*
حقوق قومیت ها
بازی سیاسی
درفصول انتخاباتی نیست
مردم آذربایجان حقوق ملی خود را می خواهند.
یعنی می خواهند به زبان خود درس بخوانند، می خواهند فرهنگ و زبان
آذربایجانی را حفظ کنند، می خواهند تلویزیون به زبان مادری خودشان داشته
باشند، می خواهند در دانشگاه های آذربایجان زبان ترکی تدریس شود و از همه
مهم تر، می خواهند در انتخابات شهرها و روستاها آزاد باشند به چه کسی رای
بدهند و برایشان از تهران استاندار و فرماندار و حتی بخشدار فارس تعیین
نکنند. مجسمه و موزه بزرگان شعر و ادب و سیاست آذربایجان را می خواهند
داشته باشند و می خواهند کتاب به زبان ترکی بنویسند و منتشر کنند و
بخوانند.
اینها، حقوق اولیه مردم آذربایجان است. همین حقوق را کردهای ایران و دیگر
قومیت ها وملیت های ایران هم می خواهند داشته باشند. می خواهند امنیت شهرها
به دست خودشان باشد، نه آن که از اصفهان و قم و مشهد نیروی انتظامی و سپاهی
به آذربایجان بفرستند و جوان های آذربایجانی را برای همین خدمت به اهواز و
قم و اصفهان بفرستند. مردم کردستان و بلوچستان هم همین را می گویند.
شاهان پهلوی این حقوق و خواست مردم آذربایجان و کردستان را با گلوله پاسخ
دادند. انقلاب شد و مردم آذربایجان و دیگر اقوام ایرانی امیدوار بودند در
جمهوری اسلامی به این حقوق خود برسند، اما 30 سال است که در جمهوری اسلامی
هم با این خواست مردم مخالفت می شود. نه تنها مخالفت می شود، بلکه هر چند
وقت یکبار، با یک جنجال و توطئه ای که از تهران و مرکز سازمان داده می شود،
سعی می کنند مردم را سرگرم کرده و حتی به جان هم بیاندازند تا بلکه خواست
های اصلی خود را فراموش کنند.
مثلا در آذربایجان غربی که کردهای ایران هم در شهرهای آن ساکن هستند، حکومت
مرکزی تلاش می کند بین کردها و آذری ها اختلاف ایجاد کند. نقشی که ملاحسنی
امام جمعه ارومیه سالهاست بازی می کند، همین است!
در شهرهای آذربایجان بین طرفداران و مقلدان آیت الله ها اختلاف درست می
کنند، به بهانه توهین به ترک ها، در هنگام انتخابات یک بلوا و آشوب درست می
کنند تا مردم در بلوا و آشوب اصل موضوع، یعنی انتخابات را فراموش کنند و
گمراه شوند.
در همین روزهای اخیر، می خواستند مردم آذربایجان را قربانی اینچنین توطئه
ای کنند و آنها را علیه میرحسین موسوی که کاندیدای اصلاح طلب است و اتفاقا
در سخنرانی های انتخاباتی اش خود را متعهد به اجرای بخشی از خواست های
آذربایجانی ها کرده بشورانند.
هدف آن بود، که مردم آذربایجان درست هنگام سفر انتخاباتی میرحسین موسوی به
تبریزعلیه همان کاندیدائی به خیابان ها آمده و تظاهرات کنند که اتفاقا
طرفدار حقوق قومیت هاست. بهانه این توطئه هم یک فیلم قدیمی بود که در آن آقای
خاتمی، در یک مهمانی، علیه ملاهای بی سواد و عوامفریب داستانی خنده داری را
تعریف کرده بود که اتفاقا آن ملا که تفاوتی با بقیه ملاهای عوامفریب فارس و
مشهد و قم و اصفهان ندارد، اهل اردبیل بوده و یا فامیلش اردبیلی بوده است.
بهرحال این فتنه نگرفت، بویژه که اتفاقا میرحسین موسوی خود از خانواده ای
از تبریز (خامنه) است و در سخنرانی هایش برای مردم آذربایجان به زبان ترکی
سخن می گوید. سفر موسوی به تبریز با استقبالی روبرو شد که می گویند تکلیف
انتخابات را روشن کرد.
در خارج از ایران هم عده ای که در این سالها زیادی "پان ترکیست" شده اند،
بر آشفته شدند که چرا گفته شده در تعدادی از شهرهای آذربایجان غربی کردها
زندگی می کنند و یا بعضی شهرهای آذربایجان غربی کرد نشین است.
به این عده هم باید گفت به جای این تعصب های کور، بروید تاریخ تقسیمات
کشوری در زمان رضاشاه و پسرش را مطالعه کنید و انگیزه های سیاسی دولت مرکزی
را درپشت این تقسیم بندی کشف کنید، تا با عمق وقایع بیشتر آشنا شوید. اگر
مبارزه ای هست، برای گرفتن حقوق ملی است، نه این بحث های انحرافی که مثلا
تمام آذربایجان غربی هم مال آذربایجانی هاست یا نیست؟ و با این بحث ها
اختلاف میان کردها و آذری ها را دامن بزنند و دراین میان به نفع حکومت
مرکزی عمل کنند.
راه توده 225 01.06.2009