کودتاچیان همچنان در حال و هوای دهه 60 اند و از درک جنبش کنونی مردم عاجز
50 روز جنایت و کشتار
نتوانست جنبش ضد کودتا را فلج کند
نتیجه محاکمه و اعتراف شکنجه شدگان
افزایش عزم و خشم مردم خواهد بود
شماری از زندانیان سیاسی کودتای 22 خرداد را صبح امروز، در هم شکسته و شکنجه شده، تکیده و پریشان افکار در یک سالن بزرگ که نامش را دادگاه گذاشته اند به نمایش گذاشتند. تعزیه گردان این دادگاه، این بار به جای اسدالله لاجوردی در محاکمات دهه 1360 قاضی مرتضوی است و پشت سر او ستاد کودتا مرکب از مجتبی خامنه ای، سرلشکر فیروزآبادی، میرحجازی منشی مخصوص رهبر، احمدی نژاد، ذوالنور و طائب (جانشین نماینده رهبر در سپاه و فرمانده بسیج و لباس شخصی ها) و...
آنهائی را که پس از 50 روز شکنجه و اعتراف گیری برای محاکمه به نمایش گذاشته اند، نه اولین قربانیان این شیوه 30 ساله در جمهوری اسلامی اند و نه آخرین آن ها. دور نیست، روزی که از میان همین کودتاچی ها، یک گروه بر گروه دیگر غلبه کرده و بدنبال آن شماری از فرماندهان سپاه 50 روز غیب شوند و سپس بر صندلی اعتراف بنشینند. این که قربانیان این بار این شیوه چه بگویند و یا چه نگویند، نه تنها اعتبار ندارد، بلکه اساسا جنبشی که درخیابان ها و بام خانه ها، در سراسر ایران جاری است گوشش به این حرف ها و محاکمات و نمایش ها بدهکار نیست. سپهبد آزموده معروف به آیشمن نیز بعد از کودتای 28 مرداد قریب دو تا سه سال همین نوع محاکمات را بعنوان دادستان و رئیس دادگاه کودتا اداره کرد و عده زیادی را جلوی جوخه اعدام قرار داد. نه سلطنت شاه با آن محاکمات ابدی شد و نه جنبش مردم تابع آن رعب و وحشت پس از کودتای 28 مرداد باقی ماند. همین دادگاه ها را پس از قیام 15 خرداد نیز یکبار دیگر برپا کردند و شماری را هم تیرباران، اما دیدیم که جنبش درجا نزد و 10 – 11 سال بعد طومار نظام استبدادی شاه را در هم پیچید. طبیعی است که این مرور تاریخی به گوش آنها که اکنون تصور می کنند بر اسب قدرت سواراند فرو نمی رود. اما حکم تاریخ کار خود را می کند. این تکاپوهای جنون آمیز کودتاچی ها، تنها می تواند آخرین دریچه ها را در جمهوری اسلامی ببندد، والا تاثیر به حال جنبش مردم ندارد و خواهیم دید که بتدریج جنبش کنونی "سر" ی در خارج از ایران خواهد یافت و این همان چیزی است که انگلیس وامریکا طالب اند. نه تنها طالب، بلکه مشوق و هدایت کننده آن. آنچه که آنها تا سال 1360 با انواع تحرکات کودتائی و سرانجام ترتیب دادن حمله ارتش عراق به ایران می خواستند بدست آورند، پس از کسب تجربه از همه آن توطئه ها، با سازمان دادن یک برنامه زمان بندی شده و دراز مدت برای نفوذ در اعماق نیروهای نظامی و بیت رهبری توانستند بدست آورند. در میان آنها که با لباس زندان بر صندلی دادگاه کودتاچی ها نشسته اند نگاهی بیاندازید. رهبر وقت دانشجویان خط امام درجریان تصرف سفارت امریکا "میردامادی"، کلیدی ترین عضو کابینه میرحسین موسوی در سالهای اول انقلاب "مهندس نبوی"، از گروه نخست بنیانگذاران سپاه "عطریانفر"، رئیس تبلیغات و رئیس رادیو ایران در زمان جنگ "ابطحی" و....
براستی اگر صدام ایران را اشغال می کرد و یا کودتاچیان نوژه پیروز می شدند و یا کودتای طبس به نتیجه می رسید، محاکمه ای جز این را ملت ایران شاهد می شد؟ همه آن توطئه ها برای رسیدن به این لحظه پیروزی بود که حالا بدست مجتبی خامنه ای و احمدی نژاد و فیروزآبادی و بقیه بی شناسنامه های پنهان در پشت صحنه بدان دست یافته اند. کودتای نوژه را از درون سازمان دادند. دو دهه بطول انجامید، اما بی آنکه امریکا و انگلیس خود جلودار باشند و یا افراد مهر و نشان دارشان سکان دار باشند به نتیجه رسیدند.
پیرامون دستگیری رهبران حزب کمونیست اتحاد شوروی در دوران استالین، تا پیش از حمله آلمان فاشیستی به این کشور، زنده یاد احسان طبری همیشه با احتیاطی که شرط و ضرورت دوران پیش از فروپاشی اتحاد شوروی بود می گفت:
" پس از جنگ داخلی و شکست ارتش سفید ضد انقلابی، ابتدا لنین را ترور کردند و از صحنه خارج ساختند و سپس عوامل انگلستان که در آن ترور نقش داشتند توانستند تا کنار استالین نفوذ کنند و با استفاده از خصلت های خشن و بدبینانه او توانستند کادرهای برجسته انقلاب را بدست او و گروه دیگری از کادرهای آن انقلاب که اطراف استالین جمع شده بودند دستگیر، ناچار به اعتراف، محاکمه و تیرباران و سربه نیست کنند. حتی بهترین فرماندهان ارتش سرخ که تجربه جنگ اول جهانی و جنگ داخلی را داشتند نیز به همین طریق نابود کردند. پس از این ضربات درونی و محروم شدن کشور از برجسته ترین کادرهای انقلاب اکتبر، ارتش فاشیستی حمله به اتحاد شوروی را آغاز کرد و این زمانی بود که کارآمدترین ژنرال های ارتش سرخ نیز یا نابود شده بودند و یا در تبعید پوسیده بودند."