*

راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

آینده سازانی
در اسارت گذشته
 

هیچکس بابت ماندن در یک حزب و یا ترک آن لازم نیست به وجدان خود بدهکار و یا طلبکار باشد. مسئله بر سر نوع ماندن و یا نوع ترک آنست. می شناسیم کسانی را که ادعای حزبی هم دارند اما نوع و نقش آنها چنان است که بودنشان بار خاطر است نه یار شاطر. برخی ها رفته اند. بسیار خوب. رفته می مانند و یا باز می گردند؟ سئوالی است که آینده پاسخ میدهد نه امروز. تعجب آنجاست که هم می روند و ناخن به شیشه می کشند؟
برخی می گویند ما کار تحقیقی می کنیم؟ بسیار خوب. موفق باشید، ادامه بدهید، اما همه تحقیق یعنی این که هر چند وقت یکبار موضوعی را علیه حزب و گذشته خودشان در بوق کردن؟
آنها که سالهای پیش از انقلاب را به یاد دارند، بی شک شاهد بودند که وقتی بهمن عظیم حوادث اجتماعی می آید، دیگر کسی به خرده حرف ها و خرده حساب های گذشته کاری ندارد. همه نگاه ها به روز است.
کسی بعد از بهمن 57 رفت دنبال "گذشته چراغ راه آینده"؟ از آن همه گرد و خاک و جنجال کمر شکن کنفدراسیون دانشجوئی و گروه های رنگارنگی که در آن جمع شده و متفقا علیه حزب توده ایران فعالیت تبلیغاتی می کردند، گردی به دامن حوادث روز سال های 57 و 58 و 59 نشست؟ و....
آنها که استعداد کار تحقیقی را دارند و به هر دلیل از حزب فاصله گرفته اند، بهتر نیست به جای افتادن در دام توده ای ستیزی سرگرم دهها سوژه تحقیقاتی شوند که انتظار آنها را می کشد؟ مثلا بررسی اعلامیه ها و موضع گیری احزاب و سازمان های سیاسی ایران از سال 1350 تا سال 1362، تحقیق در باره جنگ ایران وعراق و دهها حادثه واقعا تاریخی که در طول این جنگ اتفاق افتاد و یا بمباران جنگی انقلاب ایران که ویرانی آن به مراتب بیشتر از ویرانی شهرهای ایران بود. یا موضوعات دیگری مانند نقش توده ایهای نظامی در جنگ میهنی با ارتش عراق، بحث سندیکا یا شورا پس از انقلاب، موضع گیری احزاب در بحث ولایت فقیه (نه امروز، بلکه در همان روزهائی که مسئله طرح بود)، ترکیب مجلس تدوین قانون اساسی، ترکیب فراکسیون ها و گرایش های هشت دوره مجلس در جمهوری اسلامی، تغییر موضع گیری ها و جبهه عوض کردن شخصیت ها در جمهوری اسلامی و دهها و دهها سوژه تاریخی دیگر که برای تحقیق وجود دارد.
این عظمت تحقیقی را باید گذاشت کنار کتاب "خانه دائی یوسف" تا دید، دراین سالها یک عده چگونه نیرو و استعداد خود را تلف کردند و میخ بر تابوتی کوبیدند که در آن مرده ای نبود. این نوع کارها، در اوج خود، همان "گذشته چراغ راه آینده" است که دیدیم و گفتیم که بعد از انقلاب به پشیزی ارزش نداشت و تنها در دوران مهاجرت پس از 28 مرداد خوراک تبلیغاتی بود علیه حزب توده ایران.
گذشته باز نمی گردد. هیچگاه چنین نشده است، اما آینده با سرگرم شدن به گذشته برای تخریب امروز و آینده نیز ساخته نمی شود. شاید تصور کنند که با این نوع کارها کمک می کنند که گذشته تکرار نشود. اما به یاد داشته باشیم که گذشتگانی پیش از مدعیان این مهاجرت با همین انگیزه انرژی و نیروی خود را برباد دادند، بی آنکه بتوانند نقشی در شکل گیری آینده داشته باشند، زیرا از موضع و موقعیت درستی به گذشته نگاه نکردند و آینده ساز نشدند و اساسا علیه آینده به میدان درآمده بودند.

 


راه توده 225 01.06.2009
 

بازگشت