راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

نگاهی به مواضع
انتخاباتی احزاب
و سازمان سیاسی

انتخابات ریاست جمهوری در ایران را، شاید بتوان فصل جمع آوری محصول سیاسی نیز تلقی کرد. یعنی فصلی که هر حزب و سازمان و فرد سیاسی، آنچه را کِشته، در پایان فصل 4 ساله میان دو انتخابات درُو می کند. در پایان فصل درُو، معلوم می شود چه کسی و یا چه جریان سیاسی بذر خوب و سالم و مناسب با زمین پاشیده و محصولی خوب و آب خورده جمع کرده، و چه کس و چه جریانی برعکس.
تا پایان این فصل درُو، یعنی پایان انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم در ایران، روزهای زیادی باقی نمانده و بزودی معلوم خواهد شد، کِشت هر کس چقدر محصول داده.
اما تا پیش از رسیدن به پایان این فصل، بد نیست نگاهی هم بیاندازیم به بذری که دیگران پاشیده اند و سرگرم آخرین آب یاری اند.
صحنه ای عجیب، گاه تاثر آور و البته بندرت خنده داری در برابر ماست، که سعی کردیم آن را با فصل دِرُو یا میوه چینی تشبیه کنیم.
اگر اطلاعیه حزب دمکرات کردستان و حزب آزادی کردستان درباره ضرورت شرکت در انتخابات پیش رو منتشر نشده بود و یا شاید، اگر اطلاعیه جدید حزب دمکراتیک مردم برای نفی اطلاعیه انتخاباتی چند هفته پیش همین حزب شرف صدور نیافته بود، نیازی به مرور نکاتی که برایتان می گوئیم نبود.
حزب دمکرات کردستان و حزب آزادی در همین هفته با صدور اطلاعیه ای بر ضرورت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری تاکید کردند. البته به همان سبک و سیاق شماری دیگر از احزاب و سازمان های سیاسی. یعنی، دعوت عام، بی آنکه به مردم بگویند به چه کسی رای بدهند و یا حداکثر گفته اند به احمدی نژاد رای ندهید.
پس از انتشار این اطلاعیه، حزب دمکرات کردستان ایران یک نامه توضیحی و اعتراضی نوشت و یادآور شد که: آن حزبی که بنام حزب دمکرات کردستان گفته در انتخابات ریاست جمهوری در ایران شرکت باید کرد، حزب دمکرات کردستان ایران نیست. حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله، مشترکا انتخابات را تحریم کرده اند.
برای ما و شاید برای شما هم، جالب باشد که دومی می گوید، اولی حزب دمکرات ایران نیست، بلکه ما حزب دمکرات کردستان ایران هستیم. درحالیکه اولی با آن که از پسوند "ایران" محروم شده و یا محرومش کرده اند، برخلاف دومی که این پسوند را دارد، گفته باید در انتخابات ایران شرکت کرد. و البته هر دو نیز گویا در کردستان عراق دفتر و مکان دارند.
جالب نیست؟
نمونه ای دیگر.
حزب دمکراتیک مردم ایران، چند هفته پیش و البته برای جلو افتادن از سازمان اکثریت و حزب توده و بقیه سازمان های خارج کشور و برخی از داخلی ها، یک اعلامیه صادر کرد و گفت که نه تنها در انتخابات باید شرکت کرد، بلکه باید به موسوی رای داد. دلائل خودش را آورده بود که قابل توجه بود.
همین حزب، اخیرا، یعنی در همین روزها، بدنبال انتشار اطلاعیه سازمان اکثریت که شباهت به اطلاعیه حزب دمکرات کردستان و حزب آزادی کردستان دارد، یک اطلاعیه جدید صادر کرد. این اطلاعیه جدید دو گام به عقب است، با هدف همسو شدن با ادوار تحکیم وحدت و موضع گیری های دفتر تحکیم وحدت که از شرکت درانتخابات و رای دادن به مهدی کروبی دفاع کرده اند. البته، برای آنکه یکباره سنگ روی یخ نشود، گفته باید به کروبی و موسوی، هر دو رای داد.
لابد در روزهای آینده، با وزیدن باد به بادبان یکی از این دو، یعنی کروبی و موسوی، این حزب اطلاعیه سومی منتشر می کند یا همچنان میان دو صندلی می نشیند.
نشریه نامه مردم که چند هفته پیش در مقاله ای نوشته بود تفاوتی بین موسوی و احمدی نژاد نیست، ناگهان از خواب پریده و متوجه شده یک تفاوت هائی مثل این که هست و انتخابات مثل اینکه جدی است. به همین دلیل یک اطلاعیه صادر کرده و نوشت که باید در انتخابات شرکت کرد و به هر ترتیب جلوی ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد را گرفت. اما، نویسنده یا نویسندگان این نشریه یا تکلیفشان با خودشان برای اینکه بدانند به چه کسی باید رای داد روشن نیست و یا برای رفع تکلیف، شرکت کور در انتخابات را توصیه کرده اند. به همین دلیل معلوم نیست جلوی احمدی نژاد را با رای دادن به محسن رضائی باید گرفت و یا با رای دادن به کروبی و یا میرحسین موسوی. ما که نفر چهارمی را در صحنه نمی بینیم، شاید آنها می بینند و مردم خبر ندارند.
راه کارگر و مجاهدین خلق و سلطنت طلبان و بقیه زیرمجموعه های تحریم و سرنگونی فوری و فوتی جمهوری اسلامی هم که 30 سال است تکلیفشان همیشه روشن بوده است و منتظر مردم نه بوده اند و نه هستند.
 

حالا می رویم به داخل کشور.
نهضت آزادی ایران گفته باید در انتخابات شرکت کرد و به کروبی و موسوی رای داد. اما افرادی از همین حزب اسلامی نسبتا قدیمی، مثل آقای توسلی برای سخنرانی به نفع میرحسین موسوی به شهرستان ها سفر می کنند. مهندس عزت الله سحابی هم که رئیس شورای ملی مذهبی های ایران است، تکلیف خودش و این شورا را که از نظر اقتصادی در مقایسه با نهضت آزادی متمایل به چپ است، خیلی زود روشن کرده است. آنها پشت میرحسین موسوی قرار گرفته اند. مثل جنبش مسلمانان مبارز ایران که رهبری آن با دکتر حبیب الله پیمان است و حامی میرحسین موسوی.
دفتر تحکیم و دفتر ادوار تحکیم هم رفته اند پشت شیخ مهدی کروبی.
شماری از چهره های ملی و روشنفکر ایران هم در این هفته یک بیانیه مشترک با امضای "همبستگی برای آزادی و حقوق بشر" منتشر کردند و از شرکت در انتخابات حمایت کردند، البته بی آنکه تکلیف را میان کروبی و میرحسین موسوی روشن کرده باشند.
این اطلاعیه مضمونی داشت، که از مضمون "منشور حقوق شهروندی" میرحسین موسوی عقب تر بود و معلوم نبود آنها که این بیانیه را امضاء کرده اند، اصلا درجریان آن منشور هم بوده اند یا خیر؟ همین تضاد و همچنین تمایلات امضاء کنندگان به احزاب و سازمان های سیاسی غیر حکومتی که هر یک به نوعی در صحنه انتخاباتی سرگردانند، سریعا باعث آغاز بحث هائی در میان امضاء کنندگان شد که معنائی جز متفرق شدن ندارد!

راستی فراموش نکنیم که یک فرمان بی بدلیل سیاسی هم اتحاد جمهوریخواهان ایران برای مردم ایران صادر کرده است. البته در رابطه با انتخابات.
در اطلاعیه این سازمان ابتدا از مردم خواسته شده با رای «نه به احمدی‌نژاد» و «آری به تغییر» در انتخابات شرکت کنند و سپس بلافاصله افزوده است:
"اتحاد جمهوریخواهان انتخابات در جمهوری اسلامی ایران را «آزاد» نمی‌داند و از هیچ یک از نامزد‌های اصلاح‌طالبان، حمایت نمی‌کند. "
به این ترتیب و با این اطلاعیه و دعوت، ظاهرا مردم باید بروند به باد هوا رای بدهند!
اما چند خط پائین تر این اطلاعیه جالب تر است. آنجا که می گوید:
از مردم می خواهیم با رای دادن به نامزدی که «برای مطالبات مردم و حقوق شهروندی آنها اهمیت» قائل است، «مانع تنگ‌تر شدن فضای تنفس اقشار مختلف مردم و جنبش‌های مدنی» شوند.
واقعا جای دهخدا خالی است که با امضای "دخو" بنویسد و بپرسد:
عموجان! اگر کسی در میان نامزدها هست که برای مطالبات مردم و حقوق شهروندی اهمیت قائل است و مردم را دعوت به رای دادن به او می کنید، چرا اسمش را نمی گوئید و اصلا چرا خودتان به او رای نمی دهید. مگر با حقوق شهروندی مردم مسئله دارید؟
در بخش دیگری هم نوشته اند حضور هر یک از نامزد‌های اصلاح‌طلب در قدرت، حداقل، تغییر در سیاست‌های «مخربی» است که دولت احمدی‌نژاد طی چهار سال گذشته در همه عرصه‌ها به کشور و مردم «تحمیل» کرده است.
واقعا جای "دخو" خالیست نیست؟

شاید در دقایق 90 اعضای این تیم ملی، گل دیگری هم با صدور اطلاعیه ای دیگر وارد دروازه انتخابات کردند و البته شاید هم خود را برای وقت اضافه در دور دوم انتخابات آماده کرده اند. البته به شرطی که دور دومی هم در کار باشد.
 

اما، در حاشیه این چند نکته، اگر یادی هم از اعلامیه جبهه ملی به رهبری آقای استاد ادیب برومند در تهران نکنیم، بی انصافی کرده و ما هم به جمع فراموش کنندگان این جبهه پیوسته ایم.
این اعلامیه که در نوع خود یک بدعت سیاسی است از طرف شورای مرکزی جبهه ملی توسط آقای برومند امضاء شده است.
اولا انتخابات را "غوغا" معرفی کرده و سپس می نویسد:
"میهن ما روزهای بحرانی و ابهام آوری را میگذراند و مترصد تغییرات اساسی در سیاست حکومت است که هم اکنون نگران کننده و حساس شده است. وضع داخلی ایران به اندازه ای درهم ریخته و نابسامان است که قلم را یارای تشریح و توضیح آن نیست.
از بابت سیاست خارجی نیز آبرویی برای ایرانیان باقی نگذاشته اند.
اکنون هموطنان ارجمند از جبهه ملی ایران درباره انتخابات و این که به چه کس باید رای داد پرسشهائی میکنند و نظر ما را درباره آن خواستارند. پاسخ ما این است که:
با وضع خجلت آور انتخابات چه می توان گفت؟ اگر این نامزدها را شما انتخاب کرده اید به هر کدام می توانید رای بدهید و اگر انتخاب شما نیست خود به رهنمائی خرد باید نیک بیندیشید و با عبرت گرفتن از گذشته ها به هرچه مصلحت میدانید عمل نمائید. آیا در چنین اوضاع و احوالی میتوان در انتخابات شرکت نمود؟ همین قدر میگوئیم که وضع موجود و چارجوئی که فراروی ماست نگران کننده و مخاطره آمیز است و برای تغییر آن خردمندانه باید گام برداشت و خیرخواهانه باید عمل کرد."
جان کلام اعلامیه جبهه ملی همین است که برایتان خواندیم و اگر آن را به زبان فارسی ترجمه کنیم، معنایش اینست که هم در انتخابات شرکت کنید و هم نکنید، هم انتخاب کنید و هم نکنید، هم رای بدهید و هم رای ندهید. چرا؟ چون اوضاع خیلی خطرناک است.
 

به یکی وسط گرمای تابستان گفتند خربزه میل داری یا هندوانه؟ گفت"هر دوانه"

راه توده 226 08.06.2009
 

بازگشت