اسلامی می دانند. کسانی که امروز خود را همراه و مدعی جنبش مردم معرفی می کنند باید روشن کنند که با کدامیک از این مبانی موافقند، به کدامیک نقد دارند، کجا با حرف ها و تصورات گذشته آنها خوانایی دارد، کجا ندارد، کجا آنان اشتباه کردند، کجا این جنبش دارد اشتباه می کند؟ راه حل آنان چیست و امثال اینها. ولی ما چنین تحلیل و چنین بحثی را اصلا نمی بینیم. کسانی که می گفتند رئیس جمهور تدارکاتجی است و مردم نباید به یک تدارکاتچی رای دهند، اکنون باید روشن کنند چرا از مردم دعوت می کنند برای آنکه یک "تدارکاتچی" جای یک تدارکاتچی دیگر را بگیرد در خیابان تظاهرات کنند و زندان بیفتند و شکنجه شوند و حتی خون بدهند؟ بنابراین، این آقایان یا حرف های گذشته شان اشتباه بوده است که باید شهامت داشته باشند که آن را جلوی مردم صریح اعلام کنند. یا همراهی شان با این جنبش از سر فرصت طلبی است و منتظر شکست آن هستند تا روی موج جدید سوار شوند؛ و خطر اینجاست و به همین دلیل ما به سیاست خود در این زمینه ادامه میدهیم. |