ابزار 30 ساله یکی از بزرگترین حادثه هایی که در نماز جمعه گذشته رخ داد آن بود که مردم مراسمی را که تا به امروز حکومت برای نشان دادن مشروعیت و تقویت خود بکار می گرفت برضد آن بکار بردند. حالا اگر نماز جمعه را هم جمع کنند و یا از حضور میلیونی مردم در آن جلوگیری کنند، با تاسوعا و عاشورا و ضربت خوردن حضرت امیر و عید فطر و نیمه شعبان و راه پیمایی روز قدس و 15 خرداد و 12 فروردین و 22 بهمن و 30 تیر و 28 مرداد و 29 اسفند و 16 آذر و غیره و غیره چه می کنند؟
نماز جمعه 27 تیر 1388 یک نماز جمعه تاریخی بود و مانند هر حادثه تاریخی دیگر دارای ابعاد مختلف و حامل پیامها و درسهای مختلف. یکی از ابعاد مهم این نماز جمعه در آن بود که نشان داد مردم ما از هر منفذ و از هر امکان تجمعی برای بیان اعتراض ها و خواست هایشان استفاده خواهند کرد. این درست است که یکی از دلایل هجوم مردم به نماز جمعه این هفته و استفاده از آن برای بیان اعتراض هایشان ندادن مجوز تظاهرات آرام و مسالمت آمیز به میرحسین موسوی و مردم مخالف کودتاست. در واقع تا زمانی که حق تجمع از مردم سلب شود آنان از هر امکان و منفذی برای بیان مسالمت آمیز اعتراضشان استفاده خواهند کرد. مشکل جمهوری اسلامی در آن است که از این منفذها زیاد دارد. حالا هر 4 هفته یکبار هاشمی رفسنجانی یک نماز جمعه می خواند که محل نماز و تظاهرات و تجمع مردم خواهد شد. اگر جلوی هاشمی را بگیرند مردم به نماز جمعه امامی کاشانی می روند، جلوی او را بگیرند به نماز جمعه جنتی و احمد خاتمی می روند. البته پشت سر چنین امامزاده هایی کسی نماز نخواهد خواند ولی اعتراض خود را به سخنان آنان بیان خواهند کرد. اگر جلوی همه اینها را بگیرند مردم در یک محل دیگر شهر برای خود نماز جمعه جداگانه برگزار خواهند کرد. حکومت یا باید اصلا نماز جمعه را جمع کند یا هر هفته آن را در زیر سایه چماق و سرنیزه نیروهای انتظامی تشکیل دهد و رفتار اسراییلی ها را با نمازگزاران در پیش بگیرد. حالا اگر نماز جمعه هم جمع شود با تاسوعا و عاشورا و ضربت خوردن حضرت امیر و عید فطر و نیمه شعبان و راه پیمایی روز قدس و 15 خرداد و 12 فروردین و 22 بهمن و 30 تیر و 28 مرداد و 29 اسفند و 16 آذر و غیره و غیره چه می کنند؟ یکی از بزرگترین حادثه هایی که در این نماز جمعه رخ داد آن بود که مردم مراسمی را که تا به امروز حکومت برای نشان دادن مشروعیت و تقویت خود بکار می گرفت برضد آن بکار بردند. استفاده و بکارگیری این شیوه و این روش در شعارها هم دیده می شد. تمام شعارهای تظاهرکنندگان بازتولید و تغییریافته شعارهایی بود که خود حکومت تا بحال میداد. زمانی که بلندگوها مرگ بر اسراییل می گفتند مردم مرگ بر روسیه را تکرار می کردند. شعار فاشیستی "خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست" که یادآور تظاهرات و شعارهای هیتلری هاست به شعار انسانی و انقلابی "خونی که در رگ ماست هدیه به ملت ماست" تبدیل شد. یا ما اهل کوفه نیستیم حسین تنها بماند و غیره و غیره. همه اینها یعنی مردم تصمیم گرفته اند از همه شعارها و ابزارهای حکومت علیه آن استفاده کنند. مذهب ابزاری و دینداری دروغین حکومت دربرابر دین و مذهب و اعتقادات انسانی و صادقانه و واقعی مردم. حکومت که تا امسال دهه محرم و تاسوعا و عاشورا را زمان تبلیغ خودش می دانست اکنون پشتش از تصور این روزها هم می لرزد. هر "یا حسین" با "میرحسین" ترکیب نخواهد شد؟ مردم نام حسین و مظلومیت تاریخی او را به دفاع از رییس جمهور منتخب خود و مظلومیت امروز او پیوند نخواهند داد؟ دسته های عزاداری به دسته های تظاهرات ضدحکومتی تبدیل نخواهد شد؟ می توان در کنار هر دسته یک گروه چماقدار و نیروی انتظامی و گارد ویژه گذاشت؟ این وضع را تا کی می شود ادامه داد؟ تا کی می توان دربرابر خواست مردم مقاومت کرد؟ احمدی نژاد چند هفته و چند ماه دیگر می تواند با این شرایط همچنان رییس جمهور بماند؟ گوش شنوایی ظاهرا نیست ولی صدای انقلاب مردم هر گوش کری را هم بالاخره باز خواهد کرد. همانطور که گوش شاه سابق را هر چند دیر باز کرد. حکومتگران جمهوری اسلامی هم ظاهرا زمانی می خواهند این صدا را بشنوند که قبلا به سرنوشت شاه دچار شده باشند. |